فصل دوم: زهد[171]

براي رسيدن به «ما عندالله» ، چاره اي جز ترک متاع فريب نيست و اين ترک، «زهد» نام دارد که به تعبير مرحوم محقق طوسي از مراحل مانع زدايي از سير و سلوک است. البته زهد، به معناي ترک متاع فريب نيست، بلکه به معناي بي رغبتي است، و چون بي رغبت بودن، تمرين طلب مي کند، نخست انسان بايد متاع نيرنگ را ترک کند، آنگاه کم کم در آن بي رغبت شود و براي بي رغبتي، معرفت لازم است. اگر انسان بداند چيزي مايه فريب است و او را بعد از سلب حيثيت رها مي کند آن را ترک مي کند؛ مانند اين که شخص معتاد، مواد مخدر را ترک مي کند و نسبت به آن زاهد و بي رغبت مي شود تا به زيانش آگاه باشد و بداند که اين مواد، انسان را ترک مي کند؛ يعني انسان را به جايي مي رساند که ديگر تحمل آن را ندارد. بنابراين، زهد، صرف ترک نيست، بلکه ترک آميخته با بي رغبتي است و ترک، اولين قدم زهد است.
در قرآن کريم در قصه حضرت يوسف (عليه السلام) آمده است:
«و کانوا فيه من الزاهدين» (1)؛
آنان، در خريد يوسف، بي رغبت بودند. حضرت اميرالمؤمنين (عليه [172] السلام) نيز مي فرمايند:
«زهدک في راغب فيک، نقصان حظ و رغبتک في زاهد فيک ذل نفس» (2)
بي رغبتي تو نسبت به کسي که به تو علاقه مند است دليل کمي بهره توست و رغبت تو به کسي که او نسبت به تو بي ميل است، عامل خواري توست. پس زهد در يک شي ء به معناي بي رغبتي به آن است.
تعلق به دنيا براي سالک، رهزن و پايبند است و قدرت را از وي سلب مي کند. از اين رو تلاش قرآن کريم اين است که انسان را نسبت به دنيا بي رغبت کند و بگويد در عين حال که دنيا جلال و جمال فراواني دارد، ولي جز ابزار چيز ديگري نيست و بنابراين، اگر کسي به اين ابزار دل ببندد، خود را «متعلق» مي سازد و با دست خودش، پاي خود را مي بندد و از سلوک باز مي ماند.
قرآن کريم به پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله و سلم مي فرمايد:
«لا تمدن عينيک الي ما متعنا به ازواجا منهم زهرة الحيوة الدنيا لنفتنهم فيه و رزق ربک خير و ابقي» (3)
به شکوفه هايي که در دست ديگران است و ما به آنان داده ايم، چشم مدوز؛ زيرا ما مي خواهيم آنان را با آن شکوفه ها بيازماييم ولي رزق پروردگار تو بهتر و ماندني تر است؛ زيرا شکوفه هاي دنيا براي کسي ميوه نخواهد شد. عالم طبيعت چنان سرد است که تا اين شکوفه بخواهد به بار بنشيند و به ثمر تبديل شود سرماي زودرس طبيعت از راه مي رسد و شکوفه مي ريزد.
1. سوره يوسف، آيه 20.2. نهج البلاغه، حکمت 451.3. سوره طه، آيه 131.