جلسه 882
* متن
*
بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: درس خارج فقه بحث طهارت.
شماره نوار:882
نام استاد: آيت الله تبريزى.
تاريخ:1373
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم.
در مستحاضه كثيره جماعتى من المتقدمين و المتأخرين اختيار كرده بودند اگر زن غسل كند براى صلاة الفريضه احتياجى و حاجتى به وضو ندارد. خلافا للمشهور. غايت الامر براى صلاة الفجر يك غسل مىكند و براى صلاتين ظهر و العشائين عند الجمع بينهما به هر كدام يك غسل مىكند كه فى كل يومين ثلاث مرات مىشود و حاجتى به وضو ندارد. با اين مرسله يونس طويل كه در آنجا امام فرموده بود و ان سال مثل المسعب جواب گفتند، آن جوابى را كه ديروز نقل كرديم. اين جواب، جواب اين قائلين است. ولكن به نظر قاصر ما اين است، فتوا صحيح است. مستحاضه كثيره بر صلوات فرضيه وضو احتياج ندارد. صلاة فريضه به غسل اتيان مىشود و حاجتى به وضو ندارد. ولو قبول مىكنيم كه ظاهر مرسله يونس طويله عبارت از اين است كه اين ان وصليه است. و اين ان وصليه هم راجع است به يغتسل و هم راجع است به حكمش كه يتوضء لكل صلاة. اين ظهور را ما قبول مىكنيم. نمىشود اين ظهور را منكر شد. در آن روايت مباركه اينجور بود كه فرمود و سأل ابى عن المستحاضه فقال انما ذالك ارق عايدٌ او رقصة من الشيطان فالتدع الصلاة ايام اقرئها. اينكه از اينجا مىخوانم نكته دارد. اينكه پدر من به حائض اينجور فرمود، بر اينكه فالتدع الصلاة ايام اقرائها مستحاضه صلاة را در ايام اقرائش ترك كند. اين كدام صلوات است؟ هر صلاة ديگر. اختصاص به صلوات فرضيه كه ندارد. نافله اتيان بكند يا غير نافله يا غير صلوات يوميه اتيان بكند. صلاة آيات باشد، فالتدع الصلاة ايام اقرائها. در اين كسى مخالفتى ندارد از فقها كه حائض صلاة از او مشروع نيست. من غير فرق ما بين صلاة و صلاة. غريضه بايد، نافله باشد. الاّ آنى كه ليسة بصلاة كاصلاة الميت كه منصوص هم هست. حائض مىتواند اتيان بكند او را، چونكه صلاتى است. پشت سر اين فرمود بر اينكه، فالتدع الصلاة ايام اقرائها. بعد فرمود بر اينكه ثم تغتسل. ثم تغتسل غسل حيض است. در اين شكى نيست. چونكه ايام حيض تمام شده است، غسل غسل حيض بايد باشد. آن وقت و تتوضء لكل صلاة بر هر صلاتى بايد وضو بگيرد. صلاة مستحاضه قليله بايد، كثيره باشد، متوسطه بوده باشد، صلاة نافله باشد، فريضه باشد، صلاة يوميه باشد، غير صلاة يوميه باشد. هر صلاتى كه مىخواهد وضو بگيرد.
قيل و ان سال، يعنى اگر سيلان پيدا كرد، همين جور است كه بايد بعد از ايام عادت غسل بكند و براى هر نماز وضو بگيرد. امام فرمود و ان سال مثل المسعب. بايد غسل بكند و براى هر صلاتى هم وضو بگيرد. قيل و ان سال يعنى اگر سيلان پيدا كرد همين جور است كه بايد بعد از ايام عادت غسل كند و براى هر نماز وضو بگيرد؟ امام فرمود بعله و ان سال مثل المسعب. بايد غسل بكند و براى هر صلاتى هم وضو بگيرد. اين ظهور اين روايت را قبول مىكند.
