جلسه 767
* متن
*
بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: خارج فقه بحث طهارت.
شماره نوار:767 آ
نام استاد: آيت الله تبريزى.
تاريخ:1371
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم. بسم الله الرحمن الرحيم.
كلام در فرمايش صاحب العروه بود قدس الله سرّه فرمود اگر مكلّف اغسال واجبهاى را در عهده داشته باشد و حين الاغتسال بعضى از آنها را قصد كند وقتى كه غسل را به قصد بعضى اتيان كرد، ما بقى اغسال هم ساقط مىشوند. مجزى است اين غسل از ساير الاغسال. مفروض اين است كه شخص بعض را قصد كرده است و آن بعض ديگر را قصد نكرده است. فرمود عيبى ندارد. فرمود اگر هم شخص جنب بوده باشد و غسل ديگرى به عهدهاش باشد كه واجب است، مثل غسل مسح الميّت يا غسل الحيض اغتسالى را موجود كند به قصد غسل مسح ميّت از غسل جنابت هم مجزى است. ولو آن واجب بعضش غسل الجنابه بشود و اين حين الاتيان غير او را قصد كند. واجب ديگرى كه به عهدهاش هست او را قصد كند. بعد احتياط مستحبى فرمود كه اگر آن اغسال واجبه تويش غسل الجنابت است، احوط اين است كه غسل الجنابه را قصد كند آن وقتى كه بعض را قصد مىكند. اين فرمايش ايشان بود. عرض كرديم در مقام رواياتى هست كه از آن روايات دو نحو استفاده شده است. نحو اول اين است وقتى كه اغسالى به عهده انسان شد آن وقتى اجزا مىشود به غسل واحد كه همه را قصد كند. و امّا اگر قصد نكند همه را فلا اجزاء. اجزاء نيست. اين يك نحو از استفاده بود.
استفاده ديگرى كه از اين روايات شده است اين است كه اگر شخصى غسل جنابه بر عهدهاش هست، بايد غسل جنابت را قصد كند. همان احتياط استحبابى كه عروه فرمود. غسل آخر را بخواهد قصد كند، او مجزى از غسل الجنابه نمىشود. بايد غسل الجنابه را قصد كند. اين روايات رواياتى بود كه بعضى از اين روايات من حيث السّند تمام بود. در آن روايت ششمى در باب 43 از ابواب الجنابه اين جور بود محمد ابن الحسن باسناده عن على ابن الحسن فضّال كه سندش به على ابن حسن فضّال درست است كما ذكرنا و لعلّه مراراً. خدشهاى ندارد. على ابن حسن فضّال هم نقل مىكند عن عبّاس ابن عامر كه از اجلّا است عن حجّاج ابن خشّاب كه ثقه است. قال سألت ابا عبد الله (ع) عن رجل وقع على امرئته فتمسة بعد ما فرغ بعد از اين كه از عمل جماع فارغ شد، زن حايض شد. خون حيضش آمد. اتجعله غسلاً واحداً اذا طهرت او تغستل مرّتين؟ اين دو تا غسل را يك غسل بكند يا به هر كدام يك غسل مستقلى اتيان كند؟ قال تجعله غسلاً واحداً عند طهرها يك غسل قرار مىدهد. يك غسل قرار مىدهد يعنى هر دو تا را قصد مىكند كه يك غسل بشود. تجعلهما غسلاً واحداً جعل، جعل به حسب قصد مىشود. يك غسل مىكند موقعى كه طهر از نگاه از دم پيدا كرد، يك غسل مىكند. اوضحتر از اين موثّقه عمّار بود. چون كه در اين روايت تجعله غسلاً واحداً ممكن است كسى بگويد كه تجعله يعنى يك غسل مىكند. نه اين كه هر دو تا را قصد مىكند. نه يك غسل مىكند كافى است. تجعله واحداً تجعلهما واحداً نيست. تجعله واحداً غسلش يكى است. يك غسل بكند. مرّتين نكند. امّا اين يك غسل را كه مىكند به قصد حيض باشد، به قصد نفاس باشد، به قصد جنابت باشد يا قصد مىكند غسل قربتاً الى الله باشد اينها مطلق است. ممكن است او را بگوييم، ولكن موثقه عمار اوضح است.
