جلسه 883
* متن
*
بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: درس خارج فقه بحث طهارت.
شماره نوار:883
نام استاد: آيت الله تبريزى.
تاريخ:1373
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم.
عرض مىكنم تأمل در كلام صاحب العروه مقتضاى اين است كه ايشان مىخواهند اينجور بفرمايند كه صلوات مندوبه از كسى كه مستحاضه كثيره است احتياجى به غسل ندارد. اين تكه از عبارت قد ذكرنا كه مطلب، مطلب صحيحى است. چونكه امام عليه السلام فرمود آنى كه بر مستحاضه كثيره لازم است غسل للفجر است و لظهرين است و للعشائين. و در بعضى روايات هم كه داشت يغتسل لصلاتين يا لكل صلاتين، قد ذكرنا كه قرينه است، مراد از صلاتين ظهرين و العشائين است. و للغسل فضلا. قرينه و الفجر غسلا اين مراد از صلاتين ظهرين و عشائين است. صلوات مندوبه غسل نمىخواند. اين امرى كه از كلام ايشان تصريع كرده است، خوب اين جاى شك نيست. بعد يك عبارتى دارد در عروه اگر ملاحظه بفرماييد مىفرمايد و يكفى بالنوافل الغسل بالفرايض. يعنى صلوات نوافلى كه هست بر آنها كفايت مىكند غسل كردن بر ظهرين و عشائين و فجر.
مقتضاى اين كلمه اين است كه اگر زن بخواهد نافله بخواند بايد آن، يعنى نافله مترتبه. نافلهاى را كه مىخواند آن نافله را بعد الغسل بخواند. يعنى بر فريضه غسل كند و نافله را بخواند ولكن به هر دو ركعت يك وضو هم بگيرد. اين كه مىفرمايد و يكفى لنوافل الغسل للفرائض، چونكه مأنوس در اذهان اين است كه طهارت صلاتى بايد قبل از صلاة ايتان بشود. اگر غسل فرايض طهارت براى نوافل است در نوافلى كه مقدم است بر فرايضش، مثل نافله صلاة صبح و نافله صلاة ظهر و العصر مقتضاى اين عبارت اين است كه غسل لظهرين را قبل از نوافل بايد اتيان كند و غسل الغدات را بالفريضة الغدات را قبل از نافله اتيان بكند. در نافله وضو بگيرد. در صلاة صبح يك وضو مىخواهد. در صلاة الظهر و العصر هر دو ركعت يك وضو مىخواهد. آنى كه ما تأمل كرديم در عبارت ايشان كه اين كلمه كه فرموده است و يكفى لنوافل غسل الفرايض مقتضاى اين است كه اين غسل بايد قبل از نوافل اتيان بشود. در آن نافله شب هم كه تصريح دارد كه آنجا جواز تعبير فرموده است كه در نافله شب هم غسل فجر را در شب مىكند كه نافله شب را بخواند. مسئلهاش خواهد آمد. اين كه مىفرمايد، اين كلمه را از من داشته باشيد، بعد از اينكه مىگويد نوافل غسل نمىخواهد، فرايض هست، غسل مىخواهد و يكفى. اين كلمه را كه زياد مىكند و يكفى لنوافل الغسل للفرائض. به قرينه اينكه مأنوس در اذهان اين است، كه طهارت صلاتى بايد قبل از صلاة اتيان بشود مقتضايش اين است كه نافله كه مىخواهد بخواند بايد غسل فريضه را بخواند. آنجايى كه نافله فريضه بعد الفريضه است مثل صلاة المغرب و عشاء آنجا هيچ محصورى ندارد. فريضه را خوانده است، غسل كرده است، براى هر دو ركعت نافله هم، وضو مىگيرد. ولكن در آنجايى كه نافله مقدم بر صلاة است آنجا غسل بكند، نافله صلاة را بخواند بعد خود صلاة را بخواند. كما اينكه در آن روايت اسماعيل ابن عبد الخالق بود كه دو ركعت نافله صبح را مىخواند بعد الغسل ثم صلاة الغدات را مىخواند. مقتضاى عبارت عروه اين است. بدان جهت در ما نحن فيه كلام در اين واقع مىشود كه چرا اين نافله بايد به او غسل فريضه بشود، اين به چه دليل؟ در هيچ دليلى ندارد، در روايت ديگر دارد صلّت صلاتين بغسل واحد، آن هم كه گفتيم صلاة ظهر و عصر و مغرب و عشا است. نوافل را نمىگيرد. بدان جهت اگر هم بگيرد، لازمهاش اين است كه غسل مستقل بشود براى اين
