جلسه 64
* متن
*
بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: درس خارج فقه بحث طهارت
شماره نوار: 64 آ
نام استاد: آية الله تبريزى
تهيه شده در سال 1364 ه.ش
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
كلام ما در اين جهت بود كه سيد فرمود ماء المتنجس به اصابت المطر پاك مىشود. عرض كرديم اگر كسى ملتزم بشود، مرسله كافى اعتبار دارد و مىشود به او تمسك كرد در مقام باز هم يك اشكال بر اين متجس، چه جور اين متنجس با اصابت المطر پاك مىشود اين اشكال باقى مىماند. حتى بناء على اعتبار مرسله. الوجه فى ذالك اين است اگر كسى بگويد وقتى كه به آب متنجس قطرات باران گفت صدق مىكند كل شى... اشكالش اين مىشود كه بايد اين شخص ملتزم بشود، ملاقات متنجس هم به اصابت المطر پاك مىشود. چون كه اونها هم مايعات هستند اگر به ظاهر اونها اصابت كند، كل شى مياح المطر صدق مىكند. او را هم كه نمىشود ملتزم شد. و دعوى بر اين كه مضاف مطر اصابت كرده است، اصابه مطر نكرده است در ماء متنجس عود مىشود اين اشكال. در ماء متنجس هم به ظاهر اصابه مطر كرده است. اما اون اجزاء مائيهاى كه در غير سطح ظاهر هستند اصابه مطر به اونها نشده است. دو مسئله را عرض كرديم ما يكى مىكنيم. يك مسئله اين است كه به اصابت ماء المطر، ماء المتنجس پاك مىشود. و ديگرى اين انتزاج در طهارت ماء متنجس معتبر نيست. همين كه ماء المطر اصابت كرد ولو منتزج به ماء متنجس هم نشود اين قطرات، اين ماء متنجس پاك مىشود اين دو تا مسئله را يكى كرديم. ولو در عروه دو تا كرده است. اين است كه دليل بر اين كه آب متنجس به اصابت المطر پاك مىشود اون دليل اگر معلوم بشود، معلوم مىشود كه مقتضى عدم انتزاج است و انتزاج دخلى ندارد در طهارت ماء متنجس.
عرض كرديم در مقام دو دليل ديگر... و دليل نمىشود در مايعات در ما نحن فيه ذكر شده است. امر اول اين است از صحيحه شامخ الحكم استفاده مىشود ماء المطر وقتى كه به متنجس رسيد آب متنجس راپاك مىكند. چه جور استفاده مىشود. در صحيحه اينجور بود لو ان مثالا، احدهما بول و الاخر اختلاتا فاصاب سوق رجل لا بئث به اون سوق كه در اون نماز بخواند. يعنى اون قطرهاى كه از اون ماء اصابت كرده است اون قطره نجس نيست. اين جور فرموده بودند. فرموده بودند اين بولى كه از يك مضافى مىياد و ماء هم مضاف ديگر مىياد، آب اكثر است از اون بولى كه بياد قائدتا اينجور است. بول شخصى اونقدر ديگر سعهاى ندارد. اونقدر ضخامتى ندارد كه مثل اون آب بارانى كه از ناودان مىياد مثل او بوده باشد. اينها مىريزند به زمين. وقتى كه مىريزند به زمين، بعد فاختلتا به همديگر مخلوط مىشوند. كه بول قليل است و مائى كه جارى مىشود نسبت به او كثير است. مىگويند وقتى كه به اون زمين عادتا اون بول ريخت در اون زمين آب هم هست، چون كه از ناودان ديگر آب مىياد. اون موضع آبى كه بول اونجا مىريزد او سه مرحله دارد. در مرحله اولى آب اون موضع مستهلك مىشود. چون كه آب اون موضع كم است. اينجور است كه در سطح زمين كه اون آب مىايسته معلوم مىشه. در مواردى كه باران مىياد چقدر آب است. آب كم است ديگر. اون كه تقريب شده است به زمين اونجايى كه بول مىريزد در مرحله اولى بول بواسطه غلبه... چون كه مستقيما به اون موضع بول مىريزد اون آب اونجا مستهلك در بول مىشود. ثم بعد وقتى كه مرور كرد، هى آب مىياد از ناودان ديگر علاوه مىشود و اين بول قاطى مىشود، اون آب دور و بر اينها از اون صورت فعلى خارج مىشوند. صورت، صورت ماء متغير به غير پيدا مىكند اونجا. باز هى بول منتشر مىشود، اون آب منتشر مىشود در بقيه اون وقت آب متغيرى كه هست تغيرش هم مىرود.
