فرار به سوي قلعه امن

در قرآن کريم از رجوع و هجرت انسان به سوي خدا به «فرار» نيز تعبير شده، مي فرمايد:
«ففروا الي الله» (39)
به طرف خدا فرار و هجرت کنيد. بيش از يک قلعه امن در عالم نيست و آن قلعه امن همان توحيد است و انسان براي اين که از گزند حوادث درون و بيرون برهد بايد به طرف قلعه امن فرار کند. دستور فرار به سوي خدا، متوجه همه حتي معصومين (علهيم السلام) است و اختصاص به مشرکان، اهل کتاب و مسلمانان عادل يا فاسق ندارد. البته آنها که خيلي دورند بايد خيلي تلاش کنند تا خودشان را نزديک کنند و کساني که در قلعه امن توحيد هستند خيلي بايد تلاش کنند تا خودشان را به آن هسته مرکزي قلعه امن برسانند. در بعضي از دعاهاي ماه مبارک رمضان آمده است:
«و اسکني فيه بحبوبات جناتک» (40)
همچنين حضرت امام سجاد (عليه السلام) به خداي سبحان عرض مي کند:
«و احللنا بحبوحة جنانک» (41)
يعني، ما را در هسته مرکزي بهشت، که امن ترين جاي بهشت است، جاي بده، و آنان که در هسته مرکزي جنت لقاي حق قرار دارند مي کوشندتا مشمول قهر نگردند و از آن مقام رفيع هبوط نکنند.
فرار به طرف خدا چندين درجه و مرحله دارد. جاهلان بايد از جهل به علم فرارکنند و احکام و حکم الهي را فرا گيرند و وقتي از جهل رهيدند و به علم رسيدند، بايد از علم حصولي و مفهومي فرار و به علم شهودي و حضوري
[168]

راه پيدا کنند و هنگامي که از علم حصولي به علم شهودي راه يافتند؛ يعني معلومشان، مشهود شد و «علم اليقين» آنان، «عين اليقين» شد، باز هم اين فرارراادامه دهند تا از عين اليقين به «حق اليقين» برسند و همچنين فرارشان را ادامه دهند تا اين که چيزي را جز حق، مشاهده نکنند (وحدت شهود، نه وحدت وجود) .

روزي سلمان (رحمة الله عليه) از قبرستاني عبور مي کرد. پس از سلام به مردگان آن گورستان، از آنان پرسيد: آيا شما مي دانيد که امروز، جمعه است؟ پس از آن، در عالم رؤيا يکي از مردگان قبرستان را ديد و به سلمان گفت: آري ما مي دانيم امروز، جمعه است؛ زيرا روز جمعه پرندگان ذکر مخصوصي دارند(42). بنابراين، جهان و انسان موجود هستند و حمد آنان نيز هست؛ اما انسان «حامد» به ماسواي حق، توجهي ندارد و «نديدن» غير از «نبودن» است. اين مرحله نهايي «فرار الي الله» در بخش علمي است.

مقام عمل هم مراتبي دارد که عبارت است از فرار از معصيت به اطاعت، فرار از اطاعت بردگانه و تاجرانه (اطاعت براي ترس از جهنم يا شوق به بهشت) به طاعت شاکرانه و عاشقانه (اطاعت براي شکر و محبت خدا) ، و از اين مرحله هم فرار کردن و اطاعت و شکر و محبت را هم نديدن و فقط غرق در شهود محبوب شدن. البته مراحل پاياني بخش عمل با بخشهاي علم يکي مي شود؛ يعني، پايان عمل همان شهود است؛ عمل تمام شدني است، ولي علم و معرفت حق، پايان ناپذير است.
39. سوره ذاريات، آيه 50.40. مفاتيح الجنان، دعاي روز 22 ماه رمضان.41. مفاتيح الجنان، مناجات خمس عشر، مناجاة المطيعين.42. بحار، ج 101، ص 279.