نوافل. بدان جهت هيچ وجهى بر اينكه غسل را قبل از اينكه متعين است اتيان بكند، هيچ وجهى ندارد. يعنى اشتراط صلاة نافله به غسل وجهى ندارد. چه آن غسلش، غسل مستقل بشود وجه ندارد، چه غسل فريضه بشود وجه ندارد. اين كه مستقلا غسل نمىخواهد اين را تصريح كرده است و اما غسل فريضه شرط در نافله نيست كه قبل از نافله اتيان بكند، اين را مىگويم كه اين دليل ندارد. بدان جهت وضو مىگيرد، نافله صلاة صبح را مىخواند يا وضو مىگيرد، مستحاضه كثيره، مثل مستحاضه قليله وضو مىگيرد. نافله ظهر را مىخواند براى هر دو ركعت يك وضو مىگيرد، بعد غسل مىكند صلاة ظهرش را مىخواند. يا غسل مىكند صلاة فجرش را مىخواند. اين بلا اشكال جايز است و اشكالى ندارد اين معنا.
سوال؟ مىگويم وجهى ندارد اين معنا. اين عبارت ايشان در عروه دوانده است كه يكفى الغسل للفرائض كه ظاهرش به قرينه در اذهان اين است كه غسل را قبل از اتيان نافله، اتيان بكند اين وجهى ندارد. مگر آن روايت اسماعيل ابن عبد الخالق، آن هم فقط در نافله صبح بود. و صلاة صبح، از او نمىشود تعدى كرد به ظهرين. چرا؟ چونكه نافله صبح دو ركعت است، ممكن است صلاة صبح با نافلهاش چونكه دو تا صلاة است شارع اين دو صلاة را مثل ظهرين قرار داده است. يك غسل كافى است براى آنها. بدان جهت در ما نحن فيه، سؤال؟ الان اشكالش را بحث مىكنيم.
كلام عبارت از اين است كه اين غسل را اول بكند اين وجهى ندارد. اگر به قول ايشان نه، لازم نيست غسل بكند. الان كرد، در صلاة ظهر غسل كرد. الان مىخواهد نوافلش را بخواند. چونكه نوافل قبل از قرينه است. در اين صورت براى هر دو تا ركعت يك وضو هم مىگيرد. نوافلش را مىخواند بعد ظهر را مىخواند. اين چه اشكالى دارد؟ اين اشكالش عبارت از اين است كه در روايات كما ذكرنا امام امر فرموده بود كه عند الاتيان بالصلاة، عند الصلاة يعنى عند صلاة الفريضه يغتسل. تغتسل عند ما تصلى. آن وقتى كه يعنى تصلى الفريضه. فريضه را مىخواند. تصلى فى وقت كل صلاة. يعنى وقت كل فريضة. وقت هم وقت اتيان است. خوب كلام عبارت از اين كه اين بايد ما بين غسل و ما بين صلاة فاصلهاى نبوده باشد. اين معنايش اين است كه غسل بكند، نمازش را بخواند. بدان جهت فرمودهاند، سؤال؟ برگشتيم، از آن موثقه سماعه كه گفت يتغتسل لصلاتين ثم هم فرمود بر اينكه و للفجر غسلا. اين و للفجر غسلا، چند روز قبل قصد كردهايم. قرينه است كه مراد از آن صلاتين ظهرين و عشائين است. بدان جهت بعد از اينكه بعد الفراغ بر اينكه صلاة نافله غسل نمىخواهد. غسل بايد عند اتيان بالصلاة بشود. چونكه غسل مال او است. تغتسل عند كل صلاتين. تغتسل فى وقت صلاتين. يعنى وقت فريضه، وقت اتيانش. آن وقتى كه اتيان مىكند. اين الان وقت اتيان نافله است نه فريضه. بايد نافله را اتيان كند. بدان جهت بعضىها فرمودهاند وقتيكه غسل كرد، صلاة ناله را اتيان كرد براى صلاة نافله وضو گرفت، نوافل صحيح است، ولكن آن غسل باطل مىشود. چرا؟ چونكه عند فريضة نيست. بايد آن غسل را اعاده بكند بعد آن نماز را بخواند. اگر براى نوافل وضو نگيرد، نوافل هم باطل است. چرا؟ چونكه مستحاضه كثيره بر هر صلاة نافلهاى بايد وضو بگيرد. دليل ما هم كه دليل قاطع بود، اين شد كه در ذيل مرسله يوسن الطويل، در ذيل سنت اولى اينجور شده بود كه امام فرمود بر اينكه زن ذى العاده بعد از اينكه عادتش منقض يد ولكن دم مىآيد غسل مىكند. غسل الحيض را و براى هر صلاتى يك وضو مىگيرد. گفته شد كه اين غسل حيض را بكند و اين وضو را براى هر صلاة بگيرد ولو دمش سائل بوده باشد فرمود و ان سال. تصريح است كانّ در خصوص مستحاضه كثيرهاى كه روايت وارد شده است كه المستحاضة كثيره تتوضء لكل صلاة. بدان جهت در رواياتى ديگر كه در براى فرايض مستحاضه كثيره غسل تعيين شده است در هيچ كدام از اين روايات با غسلى كه بر فريضه مىكند، وضو ذكر نشده بود. آن اطلاق مقامى مقابله انداخته بود امام عليه السلام در آن موثقه سماعه، غسل مستحاضه واجب است وقتى كه تجاوز بكند از كرسف براى غداتش و براى ظهرين و عشائين بايد غسل بكند. امام عليه السلام اينجور فرموده بود. بعد فرمود بر اينكه اگر تجاوز نكند يك غسل مىخواهد با وضو بر هر صلاتش. روايت اين بود كه در جلد اول در باب اول بود. آنجا فرمود بر اينكه غسل المستحاضه واجب. اذا اختشف بالكرسف و جاز الدم الكرسف عليها، عليها القطن لكل صلاتين و للفجر غسل. فجر هم يك غسل دارد. اين قرينه است كه صلاتين يعنى صلاتين مغربين و عشائين و ظهرين. اينجا ديگر وضو نفرمود.
وقتى كه به استحاضه متوسطه رسيد و ان لم يجز الدم الكرسف فعليه الغسل كل يوم مرة والوضو لكل صلاة. وضو را ذكر كرد. اين كه در اولى ذكر نكرد معلوم مىشود اين اطلاق مقامى است. در مقام بيان بود. وضو را آنجا ذكر كرد اينجا ذكر نكرد. مقابل انداخت اين دليل است كه در فرائض مستحاضه كثيره فقط غسل معتبر است، وضو معتبر نيست. اين آن ذيل مرسله يونس را تخصيص داد. چونكه او بود كه مستحاضه كثيره بر هر صلاتى وضو مىگيرد. آن صلاة نافله باشد يا فريضه باشد. يوميه باشد يا غير يوميه بوده باشد. اين روايت، اين اطلاق مقاميه مثل اين موثقه گفت كه نه، بر آن فرائضش، فرائض يوميهاش وضو نمىخواهد، غسل لازم است فقط. اين تخصيص زد آن كل صلاة را. اين در بعضى صلوات مستحاضه وارد است. صلوات يوميه. روى اين اساس صلوات يوميه بايد غسل داشته باشد. و اين غسل عند الاتيان بالصلاة بايد بشود. اگر بگوييم كه در نوافل هم وضو لازم نيست كل غسل المغنى از وضو هست غسل كرده است در فرايض كافى است، اين فقط جاى توهم در جايى كه غسل فريضه را بكند بعد نوافل را اتيان بكند. گفتيم در جايى كه نوافل بعد بوده باشد، مثل صلاة مغرب و عشا راست است، غسلش صحيح است. چونكه غسل كرد بر مغرب عند صلاة المغرب، مغربش را خواند. بعله، بعد نافله را كه مىخواند بعد غسل صحيح نافله را مىخواند. بعد غسل صحيح نافله را مىخواند. ولكن در ما نحن فيه بعد از خواندن مغرب بايد دو تا وضو بگيرد. چونكه چهار ركعت است در هر دو ركعت. چرا؟ چونكه اگر بنا بشود بر نوافل هم وضو لازم نباشد، غسل مغنى بشود ذيل مرسله لغو مىشود. ذيل مرسله كه فرمود مستحاضهاى كه سال الدم، قيل و ان سال، امام فرمود و ان سال. يعنى و ان سال تغتسل غسل الحيض و تتوضء لكل صلاة. اين مرسله بدون مورد مىماند. چونكه نوافل غسل نمىخواهد، وضو نمىخواهد غسل مجزى است. و در جايى كه نوافل هم اول است، غسل مىكند بر اين آن فريضه با آن غسل فريضه را اتيان مىكند ديگر وضو نمىخواهد. روى اين اساس ما از اين مرسله فهميدهايم كه نوافل ولو متأخر از غسل بشود وضو مىخواهد هر كدام والاّ مرسله بلا مورد مىماند. آن مقدارى كه از عموم رفعيت كرديم نسبت به صلاة فرائض بود كه گفتيم وضو نمىخواهد.
روى اين اساس چونكه در غسل فرائض يك قيدى معتبر است، آن قيد اين است كه بايد عند الاتيان بالفريضه غسل بشود. وقتى كه ظهر شد غسل كرد اين زن، مشغول نافله شد، نافله ظهر با خود صلاة ظهر پنج نماز است. آن فريضه وضو نمىخواهد كه خود صلاة ظهر است. اما آن نافله هايى كه اتيان مىكند آن نافلهها طهارت ندارند. چونكه طهارت ندارند باطل هستند. فريضهاش هم باطل است. چرا؟ چونكه غسل بايد عند الفريضه بشود. على الاتيان بالفريضه بشود. روى اين اساس فرمودهاند بر اينكه اگر مستحاضه كثيره غسل بكند و نوافل را اتيان بكند بعد فريضه را اتيان بكند و به نوافل هم وضو نگيرد نوافل هم باطل است، غسلش هم باطل است. بايد براى صلاة ظهر يك غسل ديگرى بكند. اين به جهت اينكه بايد عند بشود. اين عند در جايى كه نافله بعد است عند صلاة الفريضه غسل كرده است. مغرب شده است غسل كرده است، صلاة مغرب را نخوانده است. نافله كه اتيان مىكند نافلهاش را اگر نگيرد مىگوييم وضو باطل است. چرا؟ براى اينكه كل غسل يغنى عن الوضو چه جور از او رفعيت شد، در مستحاضه متوسطه چونكه امام فرمود با غسل به هر صلاتى بايد وضو بگيرد، در مستحاضه كثيره هم رفعيت مىشود. چونكه همين امام در مرسله طويله فرمود كه مستحاضه كثيره هم بايد براى هر صلاتش يك وضو بگيرد. غايت الامر از اين عموم فقط در آنجايى كه صلاة، صلاة فريضه بوده باشد رفعيت كرديم. آن وقت يصبح چه چيز؟ يصبح بر اينكه احوط على المستحاضة الكثيره اين است كه در جايى كه نافله صلاة قبل الفريضه است، فتوا نمىدهيم كه وحشت داشته باشيد، لااقل احتياط، احتياط اين است كه غسل را قبل النافله نگيرد. اگر گرفت هم بعد از اتيان فريضه اعاده كند غسل را كما ذكره بعض الاجلا. از محشين. و اما نسبت به نوافلش بايد وضو بگيرد. هر كدام را وضو بگيرد. آن وضو گرفتن لنوافل فتوا است. چونكه عمل به مرسله است و عمل بر اين است و خودش هم مقتضى القاعده است. چونكه صلاة بدون وضو نمىشود. وقتى كه جنب نشد انسان، اين هم كه جنب نيست. بايد وضو بگيرد بدان جهت در ما نحن فيه صلاة نافله را با غسل بخواند، غسل در صلاة نافله مشروعيت ندارد در ما نحن فيه.