اون وقتى كه در مرحله ثانيه آب متغير به بول شده آب اون موضع نجس است بلااشكال اين جاى كلام كه نيست. بول غلبه پيدا كرده است به اون مقدار از آب بدون جهت اين نجس است، نجس مىشود. به مرور آب غلبه پيدا مىكند آب متنجس كه تغيرش رفت او را پاك مىكند. پس از اين صحيحه هشام ابن سالم استفاده مىشود كه ماء المطر ماء متنجس را كه هست، ماء متنجس را پاك مىكند. اين را فرموده بودند. عرض مىكنم اين اگر دليل بوده باشد، اين وافى به اون مطلبى كه در عروه مىگويد نيست. غايت اون چيزى كه از صحيحه هشام ابن حكم استفاده مىشود غايتش اين است كه اگر ماء متنجس در ماء المطر، در ماء المطر مستهلك بشود يعنى عين بول يا ساير اعيان نجسه در ماء المطر مستهلك بشود در اون صورت ماء المطر محكوم به طهارت است و اون مقدارى كه از ماء المطر نجس شده بود اون هم پاك مىشود. به واسطه غلبه ماء المطر و استيلاى ماء المطر اون مقدار از آبى كه متنجس شده است به استيلاى ماء المطر پاك مىشود. مىدونيد معناى اين حرف چيه؟ معناش عبارت از اين است كه غلبه ماء المطر بر ماء المتنجس و استهلاك عين النجس موجب مىشود اون مقدار از آب هم كه قبلا نجس شده بود او هم پاك بشود. خوب ما به اين ملتزم مىشيم اين مقدار از صحيحه استفاده مىشود. اما حوضى را كه از چاه آب پر كردهايم برداشتهايم به اندازه كر يا كمتر از كر است. يا به اندازه كر است بله چون كه تو حوض ابتداء نجس بود و ما هم نفهميديم تطهير نكرديم، به آب قليل كه حوض را پر كرديم به حد اكرار هم رسيد، همه آب نجس مىشود از آب چاه. يا كمتر از كر بود، ماء متنجس بود دست كسى بولى بود يا تو اون آب زد نجس كرد الان شروع كرد مطر به باريدن. مىگيم قطرات مطر وقتى كه به او اصابت كرد عروه اينجور مىگويد اين پاك مىشود. اين را از كجاى صحيحه استفاده كنيم؟ از صحيحه استفاده كرديم كه اگر ماء المطر اگر غلبه پيدا كند به عين النجس، عين النجس كه مستهلك بشود و تغير از مقدار از ماء متغير زايل بشود بواسطه ماء المطر اون وقت اون ماء متنجس پاك مىشود.
چون قطراتى كه مىريزد توى اين حوض، ماء متنجس است اين باران غلبه نمىكند، بلكه اونها آب متنجس است كه غلبه مىكند اين قطرات منهدم مىشود. استهلاك پيش مشهور،ها! استهلاك پيش مشهور اين است كه اين قطرات وقتى كه افتاد منهدم مىشود. در اين صورت كه عروه مىگويد كه آب متنجس پاك است اين چه جور از صحيحه هشام ابن سالم استفاده مىشود؟ بدان جهت اين وجه اثبات نمىكند اون ادعا را كه الماء المتنجس باصابت قطراتى بر او. قطرات باران مقدارى كه اصابت كرد به ماء ولو به سطح ظاهر اصابت كرد، تمامى سطح ظاهر را اصابت كرد يا معزمش را اصابت كرد. اين ماء متنجس پاك مىشود به اين معنا دلالت نمىكند. و صاحب العروه هم مىگويد بر اين كه قطرات كه اصابت مىكند بر تمام سطح لازم نيست. به معزمش هم لازم نيست بلكه به بعض السطح اگر قطرات خورد همهاش پاك مىشود. حتى قطرات يسيره. از مطر باشدها! سابقا گفتيم اين مطر صدق كند ولكن قطراتى از او خورده است به او اين آب پاك مىشود. اين معنا از صحيحه هشام ابن حكم استفاده نمىشود.