ولكن حرف ديگرى داريم، آن حرف ديگر را اساسش را ديروز اشاره كردم. چونكه اين صلت كل صلاة بوضوء ولو مستحاضه كثيره باشد اين كل صلوات يوميه و غير صلوات يوميه را مىگيرد. همهاش را مىگيرد. هر كدام را بايد به يك وضو بخواند. اين روايات كثيره، كه در خصوص مستحاضه كثيره وارد است، نه در صلواتش، فقط در خصوص صلاة يوميهاش اين روايات كثيره كه و ان لم تجز الدم اغتسلت لفجر غسلا، و لظهرين غسلا، يأخر هذه و تقدم هذه كه جمع
وقت فضيلت پيدا كند، درك كند و هكذا در مغرب، اين رواياتى كه در خصوص مستحاضه كثيره است در خصوص صلوات يوميهاش وارد است. صلاة مغرب و عشا و ظهر و عصر و فجر وارد است. اين روايات بما اينكه در هيچ كدام از اين روايات بخصوص وضو در اين صلوات يوميهاى كه بايد غسل كند، به وضو متعرض نشده است. در روايات در مستحاضه متوسطه متعرض بود كه غسل كه مىكند فى كل يوم، بر هر صلواتى بايد وضو بگيرد. كه موثقه سماعه بود. هيچ روايتى نداريم كه دلالت بكند بر اينكه اين مستحاضه كثيره بر آن صلواتى كه غسل مىكند و بايد بكند، به آنها بايد وضو بگيرد. اين روايات على كثرتها كه بعضىها مثل مرحوم حاج آقا رضا همدانى دعواى تواتر كردهاند. ما دعواى تواتر نمىكنيم ولكن روايات متعدد بود. اين روايات متعدده متكسره كه متعدد بود به اغسال ثلاث، بصلوات يوميهاش در هيچ كدام از اينها متعرض نشده بود كه در آن صلاة يوميهاى كه غسل مىكند وضو بگيرد. اين اطلاق مقامى در خصوص اين صلوات يوميه است كه بايد غسل بگيرد، اين غسل چونكه وضو ذكر نشده است در هيچ روايتى، در ما نحن فيه، غسل نفى مىكند وضو را، چونكه در مقام بيان وظيفه بود. اگر با اين غسل وضو لازم بود بايد بگويد. و اين مرسله يونس طويله در خصوص مستحاضه كثيره راجع به صلوات يوميهاش نيست. اغتسلت و صلت كل صلاة بوضوء يوميه باشد يا غير يوميه. بايد وضو بگيرد. آن روايات مىگويد اگر يوميه باشد وضو نمىخواهد. اطلاق مقامى آنها اين است.
ديروز عرض كردم اساس مطلب اين است، اطلاق مقامى آن وقت محو مىشود در آن موردى كه اطلاق مقامى است، در آن مورد قيد وارد بشود، اگر در اين روايت مرسله يونس اين بود كه اغتسلت و توضء كل صلاة يوميه بوضوء و ان كان سال دمها مثل المسعب اطلاق مقامى مىمرد. چونكه در مورد همان اطلاق مقامى كه غسل براى صلوات يوميه است قيد وارد شد كه اگر سال مثل المسعب براى صلوات يوميهاش بايد وضو بگيرد. ولكن در اين مرسله يونس فرمود مستحاضه كثيره بر هر نماز وضو مىگيرد. خوب ملتزم مىشويم. بر هر نماز وضو بگيرد قابل تخصيص است. الاّ صلاة يوميه كه بر آنها غسل مىكند. آن صلاة يوميهاى كه بر آنها غسل مىكند وضو نمىخواهد. كما اينكه در مستحاضه متوسطه قيد زديم. گفتيم كه كل صلاة بوضوء صلت تتوضء لكل صلاة فى ما كان متوسطة مع الغسل كه بايد يك غسل بكند. اين مرسله بواسطه اين تصريح و ان سال مثل المسعب بواسطه اين از مطلق بودن خارج نمىشود. چونكه نسبت به صلوات عام است، كل است. مطلق كه مىگوييم يعنى عام است نسبت به صلوات. آن اطلاق مقامى در خصوص صلاة يوميه است. بدان جهت آن كسانى كه آن اجلايى كه از متقدمين و متأخرين گفتهاند كه غسل كافى است معضم آنها در همان صلوات يوميه گفتهاند كافى است. خواهد آمد كه اگر فرض كنيد صلاة نافلهاى خواست بخواند بايد وضو بگيرد مستحاضه كثيره. ولو غسل كرده است، امروز بحثش را شروع مىكنيم كه مرحوم صاحب العروه متعرض مىشود.