سؤال؟ اينجا صدق مىكند عرفا. عرفا بگويند كه فاصله نشد. عنده غسل كرد نمازش را خواند. يك چيزى ايشان فرمود يادم افتاد.
سيد قدس الله نفسه الشريف، صاحب العروه در مسائل بعدى ذكر خواهد كرد قد تقدم انه تجب على المستحاضة المبادرت الى الصلاة بعد طهارتها. يعنى بعد غسلها و وضوئها. تصريع خواهد كرد، قد تقدم انه تجب على المستحاضه المبادرة الى الصلاة بعد اغتسالها. بعد از اينكه غسل كرد. مثل اينكه بعد وضوئها هم دارد. خوب اين تقدم در سابق تقدم نيست. نگفته است اين را. فقط در اين مسئلهاى كه مسئله نوافل است، در اين مسئله متعرض شده است، غسل را براى مستحاضه كثيره و هيچ مبادرت صحبتى نشده است. اين را ما گفتيم كه مبادرت واجب است چونكه كلمه عند دارد. كه بايد عند الصلاة يا عند الاتيان بالصلاة غسل بكند. يا لكل صلاة وضوء بگيرد آنجا مبادرت واجب است او را بايد از جاى ديگر درست كنيد. مبادر در غسل را درست كرديم، مبادر در وضو را انشاء الله در آن مسئله عنوان مىكنيم. روى اين اساسى كه هست، روى اين اساس غسل قبل النافله ثم النافه، ثم الفريضه اين غسل رجاعا عيبى ندارد. اما نمىشود با اين فريضه را خواند. بايد اعاده كرد.
سؤال؟ اين بعد از غسل اينكه بايد بر دو صلاتش غسل بكند به جهت اينكه يك غسل كافى بشود براى دو صلاة، دو صلاة را بايد يك جا بخواند. يعنى صلاة ظهر را از اول وقت فضيلتش به آخر بياندازد صلاة عصر را هم تقدم. اول وقت فضيلت. وقتى كه عند اين دو تا صلاة غسل مىكند، اين دو صلاة را پشت سر هم بخواند. اين معناى اين روايت اين است. نه اينكه غسل كرد. سؤال؟ ايشان مىفرمايد كه تأخره هذه و تقدم هذه، تأخر اين را تأخير مىاندازد ثم تغتسل. بعد از تأخير انداختن غسل مىكند. يعنى در آخر وقت غسل مىكند. ديروز گفتم. بدان جهت در ما نحن فيهى كه هست چونكه اين عند بودن معتبر است. مبادرت معتبر است به صلاة، صحت غسلش به اين مىشود كه پشت سرش فريضه را بخواند. اين نتيجه اين مىشود كه براى هر نافلهاى مستحاضه كثيره به دو ركعت، چونكه دو ركعت يك صلاة است وضو مىگيرد و خودش هم هيچ غسل معتبر نيست در نافله در صحتش اگر غسل بكند با آن غسل نافله بخواند، نافله باطل است. چرا؟ چونكه طهارت ندارد. طهارت نافله وضو است. بدان جهت و اما غسل طهارت نسبت به فرايض است. فرايض يوميه است. سؤال؟ دليل ندارد. اين طهارت دليل مىخواهد. چونكه طهارت ندارد. دليل نداريم كه غسل طهارت است بر نافله. سؤال؟ غسل تنها را مىگويم. با غسل تنها صلاة نافله را بخواند، صلاة نافلهاش باطل است چونكه طهارت ندارد. مرسله يونس گفت كه طهارت مستحاضه كثيره وضو لكل صلاة است. از اين سه صلاة خارج شده است. پنج صلوات يوميه خارج شده است كه سه تا غسل مىكند. آنها خارج شده است. كما اينكه بر آنها وضو بگيرد غسل نكند، آنها باطل هستند. اين ما نوكر ادله هستيم. ما منافات احكام را نمىدانيم.