سوال؟ نه انتزاج نمىخواهيم. هنوز به انتزاج نرسيدهايم. صحيحه در صورتى است كه ماء... همهاش را كه نجس نكرد. يك موضع را كه متغير شد، بقيه آب كه آب مطر است و تقاتل هم مىكند روش كه گفتيم ماء مطر دو تا فرض دارد، يكى قطرات است يكى هم اون آب طاهرى است كه از مطر جمع شده است و قطرات روش مىريزد. اين آب مطر كه قسم دوميش بود كه در زمين جمع شده بود قطرات هم روش مىباريد اين اگر تغير بعض ماء را بود، پاك مىشود. بعض الماء را، ماء المطر غالب است،ها! ماء المطر اگر غلبه پيدا كرد بر ماء متنجس او را پاك مىكند. اما در صورتى كه عكس بشود، ماء المتنجس غالب بوده باشد قطراتى از باران به سطح ظاهر خورد.
سوال؟ به غير غلبه دلالت ندارد. اين، آقا، نه معناى روايت اين است. اون كسى كه استدلال به اين فرموده است اينجور فرمود. فرمود سه مرحله دارد. يك مرحله اين است كه اون موضعى از آب نه تمامى مطر، اون موضعى كه بول مىريزد اونجا ابتداعا بول مىشود، بول غلبه پيدا مىكند. بعد يك خرده كه طول كشيد اون مائى كه اطراف اين موضع هست اونها متغير مىشوند.
بول ديگر از بين مىره. آب متغير مىشود. بعد يك مقدار ديگر كه آب آمد، آب وسعت پيدا كرد و اين پخش شد تغير هم مىره همهاش پاك مىشه. مىگيم اين تغير كه مىرد از ماء متنجس به چه چيز مىرود؟ به غلبه ماء مطر. ماء المطر ساير جاهاش پاكه فقط موضع متنجس نجس بود.
سوال؟ آخه روايت بيشتر از اين دلالت ندارد. ما مىخواهيم از اين حكم امام عليه السلام كه لو ان ميزا بين سال احد... استفاده كنيم كه آب پاك شده و آب نجس به ماء مطر. ما هم استفاده مىكنيم. اما چه مقدار؟ اون مقدارى كه اين كلام كشش دارد اين مقدار كششش اين است كه اين آب باران اگر غلبه پيدا كرد بر ماء متنجس پاك مىشود؛ و اين در حوضى كه از آب نجس پر شده، نجس است. آب باران قطراتى به او آمد او هم پاك مىشود از اين او را مىفهميم. بدون جهت ما از اين روايت اونى كه مىفهميم، مىفهميم ماء المطر اگر مستولى شد بر ماء متنجس بعله او را پاك مىكند. تغيرش يعنى از بين برد. و اما آبى كه تنجسش به تغير نيست به او قطراتى از آب باران رسيد پاك مىشود اين را از كجا استفاده كنيم؟ درست توجه بفرماييد.
سوال؟ بقيهاش هم بعد ديگر. بيشتر از اين استفاده نمىشود آقاى من. عمومى نيست اطلاقى نيست. لا بئث در اون مورد از او كشف كرديم كه آب متنجس پاك مىشود به مطر. اما چقدر كشف مىكنيم از لا بئث. كاشف ما غلبه ماء مطر است به ماء متنجس كه غلبه او را از بين برده است. اين را مىتوانيم كشف كنيم كه ماء المطر اگر بر عين النجس و متنجس غلبه پيدا كرد و مستولى شد پاك مىكند. آب متنجس پاك مىشود اما بيشتر از اين كه نمىتوانيم استفاده كنيم.