بدان جهت اين روايت ظهورش را قبول مىكنيم، و مع ذالك مىگوييم اين قابل تخصيص است كل صلاة بغير صلوات يوميه در غسل آنها وضو نمىخواهد. اين حرف ما است و نمىگويم كه شايد ديگران هم فرموده باشند. اين مطلب ميزان علمىاش اين است. اساس مطلب اين است، اطلاق مقامى در موردى كه ثابت مىشود آن اطلاق مقامى اگر بخواهيم از بين برود بايد در خصوص آن مورد قيد ثابت بشود و اما در مطلقش قيد ثابت شد يا به عنوان عام قيد ثابت شد او اطلاق مقامى را از بين نمىبرد. اين همان حرفى است كه مشهور است در السنه فقها، تطبيق كردنش را بايد پيدا كرد كه اطلاق خاص مقدم است. اطلاق خاص مقدم مىشود مطلق، مطلقى كه نسبت به او خاص است، يا نسبت به آن عامى كه نسبت به او عام است. اين و فرقى هم در اين جهت ما بين اطلاق لفظى خاص يا اطلاق مقامى اگر براى خاص ثابت بشود كما فى المقام فرقى نيست. اطلاق مقامى اين كه وضو نمىخواهد آن عام را و آن مطلق را تقييد، عام را تخصيص مىزند كما ذكرنا.
سؤال؟ اطلاق مقامى در آن مورد خاص است. در آن مورد خاص اگر در مورد خاص اطلاق مقامى ثابت شد، بايد در همان مورد خاص كه ديروز گفتم در همان مورد خاص قيد وارد بشود و اما قيدى در عام وارد شده است كه به عموم اين مورد را هم مىگيرد اين فايده ندارد. بدان جهت ما ظهور مرسله يونس را منكر نمىشويم كه و ان سال هم به تغتسل و هم به تتوضء برمىگردد. چونكه اين را از تتوضء را جدا كنيم بگوييم به اين برنمىگردد كما اينكه فرموده بودند اين خلاف ظاهر است. مع ذالك كه به هر دو تا برمىگردد ما از اين فتوا برنمىگرديم كه مستحاضه كثيره در صلوات فريضهاش وقتى كه غسل كرد، وضو نمىخواهد. بعد ايشان قدس الله نفسه الشريف صاحب العروه دو تا امر را در مقام باقى مانده است متعرض مىشود. يكى اين است كه گفتيم براى پنج صلاة فريضه در يوم و ليله سه غسل مىكند اين در صورتى است كه جمع ما بين الظهرين و المغربين و العشائين بكند. و اما در جايى كه تفريق ما بينهما كرد. ظهر را در اول وقت خواند گفت عصر را بعد مىخوانم. عصر را فى ما بعد خواند. بايد براى ظهر كه يك غسل كرده است، بر عصر هم بايد يك غسل بكند. اگر مغرب را خواند و عشا را به بعد گذاشت باز بايد بر عشاء يك غسل ديگر بكند. اين را از كجا استفاده كنيم؟ و حال اينكه در روايات ما اينجور بود كه مستحاضه كثيره براى صلاة يوميه سه غسل مىكند. اين را از دو امر استفاده مىكنيم. امر اول اين است كه امام عليه السلام در روايات در غالب روايات فرمود، تأخر هذه يعنى صلاة اولى را به آخر وقت فضيلتش مىاندازد. و تقدم هذه، آن ديگرى را در اول وقت فضيلتش مىخواند. مثلا وقتى كه آن شاخص ذلّش به مثل مقدار مثلش شد وقت فضيلت ظهر تمام مىشود. وقت فضيلت عصر داخل مىشود. اين در آن آخرى كه به مقدار مثل مىشود در آن آخر صلاة ظهر را بخواند كه صلاة ظهر را در وقت فضيلتش خواند، عصر هم در وقت فضيلتش خوانده مىشود. اين حكم، استحبابى است. كسى مىگويد