جلسه 725

* متن
*

بسم الله الرحمن الرحيم.
موضوع درس: درس خارج فقه بحث طهارت.
شماره نوار:725 آ
نام استاد: آيت الله تبريزى.
تاريخ:4/8/1371
توسط دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم واحد صوت.
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم، بسم الله الرحمن الرحيم.
بعد از اينكه ايشان و غير ايشان فقها فرموده‏اند جنب نمى‏تواند داخل بشود و حائض نمى‏تواند داخل بوشد به مسجدين، مسجد الحرام و مسجد النبى (ص)، حتى به نحو اجتياز و قد ذكرنا كه اگردليل در مشاهد مشرفه تمام بود مقتضايش اين بود بر اينكه مشاهد مشرفه مثل مسجدين هستند. چونكه عمده دليل در مشاهد مشرفه اگر تمام مى‏شد روايت بيوت الانبياء بود. و بيوت الانبيائى كه هست آنجا جنب داخل نمى‏شود. اما تعلم انّ الجنب لا يغفل بيوت الانبياء ولو به نحو الاجتياز. داخل مى‏شد بيوت انبياء آن وقت هم اگر مشاهد را بيوت انبياء مى‏گرفت اينكه گفتيم در اين حرف است، ديگر آن امامزاده‏ها را نمى‏گيرد، آنها بيوت انبياء صدق نمى‏كند. خلاصة الكلام، بعد از اينكه گفتيم در مسجدين حتى اجتياز جنبا جايز نيست.
ايشان در مسئله اولى مى‏فرمايد اگر شخصى جنب بشود در احد المسجدين. چه جنابتش بالاحتلام بوده باشد، چه جنابتش به غير الاحتلام بوده باشد. مثلا كسى غافل بود مثلا در مسجد الحرام با زنش مجامعت كرد، و جنب شد. يا فرض بفرماييد در خارج جنب بود ولكن جنابتش يادش رفته بود. داخل مسجد الحرام شد يا مسجد النبى. ايشان مى‏فرمايد اين شخص بايد تيمم بكند و خارج بشود يتيمم يخرج در اين وجوب التيمم، مختص به صورت احتلام فى المسجد نيست. حكم جنبى است كه توسط فى المسجد. عصيانا او غير عصيان. كسى كه توسطَ فى المسجد جنبا، حكمش عبارت از اين است. اولا كلام در ما نحن فيه واقع مى‏شود در اين امرى كه به اين مسئله ذكر مى‏كند. ولكن در اين مسئله دو امر ديگر هم علاوه مى‏كند و آن دو امر ديگر عبارت از اين است، مى‏فرمايد اين وجوب التيمم در يك صورت استثنا مى‏شود و آن صورت عبارت از اين است كه شخص اگر تيمم نكند، زودتر خارج مى‏شود. اگر تيمم بكند مكثش در مسجد بيشتر مى‏شود. اگر تيمم بكند و داخل بشود فرض كنيد دو دقيقه بايد مكث كند جنبا فى المسجد و اما اگر بخواهد تيمم نكند يك دقيقه فقط مى‏تواند مكث كند. دو دقيقه بايد مكث كند در مسجد تا تيمم كند در يك جا. يك دقيقه هم خروجش مى‏كشد، مى‏شود سه دقيقه. و اما اگر بخواهد بدون تيمم خارج بشود يك‏
دقيقه يا دو دقيقه طول مى‏كشد كه برود بيرون. ايشان مى‏فرمايد اگر زمان الخروج اخصر شد، كوتاهتر شد از تمام تيمم ثم الخروج و زمان تيمم ثم الخروج اخصر شد از زمان خروج در اين صورت خرَجَ بما تيمم. تيمم لزومى ندارد، بايد خارج بشود. اين يك امر دوم.