موثقه عمار روايت 7 است. باز باسناد الشّيخ عن على ابن حسن فضّال از برادرش احمد ابن الحسن نقل مىكند. اين
احمد ابن الحسن، احمد ابن الحسن فضّال است. برادر على ابن حسن فضّال عن عمر ابن سعيد مدائتى فتحى است، ثقه است. عن مصدّق ابن صدقه عن عمّار الثّاباتى. سند فتحيين هستند. ولكن ثقه هستند. عن ابى عبد الله (ع) قال سألته عن المرئه يواقعها زوجها. زوجش وطى مىكند. ثمّ تحيض قبل عن تغتسل. غسل جنابت نكرده دم حيضش مىآيد. قال انشائت ان تغتسل..الان بخواهد در حال حيض غسل جنابت اتيان بكند عيبى ندارد. بكند. و منهنا ملتزم مىشويم كه شخصى كه دم حيض دارد بخواهد در همان حال غسل جنابتى كه به عهدهاش هست اتيان بكند عيبى ندارد. مشروع است. انشائت ان تغتسل...و ان لم تغتسل فليس عليها شىءٌ فاذا طهرت اغتسلت غسلاً واحداً للحيض و الجنابت. غسل مىكند غسل واحد را للحيض و الجنابه كه هم براى حيض غسل مىكند به غسل واحد و هم براى جنابت. اغتسلت للحيض و الجنابه. اگر للحيض متعلّق به اغتسلت شد، خيلى خوب دلالتش كه واضح است. اغتسلت للحيض و الجنابه براى جنابت غسل مىكند يعنى اينها را قصد مىكند. و امّا اگر متعلّق به غسل شد اغتسلت غسلاً واحداً اين غسل واحد را كه اتيان مىكند للحيض و الجنابه. چون كه هم حايض است و هم جنب است. امّا قصد كند در نمىآيد. اين للحيض و الجنابه اگر متعلّق به اغتسلت باشد، اغتسلت للحيض و الجنابه غسلاً واحداً يا لام به معناى تعليل است. اغتسلت غسلاً واحداً يك غسل اتيان مىكند. يعنى سبب اين غسل واحد جنابت و حيض است. هم سببش جنابت است، هم سببش حيض است. اين هم محتمل است. ولكن خلاف ظاهر است. ظاهرش اين است كه هر دو تا را قصد كند. فرمودهاند اوضح از اينها موثّقه سماعة ابن مهران است. عن ابى عبد الله و اب الحسن (ع) قالا فى الرّجل يجامع المرئه فتحيض مردى با زنش جماع مىكند اتّفاقاً آن هم حايض مىشود قبل عن تغتسل من الجنابه. قبل از اين كه از جنابت غسل كند. قال غسل الجنابت عليها واجبٌ. غسل جنابت بر اين زن واجب است. خوب اگر بنا بود غسل حيض به تنهايى مجزى از غسل جنابت بشود ولو غسل جنابت قصد نشود، اين كلام معنا نداشت كه غسل الجنابت عليها واجبٌ. چون كه يك غسل خواهد كرد ديگر. وقتى كه يك غسل جنابت كرد هم حيضش برطرف مىشود و هم جنابتش. اين ظاهرش اين است كه غسل جنابت را بايد قصد كند. غسل جنابت را بايد قصد كند و قصد غسل الحيض كافى نيست. اين جور استدلال كردهاند.