اما دليل دومى كه در مقام فرمودهاند دليل دوم صحيحه ابن وضيع بود. در صحيحه ابن وضيع اينجور داشت امام عليه السلام كه فرمود اون آبى كه تغير پيدا كرده بود، فرمود فينذه حتى يذهب الريح و يطيب الطعم. بعله، كشيده مىشود آب تا اين كه ذهاب ريح و طيب طعم حاصل بشود. سابقا استفاده كرديم اين معنا را كه مادامى كه اين تغير هست تمام آب ماء بئر نجس است. آب بئرى كه هست تا مادامى كه ذهاب ريح نشده است اين خود آب بئر محكوم به نجاست است. خوب اون آنى كه توجه كرديد، اون آنى كه به كشيدن اون دلو ديگر بو بكنى ديگر بو نمىياد، طعمش ديگر مىبينى كه نه، اون طعم بد را ندارد. اون آنى كه ذهاب ريح شد امام عليه السلام فرمود كه تمام ماء بئر پاك است. چرا؟ تعليل فرمود لان له ماده. چون كه ماده دارد. يعنى اين آب چون كه متصل به ماده است بدون جهت پاك مىشود آب متنجس به مجرد اتصال به ماده، پاك مىشود. نفرمود وقتى كه ذهاب ريح شد صبر كن يك خرده از ماده آب دربياد قاطى بشود و مابقى پاك بشود. فرمود نه، اون آبى كه، اون آنى كه ذهاب ريح و طيب طعم شد اون آن آب پاك مىشود اينجور فرموده امام عليه السلام. على هذا الاساس ماده به جهت اين كه معتصم است، خصوصياتى ندارد، ماده بدون جهت اگر ماء متنجس را متصل به ماء كر هم بكنيم همان تعبير اقتضا مىكند كه پاك بشود. چرا؟ چون بان له ماده. اتصال به ماده پيدا كرد. ايشان اينجور فرموده است. پس ماده بئرى خصوصيت ندارد. مطلق ماء معتصم است.
وقتى كه اين باران به سطح ظاهرى اين حوض آمد كه از ماء چاه پر شده بود، توجه كرديد وقتى كه به سطح ظاهرش آمد به نحوى كه سطح ظاهر ماء المطر است، صدق مىكند كه سطح ظاهر اين حوض ماء المطر است، اين غير فرمايش صاحب عروه است،ها! عروه مىگه ولو قطرات. ايشان مىفرمايد اونقدرى بياد كه صدق بكند اون سطح ظاهر الماء، ماء المطر است. خوب اون قطراتى كه به اون ماء المطر مىريزد در حال تقابل اون سطح ظاهر مىشود ماء معتصم. سطح ظاهر مىشود معتصم حكم مىكنيم به طهارت جميع الماء.چون كه جميع الماء اونهايى كه در سطح بعدى هستند تا الى عمق الحوض همه اينها متصل به معتصم هستند. مثل اون تعبيرى كه در صحيحه ابن وضيع بود. همان تعبيرى كه در صحيحه ابن وضيع بود مقتضاى اين تعبير اين است كه تمام اين ماءهايى كه در چاه هستند محكوم به طهارت مىشوند چون كه متصل به ماده است. تمام اين آبى كه در اون حوض هست طاهر مىشود چون كه متصل به چه چيز است؟ متصل به همان معتصم است. اين هم اون فرمايش ايشان است. خوب اين را مىبينيد اين حرف اگر درست هم بوده باشد، تمام هم بوده باشد اين فتواى عروه نيست.
فتواى عروه اين است قطرات ولو به بعض السطح اصابت بكند، حتى مسئلهاى هم مرحوم عروه فى ما بعد دارد كه اگر حوضى كه توش ماء نجس است در مكان مسقفى بوده باشد. در مكان مسقف يك سوراخى بوده باشد كه از اون سوراخ قطرات باران اصابت به حوض مىكنند اون پاك مىشود. اون قطراتى كه از اون سوراخ مىياد، از اون سقبه مىياد از اون سقبه كه نمىتواند تمام سطح را بگيرد بعض سطحى كه اصابت كرد پاك مىشود اون مسئله را هم اينجا بحث مىكنم ديگر اون فرع را دوباره عنوان نخواهيم كرد.
