خير ماندگار

چنانکه گذشت، نزاهت روح با تعلق به غير خدا هماهنگ نيست. به همين جهت، [174]قرآن کريم گاهي دستور مي دهد شما دنيا را ترک کنيد و زهد بورزيد و گاهي ترک دنيا و لزوم زهد را با تحليل عقلي، بيان مي کند. عصاره آن تحليل عقلي به صورت قياس اقتراني شکل اول است که به عنوان صغراي قياس مي فرمايد:
«ما عندکم ينفد و ما عند الله باق» (9)
و به عنوان کبراي قياس مي فرمايد:
«بقيت الله خير لکم ان کنتم مؤمنين» (10)
و نتيجه، آن که: «ما عندالله خير» ؛ آنچه نزد خداست، همان باقي و خير است.
البته اين «خير» به آن معنا نيست که آنچه نزد شماست خوب و آنچه نزد خداست بهتر است؛ زيرا خير، «افعل تعييني» است نه «تفضيلي» ، به عبارت ديگر، «خير» مانند لفظ «اولي» در آيه:
«اولوا الارحام بعضهم اولي ببعض» (11)
براي تعيين است نه تفضيل؛ يعني فقط آنچه ماندني يا آنچه نزد خداست خير است.
بر اساس آيه شريفه
«و ما الحيوة الدنيا الا متاع الغرور» (12)
هر چه صبغه غير الهي دارد فريب است و ديگر معنا ندارد که گفته شود آنچه نزد خدا يا به نام آخرت است، از دنيا بهتر است؛ زيرا دنيا اصلا «به» نيست تا آخرت «بهتر» باشد.
نتيجه قياس منطقي که گفته شد اين مي شود که:
«ما عند غير الله فان و ما هو الفاني شر لکم»
پس
«ما هو عند غير الله شر لکم»
که به اين ترتيب، يک «قياس صريح» و يک «قياس مطوي» به دست مي آيد.
9. سوره نحل، آيه 96.10. سوره هود، آيه 86.11. سوره احزاب، آيه 6.12. سوره آل عمران، آيه 185.