امّا اين روايت اخيرى كه گفتهاند دلالتش اوضح است، عرض مىكنم اين روايت مىگويد كه قالا فى الرّجل يجامع المرئه فتحيض قبل عن يغتسل من الجنابه قبل از اين كه غسل جنابت بكند حايض مىشود. قال الغسل الجنابت عليها واجبٌ يعنى بر اين زنى كه حايض شده است غسل جنابت واجب است. يعنى در حال حيض بايد اتيان كند. اين معنايش عبارت از اين است كه غسل الجنابه را در حال دم بايد اتيان كند. منتهى چون كه در روايت قبلى تصريح فرمود امام (ع) كه فعلاً غسل مىكند و بخواهد بعد غسل مىكند اين غسل الجنابت واجبٌ يعنى فعلاً غسل الجنابه واجب است. فعلاً اگر غسل جنابت بكند بايد به قصد غسل الجنابت اتيان كند. چون كه هنوز دمش تازه آمده است. غسل حيض را بعد...عن الدّم اتيان مىكند. غسل الجنابت عليها واجبٌ يعنى در همين ايّام دم غسل جنابت واجب است. منتهى...به معنا ثبوت حمل مىكنيم كه معناى لغوى يعنى الان غسل جنابت مشروع است. كما اين كه در موثّقه عمّار تصريح فرمود.
سؤال؟ عليها. فى الرّجل يجامع المرئه فتحيض قبل ان تغتسل من الجنابه. قال غسل الجنابت عليها واجبٌ قبل از اين كه غسل حيض بكند غسل جنابت واجب است و فعل را بايد اتيان كند. در ايّام دم. ظاهر اين روايت اين است كه غسل جنابت قبل از اين كه غسل حيض بكند واجب است فعلاً.
سؤال؟ اين روايت را معنا مىكنم. روايت قبلى گذشت. كلام در اين روايت است. در اين روايت مىگويد بر اين كه فى الرّجل يجامع المرئه فتحيض قبل عن تغتسل من الجنابه يعنى جنب است. الان چه كار بكند؟ حايض شد. غسل نكرده
است غسل جنابت. امام مىفرمايد غسل الجنابت عليها واجبٌ. ظاهرش عبارت از اين است كه در همين حال بايد غسل جنابت بكند. منتهى غايت الامر چون كه در موثّقه عمار امام (ع) فرمود مىخواهد الان غسل كند. و مىخواهد بگذارد در آخر به نيّت هر دو تا غسل بكند، حمل مىكنيم بر اين كه واجبٌ يعنى ثابتٌ. يا الان غسل بكند كه ثابت است در عهدهاش، غسلش صحيح است يا بگذارد چون كه وجوب را به معنا ثبوت حمل كرديم. بگذارد بعد و بعد به قصد هر دو تا اتيان بكند كه در روايت قبلى بود. پس در ما نحن فيه اين روايت زيادتر از آن روايت موثّقه عمار نيست. اگر كمتر نباشد چون كه ممكن است واجب كسى بگويد يعنى جايز نيست تأخيرش. الان بايد بكند. آن وقت روايت...مىشود. چون كه فعلاً وجوبى داشته باشد اين نيست. چون كه على القاعده هم خواهيم گفت كه وجوبى داشت. چون كه غسل الجنابت وجوب نفسى ندارد. وجوبش لصّلاة است و اين كه مكلّف به صلاة نيست حايض. بدان جهت غسل الجنابت عليها واجبٌ فعلاً وجوب نفسى داشته باشد، اين محتمل نيست. روايت...مىشود. اگر وجوب گفتيد به معناى اين نيست، به معناى لغوى است كه در روايات كثيره غسل الجمعة واجبٌ غسل عيد الفطر واجبٌ و امثال ذالك يعنى ثابتٌ. اگر وجوب به معنا ثبوت بوده باشد، حمل مىشود به آن موثقه عمار كه مىتواند الان غسل بكند و مىتواند بعد براى هر دو تا غسل بكند. اين روايت بالاتر از آن روايت موثقه عمار نيست.