آنى كه از خطابات استفاده مىشود فقيه به آنها فتوا مىدهد. چرا اين آنجور شده است، وضو اعتبار شده است در نافله، در فريضه اعتبار نشده است. غسل در فريضه اعتبار شده است، در نافلهاش اعتبار نشده است، ما نمىدانيم. گذشتيم اين را.
سؤال؟ عند در اغسال داريم.
عرض مىكنم بر اينكه بعد صاحب العروه قدس الله نفسه الشريف اينجور مىفرمايد، مىفرمايد اگر زنى مستحاضه متوسطه بشود، قبل صلاة الغدات براى صلاة غداتش بايد غسل كند و با آن غسل وضو بگيرد. اين گذشت مسئلهاش. اگر فرض كرديم زن مستحاضه آن وقتى كه صلاة صبح را مىخواند، مستحاضه متوسطه نبود. وقتيكه مستحاضه متوسطه نبود صلاة غداتش، يا مستحاضه قليله بود. بعد قبل از اينكه صلاة ظهرين را بخواند، مستحاضه متوسطه شد. ديد بر اينكه آن قطنهاى كه برداشته بود خون به جوفش رسيده است. قبل صلاة ظهرين. ولكن موقعى كه صلاة مىخواند خون در آن قطنه نبود. بعد صلاة ظهرين اينجور شده است. ايشان در عروه در مسئله ثانيه مىفرمايد اين صلاة صبحى را كه خوانده است او غسل ندارد. چونكه مستحاضه متوسطه نبود. بدان جهت با وضوء تنها صلاة صحبش را خوانده است صلاة صبحش صحيح است. ولكن آيا بر صلاة الظهر و العصر كه قبلهما مستحاضه كثيره شده است بايد غسل بكند بعد از غسل وضو هم بگيرد بر هر كدام يا غسل نمىخواهد؟ چونكه صبح مستحاضه متوسطه نبود، غسل نكرد. بعد قبل از ظهرين كه مستحاضه متوسطه شد براى اين ظهرين غسل بكند و براى هر كدام يك وضو بگيرد يا غسل لازم نيست؟ فقط براى هر كدام يك وضو بگيرد؟ نسبت دادهاند به مشهور كه مشهور ملتزم است كه اين ظهرين غسل نمىخواهد. براى هر كدام يك وضو مىگيرد صلاة ظهر و عصرش را مىخواند. چرا يا مشهور؟ اينجور گفتهاند، گفتهاند آنى كه شرط است در مستحاضه متوسطه غسل قبل الغدات است. او شرط است. در جايى كه غسل قبل الغدات واجب بوده باشد. مستحاضه متوسطه بوده باشد. و اما عند الغدات وقتى كه مستحاضه متوسطه نشد غسل غداتى معتبر نشد، ديگر در صلوات بعدى غسل معتبر نيست. براى هر كدام يك وضو مىگيرد. ولو مستحاضهاش، مستحاضه متوسطه باشد. آن غسلى كه در مستحاضه شرط بود، آن غسل قبل الغدات بود و چونكه اين قبل الغدات مستحاضه متوسطه نبود بدان جهت وضو مىخواهد. كما اثر على ذالك، مرحوم صاحب الجواهر قدس الله نفسه كه فرموده است مقتضاى قاعده همين جور است. ولكن صاحب العروه مىگويند نه، هر كس بگويد الاقوا اين است كه بايد قبل الظهرين غسل كند. و اين كه در عروه مىفرمايد و هو الصحيح. چرا؟ براى اينكه ما رواياتى را كه مستحاضه متوسطه بايد يك غسل بكند، ان روايات را براى شما خوانديم. آنها در آن روايات قبل الغدات نبود. فقط در آن روايات اينجور بود كه مستحاضه دمش اگر قمس كرد در قطنه بايد غسل بكند. در بعضىها اينجور بود براى هر روز يك غسل بكند و در بعضىها اينجور بود كه صلت غسل واحد. به يك غسل نماز مىخواند. اينها بود مدلول روايات. صحبت غدات هم نبود. ولكن ما براى شما دو تا قاعده ذكر