من وقت فضيلت نمىخواهم، همين نمازى بخوانم كه ديگر آتشى نداشته باشم كافى است. در اول وقت جمع كرد بين الصلاتين. صلاة الظهر و العصر يا در آخر وقت نزديك غروب جمع كرد. صحيح است. اين حكم، حكم استحبابى است. ولكن از اين يك چيزى معلوم مىشود؛ و آن اين است كه اين اكتفا به يك غسل بر صلاة الظهرين و اكتفا به يك غسل بر صلاة العشائين آن در وقتى است كه جمع بشود بينهما. اين استفاده مىشود. از كجا استفاده مىشود؟ چونكه اگر با تفريق هم سه غسل كافى بود، احتياج به صلاة ثانى نداشت، وجهى نداشت امام امر بفرمايد تأخر هذه. صلاة ظهرش را در اول وقت فضيلتش مىخواند. صلاة عصر را هم در اول وقت فضيلت خودش مىخواند. چونكه هر دو را در وقت فضيلت درك كرده است. يك غسل هم كرده است كافى است. اين كه امام عليه السلام فرمود وقت فضيلت هر دو تا را بخواهد درك بكند كه مستحب است اين را و آخر وقت فضيلت ظهر را اين صلاة ظهر را او را به اول وقت فضيلت صلاة عصر بياندازد، جمع را، از اين معلوم مىشود كه اگر حقى به بين الصلاتين بشود دو غسل كافى نيست. بايد سه تا غسل بكند. چونكه گفتيم براى صلاة فريضه غسل مىخواهد. بدان جهت بايد بغسل بخواند صلاة فريضه را. اين يك وجه.
وجه ثانى كه در ما نحن فيه هست، رواياتى داريم كه از آنها استفاده مىشود كه مطلق هستند كه مستحاضه كثيره صلاة فريضه را، هر صلاة فريضه را بايد به يك غسل بخواند. مطلقاتى داريم كه هر صلاة فريضه را بايد به يك غسل بخوانند. اين مطلقات مثل چه؟ اين مطلقات يكى از اين مطلقات، ذيل صحيحه حلبى است در كتاب اول از ابواب المستحاضه، روايت، روايت دومى است، در ذيل او دارد بر اينكه و قال امام عليه السلام صدرش را سابقا خوانديم و تغتسل المرئة الدميه بين كل صلاتين و تغتسل المرئة الدميه كه هى دم از او مىآيد. تغتسل بين كل صلاتين ما بين دو تا نماز بايد غسل كند. اين معنايش، قدر متيقنش دميه مستحاضه كثيره است. وقتى كه قدر متيقنش مستحاضه كثيره است بايد براى هر صلاتش يك غسل بكند. باز در آن صحيحه يونس ابن يعقوب هست كه روايت يازده بود، دوباره مىخوانم. چونكه مختصر است و باسناد الشيخ عن سعد ابن عبد الله اشعرى عن احمد ابن محمد. احمد ابن محمد عيسى يا خالد. خالد هم هست، چونكه از او هم روايت دارد سعد ابن عبد الله باشد عيبى ندارد. عن محمد ابن عمر ابن سعيد زياد رضوان الله عليه از اجلا است، عن يونس ابن يعقوب جليل عن جليل قال قلت لابى عبد الله عليه السلام، امرئة رأة الدم فى حيضها حتى جاوز وقتها متى ينبقى ان تصلى، قال تنظر عدته التى قال التجلس ثم تستظهر و عشرة ايام تا ده روز استظهار مىكند، فان رأة الدم، دما سبيبا كه مستحاضه كثيره است، در اين صورت فالتغتسل فى كل صلاة. در وقت هر صلاتى يك غسل مىكند. اگر سابقا اگر يادتان بوده باشد، وقت هر صلاة گفتيم وقت اتيانش است. و الاّ نه اين است كه اول ظهر غسل كرده است دم غروب مىخواهد صلاة ظهرش را بخواند. اين را نمىگويند.