سؤال؟ معنايش اين است كه مستحب مشروع است. بعد از اين كه وجوب را به معنا ثبوت گرفتيم، وجوب به معناى وجوب نفسى بوده باشد، اصل روايت مأمورٌ به نيست. چون كه غسل جنابت واجب نمىشود. برايش نماز واجب مىشود. و اين دم دارد فعلاً. اگر وجوب به معناى ثبوت بوده باشد، خوب مشروع است كه اتيان بكند. اين مىشود موثّقه عمّار. بدان جهت اين روايت زايد بر او نمىشود. چون كه الان غسل بكند اين غسل جنابت است فقط. غسل حيضش مىماند. بدان جهت در ما نحن فيه غسل جنابت را الان كردم، به قصد غسل الجنابت مشروع است. و اگر تأخير انداخت لهما غسل مىكند. همان موثقه عمار مىشود. خوب آن وقت مىگوييم كه اين روايات دلالت ندارد. اين روايات دلالت مىكند كه، اين روايات در مقام بيان اين است كه دو دفعه مىتواند غسل بگيرد و يك دفعه مىتواند غسل بگيرد. خوب وقتى كه يك دفعه غسل گرفت، غسل براى هر دو تا حساب مىشود. يحسب الغسل لهما اغتسلت لهما يعنى غسل مىكند به غسل واحدى كه اين غسل واحدى كه هست للحيض و الجنابه مىشود. چون كه صحيحه زراره تصريح كرد. گفت وقتى كه انسان حقوقى در عهدهاش بود يك غسل را اتيان كرد ولو به قصد يكى، يك غسل اتيان كرد، او مجزى است. جمعاً بين صحيحه زراره و اين روايات اين مىشود. چون كه دو تا معنا محتمل بود. يكى اين بود كه اغستلت لهما يعنى هر دو تا را قصد مىكند. اين يك معنا بود كه گفتيم ظاهر. يك معنا اين است كه اغتسلت غسلاً كه براى دو تا حساب مىشود. كه مورد روايات هم با اين مىسازد. گفت دو دفعه غسل بكند يا يك غسل. امام (ع) مىفرمايد وقتى كه پاك شد، غسلى مىكند غسل واحدى، اين غسل واحد احتسبت لهما. هم براى جنابت حساب مىشود، هم براى حيض حساب مىشود. اين معنا ولو خلاف ظاهر در اين روايات هم بوده باشد، جمعاً بين اين روايات و ما بين صحيحه زراره كه دلالت مىكند يك غسل بكند ولو به نيّت يكى غسل را اتيان بكند مجزى است، اين موجب مىشود كه اين را حمل مىكنيم به اين معنا. بدان جهت در ما نحن فيه اشكالى از اين جهت نيست. اگر كسى گفت نه اغتسلت لهما يعنى هر دو تا را قصد مىكند. مىگوييم اغتسلت لهما خيلى خوب هر دو تا را قصد كند. آن صحيحه زراره گفت كه اگر يكى را هم قصد بكند كافى است. اين روايت مىگويد دو تا را قصد كند. خيلى خوب قصد كند. صحيحه زراره گفت كه يكى را قصد كند. چون كه يكى را قصد بكند كافى است. بدان جهت اين روايات بيشتر از اين دلالت نمىكنند كه دو تا را بايد قصد كند. امّا يكى كافى است يا نه، صحيحه زراره مىگويد يكى هم كافى است. بدان جهت در ما نحن فيه اين روايات دليل بر اين نمىشود.
