جلسه 881
* متن
*
بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: درس خارج فقه بحث طهارت.
شماره نوار:881
نام استاد: آيت الله تبريزى.
تاريخ:1373
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم.
عرض كرديم مستحاضه كثيره مكلف است فى كل يوم، سه غسل بكند لصلاة غداتها و لصلاة الظهرين و لصلاة العشائين. اين امرى است كه در اصحاب ما، بين اصحاب ما مخالفى ندارد. اتفاق نصّ و فتوا هست كه اگر دم تجاوز كرد كرسف را و سيلان پيدا كرد، بايد سه غسل بكند. اين معنا جاى مناقشه نيست. انما الكلام در مقام اين است كه مشهور و منهم صاحب العروه قديما و حديثا ملتزم شدهاند كه با اين سه غسل پنج وضو بايد بگيرد. براى هر صلاة يك وضو بايد بگيرد. غسل سه تا است. ولو ظهرين را جمع كند، و عشائين را جمع كند هر صلاتى يك وضو مىخواهد مضافا الى تبديل القطنه كما تقدم كه ظاهر عبارت عروه هم همين است. بلكه صريحش همين است، كلام ايشان. در اينكه مستحاضه كثيره نمىتواند به سه غسل تنها پنج صلاة را بخواند و بايد وضو هم بگيرد لكل صلاة اين ولو مشهور است، ولكن جماعتى از قدما اصحاب ما كالصدوقين و الشيخ و سيد فى الناصريات و غير اينها و از بعضى اجلا متأخرين جماعتى از اين اجلا متأخرين وجوب الوضو را اعتبار نكردهاند. گفتهاند همين اغسال كافى است. با اين سه غسل مىتواند پنج صلاة را بخواند بلا هذة الى الوضو.
عرض كرديم در ديروز آن رواياتى كه اذا جاز الدم الكرسف كه زن مستحاضه كثيره مىشود در آن روايات كه در بعضىها اينجور بود، اغتسلة للغداة و الظهرين، غسلا و اللعشائين غسلا. در بعضىها اينجور بود، اغتسلت للغسلين و اللعشائين و غسلا للفجر. و بعضىها اينجور بود، لسانش اغتسلت فى كل يوم ثلاث مرات. اين روايات على تعددها به اين مضمون كه وارد بودند هيچ كدام از اينها امر به وضو نداشت كه اين مستحاضهاى كه جاز الدم الكرسف اغتسلت للفجر و توضعت. نداشت. مقتضاى اطلاق مقامى كما ذكرنا اين است كه غسل تنها كافى است و احتياجى به وضو نيست، مضافا بر اينكه ما در آن اغسال ذكر كرديم كه كل غسل، فتوا داديم كه مغنى از وضو است. آن كل اىّ وضو انقا من الغسل كه مدلولش اين است كه هر غسلى مجزى از وضو است، اين غسل مستحاضه كثيره را هم مىگيرد. مستحاضه متوسطه را هم مىگرفت. منتهى او را تخصيص زد. گفت با يك غسل بايد پنج وضو بوده باشد كه ديروز خوانديم. يعنى در مستحاضه متوسطه. او خارج شده است. اما در مستحاضه كثيره خارج نشده است.