ببينيد فى وقت كل صلاة، يعنى در هر وقتى كه صلاة را مىخواهد اتيان كند، معنايش اين است. اين را شما اگر بگوييد كه شما از خودت مىگويى كه فى وقت كل صلاة يعنى وقتى اتيان، ظاهرش وقت وجوب است يا محتمل است وقت وجوب اين قرينه طلب شما كه اين قرينه را ما ذكر خواهيم كرد از روايات ديگر كه در اين مقام غسل وارد است كه غسل عند صلاة واجب است. آن وقتى كه مىخواهد صلاة را اتيان بكند بايد آن وقت اتيان كند. والاّ غسل را اتيان بكند بعد از سه ساعت نماز ظهرش را بخواند اين باطل است. آن غسل باطل است. بايد غسل عند الصلاة بوده باشد. پس اين در اين روايتى كه مىگويد تغتسل عند كل وقت لصلاة يعنى عند وقت الاتيان. سابقا هم اين را گفتيم. اين پنج غسل مىشود.
از اين عموم و اين اطلاق رفعيت مىشود در آن وقتى كه جمع بين الصلاتين بكند. مستحاضه كثيره. ما بين ظهر و عصر يا مغرب و عشا جمع بكند. آن وقت سه غسل كافى است، لازم نيست عند اتيان صلاة اتيان بكند و اما مورد تفريق تحت اطلاق اين عنوان باقى است و بدان جهت بايد پنج غسل بكند. اين يك امر. بعد امر ديگر همان حرفى است كه اساسش را در اول بحث ريختيم. بنا بر آن حرف ما ديگر آسان شده است آن مسئله مشكله. آن مسئله مشكله اين است كه مستحاضه كثيره غسل كرده است بر صلاة فريضه. اين اگر نافله بخواند بايد وضو بگيرد يا نگيرد؟ فريضهاش وضو نمىخواهد. بنا گذاشتيم كه فريضه وضو نمىخواهد. اما اگر بخواهد نافله اتيان بكند آيا وضو مىخواهد يا نمىخواهد؟ بعضىها فرمودهاند در اين كه وضو نمىخواهد. در بعضى حواشى عروه هم هست كه وضو نمىخواهد. همان غسلى كه كرده است براى صلاة فريضه با او مىتواند نافله را خواند. غسل كرد براى صلاة الفجر. صلاة صبح نافلهاش دو ركعت است. اين دو ركعت را مىخواند بعد نافله را مىخواند. اين عيبى ندارد. عرض مىكنم بر اينكه جماعتى اينجور ملتزم شدهاند. چرا؟ لروايت. يكى روايت است آن روايت يكى اسماعيل ابن عبد الخالق است كه ديروز همان روايت را خواندم. روايت پانزدهمى بود كه ديروز خوانديم كه در سندش اشكال كرديم كه محمد خالد تيالسى است توثيق ندارد. عبد الله ابن جعفر حنيرى فى قرب الاسناد عن محمد ابن خالد تيالسى عن اسماعيل ابن عبد الخالد اين از اجلا است، قال سألت ابا عبد الله عليه السلام عن مستحاضه كيف تصنع؟ قال اذا مذى وقت طهرها كانت يطهر فيه. ايام عادت گذشت يعنى وقت طهرش رسيد فلتأخر ظهر وقتها. ظار را در آخر وقت مىخواند و تغتسل و غسل مىكند. ثم تصل الظهر و العصر فان كانت المغرب و التأخرها الى آخر وقتها كه همان آخر وقت فضيلت ثم تصل المغرب و العشا. بدان جهت اين از اين روايت هم ولو سندش هم ضعيف است معيدا كافى است كه بايد عند الصلاة غسل بشود. امام فرمود فلتأخر الصلاة، صلاة