غايت الامر اين است كه شخص ملتزم بشود كه هر وقت غسل الجنابت در بين شد غسل جنابت بايد قصد بشود. اين روايت بيشتر از اين دلالت نمىكند. اگر از تمامى اين حرفها گذشتيم، جمع ما بين اين صحيحه و اين روايات را گذشتيم، مىگوييم اين روايات مىگويد كه در مورد غسل جنابت و حيض بايد غسل جنابت قصد بشود با حيض. امّا در ساير اغسال صحيحه زراره مىگويد در ساير اغسال لزومى ندارد. بدان جهت خلاصة الكلام اولاً اين روايات احتمالى دارد. و آن احتمال اين است كه اين روايات در مقام توهّم اين است كه سائل سؤال كرده است اين زنى كه حايض شده است قبل از غسل، وظيفهاش اين است كه الان غسل جنابت را بكند، يا مىتواند يك غسل بكند در آخر غسل جنابت را. امام (ع) مىفرمايد كه نه الان واجب نيست. بخواهد غسل مىكند، نخواهد هم در آخر يك غسل مىكند. آن يك غسل يعنى يحتسب للجنابت و الحيض. نه اين كه اين قصد مىكند. اين يك معنا است. يك معنايش اين است كه نه اغتسلت لهما. يعنى قصد مىكند غسل مىكنند للجنابت و الحيض. اين هم ظهورش در اين. ولكن صحيحه زراره موجب مىشود اين روايات را حمل كنيم به معناى اولى كه نه غسل مىكند آن غسل يحتسب لهما. لازم نيست دو دفعه غسل كردن. بدان جهت در ما نحن فيه اين روايات از اين هم صرف نظر بشود دلالت مىكند كه غسل جنابت بايد قصد كند. فقط. نه اين كه حيض قصد بشود. غسل جنابت را بايد قصد كند. بدان جهت همان احتياطى مىشود كه در عروه ذكر كرده است احتياط مستحبى.
سؤال؟ بعد از...غسل جنابت را قصد كند. خوب الان باقى مىماند كلام در دو جهت.
يك جهت را فعلاً بحث مىكنيم. آن اين است كه اين روايات دلالت كردهاند و دلالتشان هم صريح بود زن حايض وقتى كه خون حيض دارد غسل جنابت مشروع است از او. مىتواند غسل جنابت بكند. خوب زن اگر غسل جنابت كرد فعلاً، اين غسل جنابت چه اثرى دارد؟ اين غسل جنابت ظاهر روايات اين است كه حدث جنابت را برمىدارد. چرا؟ چون كه جنابت به دو چيز حاصل مىشود حدثش. بالدّخول و لانزال و رافعش هم غسل است. امام (ع) كه در روايات گفت اين زن غسل جنابت را در ايّام دمش بخواهد اتيان بكند عيبى ندارد، يعنى غسل بكند رافع حدثش مىشود. جنابتش مىرود. آن وقت اثرش چه مىشود؟ الان كه نماز واجب نيست. جنابتش رفت. وقتى كه جنابتش رفت دو تا اثر پيدا مىكند. آن اثر اين است كه بعد از اين كه خون ديد و خون را پاك شد غسل حيض كرد چون كه غسل جنابتش را كرده است. الان با غسل حيض مىتواند وضو بگيرد. بنا بر قول ما وضو مشروع است با ساير الاغسال. غسل حيض هم يكى از آنها است. قبلش يا بعدش. مشروع است. بنا بر قول صاحب عروه وضو گرفتن واجب است. بايد چه بكند؟ بايد وضو بگيرد. و امّا اگر غسل جنابت را تأخير مىانداخت غسل مىكرد، آن غسل جنابت حساب مىشد مطلقا و لو قصد نكند يا با قصد. وضو ديگر مشروع نبود كه امر ثانى است و خواهيم گفت. هر وقت غسل جنابت شد در بين وضو مشروع نمىشود. اين يك اثر.
اثر دومى اين است كه اين زن وقتى كه غسل جنابت را كرده است در ايّام الدّم. وقتى كه ايّام دمش منقضش شد شب است، چون كه رمضان نزديك است روزه قضا دارد و مىخواهد روزه قضا بگيرد. حوصله هم ندارد غسل حيض بكند. عيبى ندارد. چون كه بقاء بر حيض تعمداً بقاء بر حدث الحيض تعمداً در قضا روزه رمضان اشكالى ندارد. در ماه رمضان نمىشود. تعمّد بر بقاء بر حيض مثل تعمّد بر بقاء بر جنابت است در ماه رمضان. ولكن در قضا اين جور نيست. انسان مىتواند متعمداً بر حدث حيض باقى بماند. دمش خشك شده است. با دم نمىشود روزه گرفت. دم تمام شده است. ولكن غسل نكرده است. خوب عيبى ندارد. چون كه غسل جنابتش را سابقاً كرده است و فقط غسل حيض دارد. جنب نيست فعلاً. فقط حيض دارد. غسلش را بعد از اين كه خوابيد و حالش سر جايش آمد غسل جنابت را مىكند و پا مىشود قبل از آفتاب نماز صبحش را مىخواند. بقا عيبى ندارد. اين دو تا اثر است.