بدان جهت آن جماعتى از فقها ما كه فرمودهاند مقتضاى آيه مباركه وجوب الوضو است براى مستحاضه كثيره با اين اغسال. چرا؟ چونكه خداوند متعال كه مىفرمايد اذا قمت من الصلاة، ولو قمت ذكر شده است ولكن مراد مكلفين است. مرد و زن ندارد. كسى كه مىخواهد قيام به صلاة بكند، بايد وضو بگيرد. از اين استثنا شده است فقط جنب و ان كنتم جنبا فطهروا، يعنى غسل كنيد، يعنى وضو لازم نيست. به قرينه مقابله. پس اين زن مستحاضه كه جنب نيست كه خارج بشود اين هم مكلف است حدث دارد. چونكه استحاضه حدث است. استحاضه كثيره كه قطعا حدث است. كسى كه حدث دارد على ما ذكرنا و قيام الى الصلاة مىكند بايد وضو بگيرد. آنى كه فقط غسل لازم است، كافى است جنب است. منتهى روايات گفته است كه اين قائم الى الصلاة اين زن كثيره باشد غسل هم بكند. خوب عيبى ندارد. با هم ديگر منافاتى ندارد. مقتضاى آيه مباركه اين است كه بر اينكه بايد وضو بگيرد. اين حرف، اين فرمايش پيش ما تمام
نيست اين حرف. نوبت به تمسك به اطلاق آيه شريفه نمىرسد. بعد از اينكه به آيه شريفه ثابت شد كه غسل جنابت مجزى است از اين وضو و در روايات هم ذكر شد كه با غسل جنابت وضو نيست و در همين روايات ذكر شد كه كل غسلى مغنى از وضو است. يعنى لاحق كرد، تمام اغسال را امام عليه السلام به غسل الجنابت در مجزى بودن الحاق كرد. وقتى كه الحاق كرد آيه قيد برمىدارد. اذا قمت من الصلاة فغسلوا وجوهكم و ان كنتم جنبا او وجد عليكم الغسل. اينجور مىشود. قيد برمىدارد. اين روايت قيدش مىزند. روايات اغنا اخص از آيه مباركه است. آيه مباركه مىگويد كسى كه جنب نيست بايد وضو بگيرد. اين روايات اغنا كل غسل عن الوضو، مىگويد مثل جنب است آن كسى كه ساير اغسال بر او واجب است. به اين روايات آيه را تقييد مىكند. ان كنتم جنبا او وجب عليكم غسل آخر. فقط مستحاضه متوسطه او چونكه دليل خاص دارد، او مىماند تحت آيه مباركه. بدان جهت در ما نحن فيه اين وجوب الغسل اطلاق روايات، اطلاق مقامى و هكذا اطلاق اين كه كل غسل يغنى عن الوضو، مقتضايش اين است كه نه، وضو واجب نباشد. آيا در ما نحن فيه، روايتى هست كه دلالت كند خصوص مستحاضه كثيره وضو لازم است براى آن. در خصوص اينها، تا اطلاق مقامى را از بين ببرد. يا چه جورى كه كل غسل يغنى عن الوضو را در مستحاضه متوسطه قيد زديم كه او لا يغنى دليلى باشد كه دلالت كند مستحاضه كثيره هم بايد دلالت كند. مستحاضه كثيره هم بايد وضو بگيرد. در خصوص مستحاضه كثيره روايتى داريم كه دلالت بكند بر اينكه مستحاضه كثيره ملحق به مستحاضه متوسطه است. در لزوم وضو خمس مرات. لكل صلاة بايد وضو بگيرد. اينجور روايتى داريم يا نه؟ آنى كه در مقام توهم مىشود روايت داريم، دو تا روايت است. عمده از اين دو تا روايت يكى عمدهاش مرسله طويله يونس است. كه آن مرسله طويله از عن غير واحد من اصحابنا بود. در آن مرسله اينجور ذكر شده است، در آن مرسلهاى كه رسول الله (ص) براى حائضى كه هست براى حائض سننى را ذكر فرمود كه آن سننى كه هست يكى راجع بود به آن كسى كه ذات العاده است يكى هم مضطربه است، ولكن يا مبتدعه است ولكن تمييز دارد. ذات تمييز است. يكى هم مضطربه و مبتدعهاى كه تمييز ندارد، اين سه سنت بود. در ذيل سنت اولى كه ذات العادت است وقتى كه مستحاضه شد به مقدار عادتش حيض است، بقيه مستحاضه است. آنجا امام عليه السلام در آن سنت اولى اينجور ذكر مىفرمايد، بعد از نقل قول جدش رسول الله كه فرمود اين مستحاضه ايام عادتش حيض است قل و كثر، بعد از آن ديگر حيض نيست.