مغرب را الى آخر وقتها بعد از تأخير انداختن تغتسل. يعنى وقتى كه نماز را مىخواند غسل كند. از اين روايت اين معنا استفاده مىشود، بدان جهت ثم تغتسل يعنى بعد از تأخير بايد غسل كند. يعنى عند اتيان الصلاة بايد غسل كند. ثم تصل المغرب و العشا فاذا كان صلاة الفجر فالتغتسل بعد طلوع الفجر بعد طلوع الفجر غسل كند ثم تصلى، ركعتين قبل الغدات. دو ركعت نماز را قبل از صلاة صبح بخواند كه همان دو ركعت نافله است، بعد از نماز غداتش را بخواند. پس مىبينيد اين روايت دلالت مىكند وقتى كه غسل كرد براى صلاة فريضه نافله را اتيان مىكند. و فعلا كلام ما در آن مقامى است كه نافله را كه اتيان مىكند مستحاضه قبل الفريضه اتيان مىكند. مثل نافله صلاة الصبح و نافله صلاة الظهر و العصر. اينها را فعلا بحث مىكنيم.
اما آن صلواتى كه نافله او بعد از صلوات است، درباره فريضه است كه كالمغرب و العشا آنجا مىرسيم. آن مقام دوم است. فعلا اين روايت دلالت مىكند به حكم در مقام اول. ديگرى هم گفتهاند اين عبارت در روايات ما نيست در كلمات اصحاب است. اين را از اصول مسلم مىدانند. مىگويند ان المستحاضه اذا عملت بوظائفها لصلاة تكون طاهرة. مستحاضه اگر وظايف صلاتيهاش را اتيان كرد آن طاهر مىشود. طهارت دارد. بدان جهت هر چيزى كه مشروط به طهارت است براى او جايز است. مىتواند بعد از غسل كردن دستش را به كتابت قرآن بزند. عيبى ندارد. محدث نيست، طاهر است.
نه آن حرفى كه بعضىها فرمودهاند و احتمال دادهاند كه مستحاضه حدث دارد. طهارت بر او نمىشود. منتهى اگر اين وضو بگيرد يا غسل كند حدثش مختفر در صلاة است. در مقابل اين ظاهر كلمات مشهور اين است، اذا عملة بوظائفها تكونة طاهرة. خوب گفتهاند وقتى كه غسل كرد، شد طاهر. غسل بر فريضه كرد، شد طاهر. غسلش وقتى كه موجود شد طاهر است مىتواند اتيان بكند صلاة نافله را. اين حدثى ندارد. صلاة غسل را كرد، وجه سومى ذكر كردهاند. وجه سوم اين است كه كل غسل يغنى عن الوضو. آن رواياتى كه ما به آنها اعتماد كردهايم و گفتيم آن رواياتى كه مىگويد كل غسل و عنه الوضو حمل بر استحباب مىشود. الاّ مسئله غسل جنابت كه مشروع نيست آنجا. غسل در ساير اغسال مستحب است ولكن غسل بنفسه مجزى است. گفتهاند اين هم غسل كرده است، غسل مشروع، مجزى است. بدان جهت مىتواند نافله را بخواند. ولكن اين وجوب پيش ما عليل هستند. اما اولى كه روايت اسماعيل ابن خالق بود فقد ذكرنا، اين روايت من حيث السند ضعيف است. مع ذالك اگر صحيح هم بود، نمىشود تمسك بكنيم. چونكه در ذيلش يك كلامى دارد آن كلام مجمل مىكند اطلاق مقامى را از بين مىبرد. اطلاق مقامى را كه وضو نگيرد. چونكه دارد در ذيلش، اين روايت را ديروز هم خواندهام كه از آن ادله كسانى است كه تمسك كردهاند به اين روايت كه با غسل وضو واجب است، آنجا دارد بر اينكه صلاة عشا را هم كه خواند، صلاة فجر شد خواند، قلت يواقعها و زوجها. اين مستحاضه كثيره كه بايد سه تا غسل كند، زوجش يك حق دارد بر او؟ يواقعها زوجها؟ قال اذا تعالى بها ذالك. مدت اگر طول كشيد كه هى دم مستحاضه كثيره است، صبر نمىتواند شوهرش بكند، فالتغتسل و لتوضء ثم يواقعها اذا ارا. غسل كند، ثم وضو بگيرد. اين روايت علاوه بر اين كه من حيث السند ضعيف است در ذيلش هم اين توضء است كه احتمال داديم وضوء صلاتى باشد. ولو احتمال داديم اين وضو، توضء لغوى باشد. شست و شو باشد كه آنجا را ازاله كند از او دم را. ولكن محتمل است، بدان جهت اين روايت قابل اعتماد نيست مع الغمز از ضعف السند.
اما اينكه فرمودهاند ان المستحاضه اذا عملة لوظائفها تكون طاهرة اين حرف به اين نحوى كه هست، طاهرة اگر مرادش اين است كه محدث نيست كه شارع بگويد كه نماز را با حدث مىخوانيم، ولكن مختفر است اين حدث. اگر معنا اين باشد، اين صحيح است. تكون طاهرة، حدث ندارد در حال صلاة. ولكن به مجرد اينكه صلاتش تمام شد، آن صلاة فريضه كه غسل كرده است. به مجرد اينكه آن تمام شد يا به مجرد تأخير كه صلاة ديگرى را اتيان كرد، فريضه را اتيان نكرد به مجرد او محدث مىشود. چرا؟ چونكه امام عليه السلام در مرسله يونس فرمود كه اغتسلت و توضعت لكل صلاة. اين صلاتى كه قبل از فريضه مىآيد اين را مىگيرد. اين را بايد وضو بگيرد. بدان جهت مستحاضه نسبت به صلاة نافله محدث است. اگر گفتيم كه نافله را خواندن ثم فريضه را خواندن ميزان علمى معلقين بر عروه را توجه بفرماييد، از آن تعليقه معلوم مىشود كه اين چه جور تبهرى داشت. بعضىها فتوا دادهاند، فتوا ندادهاند احتياط وجوبى است. مرحوم حاج قاسم طباطبائى است در فقه، فهل بود در فقه. ايشان اينجا دارد اگر مستحاضه صلاتش را خواند، غسل كرد صلاة نافله فجر را خواند ثم خواست صلاة فجر را بخواند، احوط اين است كه غسلش را اعاده كند. اين سرّش عبارت از اين است، آن صلاتى كه صاحب العروه آنجايى كه مسئله را عنوان خواهد كرد، وقتى كه قبل الفجر غسل بكند براى صلاة الفجر، نافله را بخواند يا صلاة اليل بخواند، غسل كرده است براى صلاة اليل آنجا فرموده است كه بعد طلوع الفجر احتياط اين است كه آن غسلش را اعاده كند. سرّش اين است كه نسبت به آن صلاة نافله وضو مشروط است. اين مرئه مستحاضه كثيره نسبت به آن صلاة نافله محدث است. اگر بخواهد نسبت به او طهارت داشته باشد بايد وضو بگيرد. نسبت به فريضه متطهر است. منتهى اگر گفتيم نافله خواندن منافات با فوريت ندارد خصوصا در صلاة الصبح چونكه دو ركعت است. با اين بودن، مدخليت ندارد. وقتى كه غسل كرد قبلا، بايد يك وضو بگيرد، صلاة نافله را بخواند بعد فريضه را بخواند. و اما اگر گفتيم نه، اين يعنى وقتى كه خود صلاة را مىخواند. فى وقت صلاة يعنى وقت اتيانش كه بايد بلا فاصله آن صلاة را بخواند. اگر اين را گفتيم كما اينكه بعضىها فتوا دادهاند غسلى كه كرده است بعد كه نافله را خوانده است با وضو آن غسل را بايد دوباره اعاده كند. چرا؟ چونكه فوريت از بين رفت. كه بايد بالفور صلاة را بخواند. بدان جهت در ما نحن فيه مقتضاى مرسله طويل اين است و وجه ثانى كه در مقام تمسك كرده بودند كل غسل مغنٍ عن الوضو اين صحيح نيست. چونكه اگر غسل كرد، بعد صلاة نافله را خواند. وضو نگرفت نافله را خواند، هم نافله باطل است هم آن غسلش باطل است. نافله باطل است، چونكه وضو نگرفته است. اما غسلش باطل است چونكه فوريت پيدا نكرده است. شرط صحت غسل اين است كه عند الصلاة بوده باشد. يعنى عند صلاة الفريضه نشد، عند صلاة النافله شد غسلش. آن غسل باطل است. بدان جهت آن دليلى كه مىگويد كل غسل يغنى عن الوضو، غسل صحيح را مىگويد.
در ما نحن فيه اگر غسل كند و بعد الغسل صلاة نافله بخواند بلا وضو هم صلاة نافله باطل است هم غسلش. نافله باطل است چونكه وضو ندارد، غسلش باطل است چونكه شرطش را ندارد كه عند صلاة بايد بشود. و اما فرض بفرماييد در جايى كه نافله را اينجور خواند، نمىشود گفت كه اين نافله وضو نمىخواهد. كه هم صلاة باطل است، هم غسل. نمىشود گفت كه نه، وضو نگيرد، نماز بخواند نافله را. چونكه كل غسل يغنى عن الوضو. غسل صحيح مغنى از وضو است. اين غسلش، غسل صحيح نيست. بدان جهت چه به، سؤال؟ اما عند نبوده است. امام فرمود عند وقت صلاة يعنى عند وقت اتيان.
عرض مىكنم در ما نحن فيه اگر ما گفتيم منافات ندارد اين اتيان نافله با فوريت، چونكه دو ركعت است، مع ذالك ملتزم هستيم كه بايد به نافله وضو بگيرد. چرا؟ براى اينكه مستحاضه كثيره در مرسله يونس گفت، در مرسله يونس بعد از تقييدش غير صلاة يوميهاش وضو مىخواهد. اگر ما بگوييم غير صلوات يوميهاش وضو نمىخواهد لغو مىشود او. چونكه صلاة يوميه خارج شده است. سؤال؟ طاهر مىداند ولكن نسبت به صلاة فريضه طاهر است و اما نسبت به صلاة نافله طاهر نيست بايد وضو بگيرد و منهنا نلتزم، زن اگر خواست بعد الغسل نماز نافله بخواند قبل الفريضه بخواند. عيبى ندارد. اگر منافات با فوريت ندارد. ولكن بايد به آن صلاة صبح وضو بگيرد. بدون وضو صحيح نيست بعد صلاة صبحش را مىخواند كه همان در روايت، سؤال؟ طهارت امر اعتبارى است.
عرض مىكنم بر اينكه مستحاضه متوسطه اگر وضو تنها گرفت، نسبت به صلاة صبحش طاهر نيست. اما نسبت به صلاة ظهرش طاهر است. چونكه يك وضو كافى است. اين امر اعتبارى است. شارع اعتبار كرده است كه اين زن طاهر است نسبت به صلاة الفريضه، نسبت به صلاة نافله طاهر نيست.
|