كردهايم. قاعده اولى اين بود كه هر حكمى كه به قضيه شرطيه حكم مىشود اگر قرينه بر خلاف نبوده باشد ظاهر قضيه شرطيه مقارنت غدات با شرط به حسب الزمان. آن زمانى كه شرط موجود مىشود، حكم هم كه حكم قضا است در همان زمان موجود مىشود. شرط متقدم يا شرط متأخر گفتيم اينها خلاف ظاهر ادله است. اين در آن زمان حكم موجود مىشود. در قاعده ثانيه گفتيم، گفتيم اينكه در اذهان مردم مقروص اين است كه غسل وجوب نفسى ندارد. ما نداريم غسلى را شارع بر حى واجب بكند. اغتسال خودش. بر حى واجب بوده باشد وجوبش، وجوب نفسى داشته باشد نداريم اين را. وجوبش، وجوب غيرى است، لصلاة است. اين دو تا قاعدهاى را كه ملزم كردهايم از قول امام عليه السلام و ان لم تجز الدم الكرسف صلت بغسل واحد يعنى نمازهاى بعدى را به يك غسل مىخواند. آن وقتى كه تجاوز نكرد، يعنى قمس شد و تجاوز نكرد، صلاتهاى بعدى را به يك غسل مىخواند. در هر روز آن صلوات بعدى بعد از اين حالت با يك غسل مىخواند. بدان جهت مىگفتيم اگر متوسطه ان لم تجز قبل از غدات بود قبل الغدات بايد غسل كند تا غداتش را، ظهرينش را عشائينش را به يك غسل بخواند. و اگر اين استحاضه متوسطه بودن بعد الغدات شد، صلاة غداتش را خواند قبل از ظهرين اين حالت به او سيلان كرد، بعد الغدات چونكه وجوب غسل وجوب شرطى است از حين وجوب الصلاة واجب مىشود صلاتش را با غسل بخواند. چونكه وجوب نفسى ندارد غسل كه قبل از ظهر تكليف بيايد. اغتسلت بغسل واحد، يعنى وقتى كه صلاة بعدى وقتش رسيد او را با يك غسل بايد بخواند. بايد به او غسل بكند و وضو هم بگيرد. معناى اين روايت اين است. اين همان مىشود كه در عروه ذكر كرده است. فرموده است بر اينكه اگر زن متوسطه بعد صلاة الغدات و قبل صلاة الظهرين استحاضه متوسطه بشود حلّت الظهرين.
و هكذا اگر قبل العشائين متوسطه شد، ظهرين هم استحاضه چيز نبود، قبل از عشائين اينجور شد باز بايد غسل كند، وضو بگيرد عشائين را بخواند. چرا؟ چونكه مقتضاى قضيه شرطيه كه زن ماند و دو تا كبرايى كه گفتم ظاهر شرطيه مقارنت حدوث جزا مع حدوث الشرط است و چونكه جزا در ما نحن فيه وجوب شرطى ندارد وجوبش شرطى است، عند وجوب الصلاة حاصل مىشود معنايش اين است كه عند وجوب الصلاة بايد با غسل بخواند. كما اينكه همين جور است، ظاهر قضيه شرطى فعل احتمال ديگر هم باطل است. احتمال ديگر اين است كه نه، هر زمانى اگر در وسط روز يا در آخر روز استحاضهاش متوسطه بشود در آن روز براى جميع صلوات بايد غسل كند يك غسل را. يعنى غسلش را قبل الغدات بكند.
زنى كه مىداند در آخر وقت معلوم است كه دمش متوسطه خواهد شد، نماز صبح مىخواند آخر روز اينجور خواهد شد. براى نماز صبحش بايد اينجور خواهد شد، براى نماز صحبش بايد غسل بكند. اين خلاف قضيه شرطيه است. اغتسلت وجوبش، وجوب شرطى است و مقارنا با حدوث استحاضه متوسطه اين حكم حاصل مىشود. اين دو قاعده را ملزم كرديد حرف صاحب العروه معلوم مىشود، كما وضوح و الحمد الله رب العالمين.
|