مىفرمايد بر اينكه بعد از قول رسول الله و كذالك افطا ابى. ما اين روايت را تا به حال از روى تهذيب مىخوانديم. چونكه در وسايل تقطى كرده است، پيدا كردنش زحمت دارد. ولكن مجبور شديم همين تقطى بخوانيم. در باب پنج از ابواب الحيض، روايت، روايت اولى است. در ذيل روايت اولى اينجور است كه رسول الله فرمود كه ايام حيضت، حيض است بقيه مستحاضه. بعد امام صادق عليه السلام مىفرمايد و كذالك افتا ابى. پدر بزرگوارم امام محمد باقر آن هم همين جور فتوا داد. كه ايام عادتش حيض، بقيه حيض نيست و كذالك افتا ابى و سأل عن المستحاضه پدر من سؤال شد از مستحاضه، قال انما ذالك ارق. اين يك ارقى است، ارقش قابل يا قامض يا هر چه... فالتدع الصلاة ايام اقرائها. ايام حيضش مستحاضهاى كه ايام حيض دارد. ذات العادت است. ايام عادتش را ترك كند ثم تغتسل و تتوضء لكل صلاة. بعد از آن غسل بكند و براى هر صلاة وضو بگيرد. اين تغتسل و تغتسل و تتوضء كل صلاة دو تا احتمال ابتداء در ذهنش انسان مىآيد يك معنا اين است كه براى هر صلاة هم وضو بگيرد هم غسل بكند. بعد از اينكه ايام عادتش تمام شد تغتسل و تتوضء لكل صلاة. مستحاضه بعد از اينكه ايام عادتش تمام شد به هر نمازى بايد يك غسل بكند و يك وضو بگيرد. كه قدر متيقن هم از اين مستحاضه كثيره است بايد اين كار را بكند. اين احتمال، احتمال موهوم است. چرا؟ چونكه تغتسل غسل حيض است. صلاة را تمام كرد، ايام عادت را تمام كرد، امام مىفرمايد تغتسل. منتظر نماند، نمازش را بخواند منتهى فرمود و تتوضء لكل صلاة. براى هر صلاة يك وضو بگيرد. اين روايت اگر دلالتى داشته باشد بر اينكه مستحاضه كثيره هم بايد وضو بگيرد لكل صلاة، دلالتش بالاطلاق است. چونكه تغتسل قرينه نشد كه اين مستحاضه كثيره است.
مىدانيد چه مىگويم؟ اين حرف را براى شما عرض كردم، اگر بخواهيم از آن ما تقدم رفعيت كنيم بايد در خصوص مستحاضه كثيره روايتى پيدا كنيم كه بگويد نه، بايد وضو بگيرد براى هر صلاة. اينجور گفتهاند كه در اين روايت كه دارد، اگر اينجور شد ثم تغتسل و توضء لكل صلاة يعنى تغتسل لكل صلاة و تتوضء عليه، يعنى براى لكل صلاة. اين مىشود مستحاضه كثيره. در خصوص مستحاضه كثيره. پس روايتى پيدا كنيد كه در مستحاضه كثيره بايد وضو بگيرد. عرض مىكنم اين توهم است. اينكه فرمود بر اينكه ثم تغتسل. يعنى ثم تغسل غسل الحيض. چونكه حائض بود. صدرش اينجور است و سأل يك دفعه ديگر مىخوانم و سأل عن الابى مستحاضه قال انما ذالك ارق و... فالتدع الصلاة اقراها ثم تغتسل. يعنى در ايام اقرا نماز نخواند. ايام اقرا كه تمام شد غسل كند. ديگر منتظر نشود. غسل كند. يعنى غسل حيض را بكند و تتوضء لصلاة. براى هر صلاة يك وضو بگيرد. خوب وقتى كه اينجور شد، اين مىشود اطلاق. هم مستحاضه قليله را مىگيرد هم مستحاضه متوسطه را مىگيرد و هم مستحاضه كثيره را مىگيرد. اين مىشود اطلاق. فقها وقتى كه آن روايات دلالت كردند كه مستحاضه كثيره وضو نمىخواهد خوب اين اطلاق را تقييد مىكند آن روايات. وقتى