و امّا اگر غسل جنابت را نكرد و خواست در آخر بكند، نمىتواند فردا روزه بگيرد. مگر اين كه شب قبل طلوع الفجر غسل بكند. چون كه اگر غسل نكند بقا در جنابت مىشود. گذشت مسألهاش. شخصى كه روزه قضايى مىگيرد، بقا بر جنابتى از شب داشته باشد، آن روزه صحيح نيست. بايد در شب غسل كند. تقدم الكلام فيه. اين دو تا اثر است.
يك بحث ديگرى در مقام هست كه آن هم معلوم شد و آن اين است وقتى كه انسان اغسال متعددهاى بر عهدهاش هست و مىخواهد يك غسل بكند هم حيض است و هم جنابت. يا فرض بفرماييد هم مسح ميت كرده است و هم جنب است. خوب يك غسل مىكند. اين يك غسل كه كرد اين غسل جنابت و غسل مسح ميتى كه هست هر دو ساقط مىشوند يك غسل كافى است. كلام اين است كه وضو گرفتنش چه جور است. چون كه وضو در غسل جنابت مشروع نيست. ولكن وضو در ساير الاغسال مشروع است و بلكه واجب است بنا بر فتواى عروه. بنا بر قول ما مشروع است. زنده مانديم انشاء الله در باب اغسال خواهيم آمد. اين هم غسل جنابتش ساقط است و هم غسل مسح ميّت. اين چه كار بكند؟ در ما نحن فيه وضو مىتواند بگيرد؟ هم جنب بود و هم غسل مسح ميّت. اين جا اين جور بايد بگويد شخص اگر ملتزم شديم به آن چيزى كه صاحب العروه به او بنا گذاشته است، و تصريح خواهد كرد كه اغسال يك حقيقت هستند. غسل ولو عنوان قصدى استغ، ولكن يك طبيعت است. منتهى انسان جنب شد، مىشود غسل جنابت. جمعه شد، مىشود غسل جمعه. منتهى غسلش بايد قصد قربت داشته باشد. غسلش صحيح بشود. اگر غسلى را به قصد قربت اتيان كرد جنب بود مىشود غسل جنابت. اگر مسح ميّت كرده است با قصد قربت كه اتيان كرد مىشود غسل مسح ميّت. هم جنب بود هم مسح ميت كرده بود آن غسلش غسل الجنابت است، غسل مسح ميت هم هست. چون كه هم ميّت را مسح كرده است و هم جنب بود. روى اين اساس آن رواياتى كه مىگويد جنب براى غسل جنابت وضو ندارد، وضو در غسل جنابت بدعت است. چه قبل از غسل، چه بعد از غسل وضو بدعت است با غسل جنابت وضو نيست، معنايش اين است كه غسل جنب، چون كه غسل جنابت يعنى كسى كه جنب است و غسل مىكند. بنا بر وحدت الاغسال اين است. كسى كه جنب است يك طبيعت باشد معنايش اين است. كسى كه جنب است و غسل مىكند با آن غسل وضو گرفتن مشروع نيست. بدان جهت ادلّه ساير اغسال كه مىگويد و غير الجنابه با آنها وضو هست قبلها او بعدها معنايش عبارت از اين مىشود كه شخصى كه جنب نشد ساير الاغسال كه موجود مىشود به تنهايى، در آنها وضو است. اين معنايش اين مىشود و روايت جمع مىشود. بدان جهت كسى هم جنب هست، و هم غسل مسح ميّت به گردنش است غسلى را موجود كرد ولو به غسل مسح ميت غسل را اتيان كرد. چون كه غسل مسح ميت به جهت قصد تقرب است. والاّ دخلى در غسل ندارد. اين شخص غسل جنابت را كرده است. چون كه جنابت را كرده است وضو مشروع نيست. و آن