اينهايى كه صاحب عروه مىگويد اين دليل او را اقتضا نمىكند مع ذالك كه اين دليل فى نفسه ضعيف است. چرا؟ براى اين كه افروض ما قبول كرديم، از صحيحه ابن وضيع استفاده مىشود هر مائى كه متصل بوده باشد، ماء نجس به مادهاى كه معتصم هست اين پاك مىشود، اما ماده معتصم كجاست اينجا؟ براى اين كه درست توجه كنيد، اون قطراتى كه، درست توجه كنيد چه مىگويم، اون قطراتى كه تو حوض مىريزد يك دفعه كه نمىياد از آسمان! قطرات تدريجى است. اينجوره ديگر، باران اينجوره. هر قطراتى كه اول افتاد مستهلك مىشود در اون ماء. در ماء نجس. ما قطراتى نداريم كه بعد اونها را حساب كنيم بگوييم كه اينها معتصم، چون كه متصل هستند به قطرات آسمانى، اين در سطح ظاهر اونها معتصم است. اون قطراتى كه مىرود تو آب، اصابت مىكند او مستهلك مىشود. تمامى مائى كه هست شىء فشى قطرات بعدى اصابت بكند مستهلك مىشود. اونها جمع نمىشوند در سطح ظاهر آب. توجه كرديد.
سوال؟ قطرات باران اتصال نمىخواهد. قطرات به همديگر متصل بشود.
سوال؟ او اتصالش كافى بود. اون اتصال ماء معتصم در اطراف است در ماده است. ماده معتصم است. يعنى اون فرض كنيد مائى كه در ماده هست او معتصم است. در ما نحن فيه ماء معتصم نداريم. چون كه قطراتى كه تو حوض مىافتد به نقطه عرضم درست توجه كنيد و تحويل بگيريد كه چه مىگويم، ايشان و امثال ايشان استهلاك را انهدام موضوع مىدانند. يكى اين قطراتى كه اول اصابت كرد اينها معدوم مىشوند. استهلاك را انهدام مىدانند ايشان. قطرات بعد اون هم استهلاك مىشود، منهدم مىشود. شما كى در سطح ظاهر اون ماء مطرى داريد كه متصل به قطرات است؟
سوال؟ اما سطح كى بالا مىياد؟ اون وقتى كه مستهلك شده. باران قطره قطره مىياد.
عرض مىكنم اين قطراتى كه، اگر فرض كنيد يك دقيقه باران متعارف آمد توجه كرديد، يك دقيقه باران متعارف آمد، بعله قطع كرد خوب او كه مستهلك مىشود ديگر. در آب مستهلك مىشود آب هم خيلى بالا نمىياد. اگر بياد همانقدرى كه... اين تدريجى است، سه دقيقه اينجور آمده، پنج دقيقه اينجور آمده. اين پنج دقيقه كه اينجور آمده اين قطران تدريجا مىافتد. وقتى كه افتاد بعد از پنج دقيقه تمامى اونها در ماء كر مستهلك شده. شما اگر بول مىريختيد. اين قطراتى كه مىآمد، توجه كرديد اين قطرات، قطرات بول بود. مىريختيد بعد اين آب كر هم طاهر بود،ها! متنجس نبود. چى مىگفتيد؟ اين مقدار قطراتى كه آمده بول بود، كر هم فرض كنيد حوض كبيرى است كه اكرار است. اين قطرات را ريختيد به او. اين نجس نمىشد چون كه تغير كه نمىشد مستهلك مىشد، استهلاك هم شما انهدام موضوع مىگيد. بول هم قطره، قطره. فرض بفرماييد مىپاشد مثل او. الان باران اينجور آمده. اين باران مستهلك شده است ديگر.
افتادن تو آب تدرجى است مستهلك مىشود تو آب. نمىشود، درست توجه كنيد كسى نمىتواند بگويد اين قدر آب كه الان در سطح ظاهر است اينها همهاش مال بارش است. بقيه اونها... كسى نمىتواند اين را بگويد. پس على هذا الاساس اين فرمايش ايشان اگر فرض بفرماييد بر بوده باشد انتزاج معتبر نيست. اما دليلى بر اين كه ماء المطر مطهر مىشود و توجه كرديد
توجه: ادامه درس در طرف ب نوار نامفهوم بود. تايپ نشد.
|