كه خود آن روايات اذا جاوز الدم الكرسف اطلاق مقامىاش دلالت كرد كه آن مستحاضه كثيره وضو ندارد، با غسل نماز بخواند اين روايت اطلاقش را تقييد مىكند كه نه، وضو بگيرد بر صلاة الاّ اذا استحاضتها كثيرا. اينجور مىشود. بعضىها گفتهاند كه اين حرف غلط است. راست است كه تغتسل غسل الحيض است. ولكن اين روايت تتوضء لكل صلاة قابل تخصيص نيست. چونكه قابل تخصيص نيست بدان جهت در ما نحن فيه، يعنى بعبارت اخرى مواردى مطلق را تقييد مىكنند و عام را تخصيص مىزنند كه تنصيص به اطلاق نشده باشد. اگر گفت اكرم العالم سواء كان عادلا او فاسقا، روايتى كه اگر وارد شد لا تكرم العالم متعارضين مىشود. نمىگويند عالم فاسق اخص است، اكر عالم او عادلا عام است. نه تصريح شد. وقتى كه تصريح شد به عموم خاص با عام معارضه مىكند. گفتهاند در ما نحن فيه ولو غسل، غسل الحيض است. غسل استحاضه نيست در اين روايت ولكن در اين روايت تصريح به اطلاق است كه مستحاضه بايد براى هر صلاة يك وضوئى بگيرد ولو كثيره باشد. ولو دمش متجاوز بشود. او چيست؟ در ذيل روايت دارد بر اينكه فالتدع الصلاة ايام اقرائها ثم تغتسل و تتوضء لكل صلاة. قيل، به پدرم اينجور گفتند كه و ان سال، ولو اين دم استحاضه سيلان پيدا كند. باز اينجور است؟ غسل كند و وضو بگيرد براى هر صلاتى. قال و ان سال مثل المسعب. اگر مثل ناودان از آن سوراخى كه آنجا آب مىآيد مثل مسعب هم خون بيايد بايد براى هر صلاتى غسل كند و براى هر صلاتى وضو بگيرد. خوب اين تصريع به اطلاق شد. آن اطلاق مقامى مرد. چونكه تصريح شد كه در اين روايت كه مستحاضه كثيره تصريح به اين روايت است. آن بايد وضو بگيرد. آن اطلاق مقامى در جاى خودش خفه شد و تمام شد و رفت. آن سكوت بود.
اين آخرين بيان است در استدلال به اين روايت بر اينكه مستحاضه كثيره بايد براى صلاتش وضو بگيرد. ولكن اين استدلال درست نيست. چرا؟ براى اينكه و ان سال تعميم در يغتسل است، نه تتوضء لكل صلاة. چونكه امام عليه السلام رسول الله در اين روايت سنن حيض را بيان مىفرمايد. كه زنى كه ذات الدم است كدام، ايامش، ايام حيض است كه صلاة را بايد ترك كند. صدر روايت دارد انّ رسول الله (ص) سنت الحيض ثلاث سنن كه لم تدع لاحدى و آن كه تفكر بكند در اين سنن و بفهمد مقاله به جعل نگذاشته است. و مشكلهاى نگذاشته است. رسول الله در اين سنن ايام حيض را تعيين كرده است. و ايام حيض را كه نمازش را بايد ترك بكند زن، او را در اين سنن تعيين كرده است و اما غير ايام حيض كه مستحاضه است، سنن و آدابش وظايفش چيست، اين روايت در مقام بيان او نيست. روى اين اساس رسول الله فرموده است آن مستحاضهاى كه ذات العاده است، ايام دمش وقتى كه گذشت او ديگر حيض نيست. غسل بكند بايد نمازش را بخواند. منتهى چه جور بخواند نماز را، قول رسول الله در مقام نيست. مراجعه كنيد فقط صدرش در سنت اولى اين است كه ايام عادتش را ترك كند نمازش را، وقتيكه ايام عادتش گذشت او مستحاضه است بايد نماز بخواند. اين قول رسول الله است.