رواياتى كه مىگويد غسل جنابت با او وجودشان مشروع نيست يعنى شخص جنب غسل بكند وضو مشروع نيست. اين را هم مىگيرد اين شخص. آن روايات اين مىشود كه شخصى كه جنب نشد، غسل بكند با او وضو بگيرد. اين در ما نحن فيه شخص جنب است. اين بنا بر وحدت الاغسال. و امّا اگر كسى گفت نه اغسال تبايع مختلفه است. غسل جنابت يك غسلى است، غسل جمعه يك غسلى است. غسل مسح ميّت غسل ديگرى است. شارع تعبّد كرد كه اگر يك غسل بكنى به قصد الجميع او به قصد البعض تكاليف ديگر هم ساقط است از عهده تو. فقط اين را دارد. صحيحه زراره بيشتر از اين نمىگويد كه اغسالى كه حقوق هستند و حقوق الله هستند يكىاش را اتيان بكنى، ديگرىها بر گردنت ساقط است. اين روايت فقط اين را مىگويد. اغسال تبايع مختلفه است. اگر كسى اين را گفت اين شخص بايد وضو بگيرد. اگر هم جنب بود، هم غسل مسح ميت به عهدهاش بود اين غسل كرد به قصد غسل مسح ميت. اين طبيعت را موجود كرد. اين غسلش غسل مسح ميت است. معه الوضو. بايد با او وضو بگيرد. بناعاً بر وجوب، وجوب. بناعاً بر استسحباب، استحباب. و امّا غسل جنابت اين غسل جنابت
نكرده است. چون كه قصد نكرده است غسل الجنابت را. شارع گفته است اين غسلت از تكليف غسل جنابتى مقنى است. يعنى غسل جنابت را دوباره موجود نكن. كسى كه مىگويد تبايع مختلف است، اين را مىگويد. مىگويد بر اين كه تبايع مختلف است مثل اختلاف الصّلاة الظّهر و العصر. آن شخص اين جور مىگويد. مىگويد آن تكليف صلاة ظهرى كه هست با صلاة عصر چه جور دو صلاة هستند اغسال هم همين جور است. غسل مسح ميت را وقتى كه كرد غسل مسح ميت را فقط موجود كرده است با او...شارع گفته است اين از غسل جنابت مجزى است. نه اين كه غسل جنابت است تا آثار غسل جنابت بار بشود. شارع تعبّد نكرده است كه اين غسل، غسل جنابت است در تمام آثار. اين گفته است غسل تو غسل جنابت هم هست يعنى تكليف او را ساقط مىكند. معنايش اين است. يعنى ديگر لازم نيست دوباره غسل جنابت بكند. امّا آثار غسل جنابت در اين بار بشود نه بار نمىشود. امّا اگر اين غسل را شخص به قصد غسل جنابت كرده بود، نه به قصد غسل مسح ميت، نه در آن صورت وضو لازم نبود. چون كه غسل جنابت كرده است ديگر. غسل جنابت با او وضو نيست. بدان جهت بنا بر اين كه اگر در ما نحن فيه غسل را اتيان بكند به قصد غسل جنابت و به قصد غسل مسح ميت هر دو تا را اتيان بكند باز وضو مىخواهد. چرا؟ غسل جنابتش وضو نمىخواهد. امّا غسل مسح ميّت كه كرده است او را وضو مىخواهد. بدان جهت بناعاً بر وحدت الاغسال كه...ذكرنا چون كه مرحوم سيد هم مسلكش اين است كه اغسال حقيقت واحده است. كما اين كه تصريح خواهد كرد. روى اين مسلك فتوا داده است بر اين كه غسل جنابتى كه انسان از گردنش ساقط شد به واسطه غسل ديگر، وضو نمىخواهد. چرا؟ چون كه غسل جنابت موجود شده است. عنوان، عنوان قصدى نبود و عنوان، عنوان واقعى است. جنب واقعاً اگر غسل بكند، وضو ديگر نمىخواهد. انسان اگر اغسال مستحبى بر گردنش است هم غسل عرفه و هم غسل جمعه و هم رؤيت مسلوب كرده است، مسلوب را ديده است، همه اغسال مستحب است، اگر در اين صورت يكى از اينها را قصد كرد همه را قصد كند كه بلااشكال مجزى است. يكى را فقط قصد كرد. قصد كرد غسل جمعه را. اين مجزى است از غسل رؤيت المسلوب. مجزى است از رؤيت غسل المسلوب و هكذا از غسل عرفه،...به آن بيانى كه گفتيم. اذا استمع عليك...يكى را اتيان كرديم مجزى مىشود، او كافى مىشود. قصد نمىخواهد. يك كلمه مىخواهم براى شما عرض كنم. در ما نحن فيه ما تا حال اين جور...كردهايم كه غسلى را كه انسان اتيان مىكند ولو به نيّت يكى، ديگرىها را اسقاط مىكند. اين به جهت اين كه غسل حقيقت واحده است. ولكن به جهت اين كه نظر شما مساعد بشود و قبول كنيد كه اين معنا ممكن است غسل حقيقت واحده بشود و يكى را اگر انسان اتيان كرد به قصد قربت و به قصد يك غسل از ديگرىها ساقط مىشود، ديگرىها حتّى غسل الجنابه اين روايت مرسلهاى را كه صدوق قدس الله نفسه الشّريف نقل كرده است، اين را من باب مؤيّد ذكر مىكنيم.
در جلد 7 وسائل در باب 30 از ابواب من يصّح عنه الصّوم روايت 2 است. اين را مىدانيد در ماه رمضان انسان اگر جنب بوده باشد و غسل جنابت نكند. جنابتش يادش رفته باشد. يك هفته، دو هفته، يك ماه روزه گرفت، غسل جنابت نكرده بود. بعد از رمضان يادش افتاد كه من جنب بودم غسل جنابت نكردهام. اين هم صومش را بايد قضا كند و هم صلاتش را. نسيان صوم نسيان غسل جنابت از شخص جنب موجب مىشود كه صومش باطل بشود. كما اين كه صلاتش باطل است. اين جور است ديگر. صدوق عليه الرّحمه اين روايت را نقل كرده است كه اگر كسى غسل جنابت را يادش رفته است و يك ماه روزه گرفته است و بعد يادش افتاده است. روايت كه مىگويد هم نمازش را قضا كند و هم روزهاش را بايد قضا كند نقل مىكند. بعد در ذيلش مىگويد بر اين كه باب 30 از ابواب من...در ذيلش مىفرمايد قال الصّدوق روايت 2 است و روى فى خبرٍ آخر انّما الجامعه فى اول شهر رمضان كسى در اول شهر رمضان جماع كند كه مستحب است ثمّ نسى الغسل، غسل يادش برود حتّى خرج شهر رمضان و فى خبرٍ آخر انّ عليه ان يغتسل و يقضى
صلاته و صومه هم صلات و صومش را قضا كند. الاّ ان يكون قد اغتسل للجمعة. مگر اين كه غسل جمعه كرده باشد. اگر در غسل جمعه كرده باشد، فانّه يقضى صلاته و صيامه الى ذالك اليوم يعنى تا روز جمعه. آنها را قضا مىكند. و لا يقضى بعد ذالك. ما بعد را قضا نمىكند. چرا؟ به جهت اين كه جنابت برداشته شده است ديگر. اين انس مىشود به ذهن شما كه اين اغسال حقيقت واحده است و به واسطه او جنابت برداشته مىشود. والحمد الله رّب العالمين.
|