امام فرمود و كذالك افتا ابى. پدرم هم همين جور فتوا داد. بدان جهت سؤال شد از پدرم از مستحاضه فرمود كه ايام عادتش را ترك مىكند بعد غسل مىكند، يعنى غسل الحيض. نمازش را براى هر صلاة يك وضو مىگيرد. اين را فرمود، ولكن اين چيزى كه هست، اين را امام عليه السلام فرمود حكم استحاضه است كه براى هر صلاة وضو مىگيرد ولكن در ما نحن فيه همّ الامام عليه السلام اين بود كه فقط ايام عادتش حيض است. بدان جهت از امام عليه السلام سؤال شد كه خوب اين غسل كند، مثل ناودان خون مىآيد مثل اولى كه مثل او است؟ امام فرمود و انسال غسل المسعب كه بايد غسل كند ولو مثل المسعب بشود. ايام حيضش فقط آن ايامى است كه عادتش است. بعد از ايام عادت حيض ندارد. اين و انسال المسعب به عبارت اين است كه عليها و ان تغتسل و ان سال مثل المسعب و ولو خونش اينجور بوده باشد، حيضش تمام شده است. امام عليه السلام در اين مقام است. شاهد بر اين پيدا كنيد، غير از آنى كه قرينه است. چونكه همين امام عليه السلام، خود اين بزرگوار در ذيل سنت ثالثه اينجور فرمود، سنت ثالثه آنى است كه تمييز ندارد. تمييز ندارد، سنت ثالثه او است و خون هم تجاوز كرده است. خون هم گذشته است. در آنجا اينجور فرمود بر اينكه، در آن سنت ثانيه اينجور فرمود، زنى كه مبتدعه است، خون ديده است. خونش هم گذشت قطع نشد رسول الله (ص) فرمود بر اينكه سنت تو هفت روز است يا شش روز؟ يعنى حائض مىشوى، بعد از آن غسل مىكنى غسل الحيض و نماز مىخوانى. آنجا دارد در ذيلش كه فرمود غسل مىكند و نماز مىخواند، آنجا دارد كه استشهاد مىآورد كه اينجور مبتلا بود پيش رسول الله آمد و رسول الله فرمود كه هفت روز يا شش روز حيض هستى بقيه به سه روز يا چهار روز طاهر هستى بايد غسل بكنى و روزه بگيرى و غتسلى للفجر غسلا. و لظهرين غسلا و هكذا فرض بفرماييد از روى كتاب بخوانم، در اين سنت اينجور فرمود، و ام السنت الثالثه و هى التى ليس لها ايام تقدم و لم ترَ الدم قطعا. هيچ وقت خون نديده بود، و رأة اول ما ادرك و الستمر بها فان سنت هذه غير سنت الاولى ذالت العاده و ذالك كه ذات تمييز است و ذالك انّ امرئة يقال له حمن، بنت الجهر اتد رسول الله (ص) فقالت انى حيضة شديده فقال احتكى كرسفا. پنبه بگذار، فقال انه اشد من ذالك. اين خون را نمىشود با اين پنبه گرفت. انى... مىريزد. جلوش را ببند. و تحيضى فى كل شهر فى علم الله ستة ايام او سرعة ايام ثم يغتسلى غسلا و صومى ثلاث عشرين و اربع عشرين و اغتسلى للفجر غسلا و اخرى لظهرين و عجل.... براى اين دو تا يك غسل بكن. وضو نفرمود. اين معلوم مىشود ذيل همان روايت است. معلوم شد كه آنجا كه فرمود و ان سال مثل المسعب او مربوط به نماز است كه به ايام حيض فقط ايام عادتش حيض است. بقيه ان سال مثل المسعب بايد اينجور بكند. خود ذيل مىگويد كه اطلاق مقامى دارد. رسول الله اينجور فرمود. امام مىفرمايد رسول الله اينجور فرمود، وضو را نفرمود اين معلوم مىشود مستحاضه كثيره غسل ندارد، آن توضء لكل الصلاة مال مستحاضه قليله و متوسطه مىشود. بدان جهت در اين روايت مؤيد بر اين است كه در سنت ثانيه هم امام عليه السلام فرمود كه ذات التمييز است، امام فرمود كه ايام حيضش كه عادت ندارد آنجايى است كه وصف حيض دارد. امام عليه السلام استشهاد فرمود كه بنت ابى عمير آمد پيش رسول الله (ص) عرض كرد يا رسول الله من همين جور دمم قطع نمىشود، رسول الله فرمود بر اينكه اين حيض نيست. اذا اقبل الدم آن حيض است. ادبرهاش حيض نيست، يعنى آنى كه فاقد وصف است حيض نيست. حيضش هم زياد بود به نحوى كه كذا بود، فرمود بر اينكه كان تغتسل عند صلاة فى كل صلاة. در هر صلاة غسل مىكرد. خوب اگر بنا بود بر اينكه، در هر صلاة كه غسل نيست. اين روايت در مقام بيان اين نيست كه مستحاضه قليله حكمش چيست، كثيره حكمش چيست، متوسطه چيست. اين روايت در مقام بيان اين است كه بعد ايام الحيض يا بعد انقضاء دم موصوف يا بعد از انقضاء ستة و سبعه در سنت ثالثه وظيفه زن نماز خواندن است. منتهى بايد غسل حيض بكند، نماز بخواند. اما چه جور بخواند، مستحاضه اقسامش چيست، حكمش چيست، اين روايت در مقام بيان اين نيست. هذا كله، يك چيز ديگر هم بگويم، غايت الامر اين روايت مباركه به اطلاق دلالت مىكند كه توضء لكل صلاة، بالاطلاق دلالت مىكند به رواياتى كه مىگفت مستحاضه كثيره غسلش كافى است به اطلاق مقامى كه ذيل اين روايت هم يكى از آنها بود، اين اطلاق را تقييد مىكند.
باقى ماند در مسئله يك روايت ديگرى، آن روايت ديگر در ما نحن فيه گفته مىشود كه دلالت مىكند مستحاضه كثيره آن مستحاضه كثيره وضو هم بايد بگيرد. آن روايت كدام است؟ آن روايت اين است كه روايت پانزدهمى است در باب يك از ابواب الاستحاضه. عبد الله ابن جعفر حنيرى فى قرب الاسناد عن محمد ابن خالد تيالسى عن اسماعيل ابن عبد الخالد. اسماعيل ابن عبد الخالد از اجلا است. قال سألت ابا عبد الله عليه السلام، عن المستحاضة كيف تصنع؟ قال اذا مذا وقت طهر الذى كان يطهر الفيه تأخر، مستحاضه كثيره است. لتأخر الظهر الى آخر وقتها و آن وقت هم ثم تصلى الظهر و العصر و ان كان اللمغرب و لتأخر المغرب الى آخر وقتها ثم تغتسل، ثم تصلى المغرب و العشا و اذا كان صلاة الفجر فالتغتسل بعد صلاة الفجر ثم تصلى ركعتين قبل الغدات ثم تصلى الغدات. قلت يواقها زوجها، اين را زوج مىتواند وطى كند يا مثل ايام حيض است؟ قال اذا طالبها چونكه مكروه است در اين حال با اين خون استحاضه وطى كرد. اذا طالبها المدت، صبرش تمام شد، فالتغتسل، زن غسل كند و لتتوضء ثم يواقعها. وضو بگيرد، بعد مواقعه بكند. اين معروف است در السنه فقها. مستحاضه وقتى وظيفهاش را اتيان كرد حكم طاهر مىشود. در حكم طاهر بودن غسل و وضو هر دو تا فرمود. اين دو اشكال دارد. اين اولا اين توضء معناى لغوى است. يعنى آنجا را پاك بكند. كثيره است، آنجا را يتوضء يعنى نظافت كند. وضو نيست. معناى لغوى است.
سؤال؟ عيب ندارد. مستحب است.
بدان جهت اين حكم خودش حكم استحبابى است، كراهت را از بين مىبرد. و التتوضء هم براى نظافت است. افرض اگر گفت نه، و التغتسل و التتوضء. وضوء صلاتى بگيرد. اين روايت من حيث السند ضعيف است. محمد ابن خالد تيالسى توثيقى ندارد بدان جهت به اين روايت نمىشود اعتماد كرد، بدان جهت غسل تنها در مستحاضه مكفى است، احتياجى به وضو ندارد. با سه غسل، پنج نماز را مىخواند و الحمد الله رب العالمين.
|