امر سومى كه در اين مسئله اولى مى‏گويد بر اينكه اگر در ما نحن فيه كه تيمم مى‏كند خارج بشود غسل كردن در مسجد ممكن بشود، و غسل كردن در مسجد زمانش كوتاه‏تر از تيمم بشود يا به قدر تيمم بشود. غسل كردن در مسجد، زمانش كمتر از زمان تيمم بشود يا نه، مساوى با زمان تيمم بشود. هر دو تيمم بكند، دو دقيقه طول مى‏كشد، غسل هم بكند يك، دو دقيقه طول مى‏كشد. چونكه حوضى درست كرده‏اند مى‏پرد در آن حوض. به يك غسل ارتماسى غسل مى‏كند و خارج مى‏شود. يك دقيقه طول مى‏كشد يا دو دقيقه. مساوى با تيمم است. مى‏فرمايد اگر زمان الغسل مساوى با تيمم شد، فضلا از اينكه اقل بوده باشد بايد غسل كند، تيمم نمى‏شود. اين سه امرى است كه در اين مسئله ذكر مى‏فرمايد ايشان. كلام ما فعلا در امر اول است. امر اول عبارت از اين است كه اين حكم مال مطلق الجنب است. آن جنبى كه توسط فى المسجدين. مسجد الحرام او مسجد النبى، حكم مطلق متوسط بالمتوسط است. فرقى نمى‏كند جنابتش بالاحتلام باشد يا به غير احتلام باشد. از خارج بيايد در مسجد جنبا، از خارج بيايد توسط. يا در خود مسجد جنب بشود. ولكن شما مى‏دانيد كه دليل اين مسئله تيمم صحيحه ابى حمزه ثمالى بود. در باب پانزده از ابواب الجنابت، روايت ششمى بود. و باسناد الشيخ عن محمد ابن احمد ابن يحيى عن يعقوب ابن يزيد كاتب است، عن نذر ابن سويد، عن عبد الله ابن سنان عن ابى حمزه. ابى حمزه ثمالى است كه عبد الله ابن سنان نقل مى‏كند. قال، قال ابو جعفر عليه السلام، اذا كان الرجل نائما فى المسجد الحرام او فى مسجد رسول (ص) فالحتلم، محتلم شد، خواب ديد كه اصابت جنابت فاليتمم. اصابت كرد به او جنابتى تيمم بكند. ولا يمرا الاّ فى المسجد متيمما. مرور نكند در اين مسجد الاّ بتيمما. شما مى‏دانيد اين صحيحه ولو وارد شده است در كسى كه اجنب الاحتلام فى المسجد الحرام الاّ انه تعدى مى‏شود به آن كسى كه جنب بشود به غيرالاحتلام. يا نهع در خارج محتلم بشود، ولكن توسط فى المسجد. چرا؟ چونكه امام عليه السلام كه اين احتلام را فرض فرمود، چونكه در مسجد الحرام جنابت بالاحتلام از مسلمان فرض نمى‏شود. چونكه نمى‏شود اين عمل را مرتكب شد در مسجد الحرام. آنى كه موجب مى‏شود در مسجد الحرام، آنى كه متصور است احتلام است. چونكه نوم امر عادى است. آنهايى كه در زمان حج مشرف مى‏شوند مى‏بينند بر اينكه مردم مى‏خوابند.
خصوصا در آن ذالك الزمان. الان يك جاهاى ديگرى هم درست كرده‏اند كه احتياج به خوابيدن در مسجد نيست، ولكن در زمان سابق اينجور بود، مسجد بود. آنجا مى‏خوابيدند در مسجد الحرام يا مسجد النبى (ص) بدان جهت در ما نحن فيه اين به جهت اين است كه اين احتلام است كه آنى كه فرض مى‏شود در مسجدين، شاهد بر اين است كه اصابته جنابة. امام عليه السلام فرمود پس اگر جنب شد، پس معلوم مى‏شود كه اين حكم مال جنابت در مسجد است. جنابتى كه شخصى كه جنابت پيدا كند در مسجد اين حكم مال او است. فاصابته جنابت. اين حكم جنابت است. اين فاء... است نه اين است كه اگر اينجور بود كه من نام فى المسجد فالحتلم و صار جنبا، كسى مى‏گفت كه اين مال احتلام است، جنب شده است. فاء است. توجه كنيد چقدر فرق پيدا مى‏كند.
من احتلم فى المسجد فاصابته جنابت، اين حكم مال اصابت جنابت است. متفاها عرفى در جايى كه فاء گفته شد اين است كه اين حكم، آن نوم به جهت اين است كه جنابت در مسجد به غير الاحتلام نمى‏شود عادتا، اين حكم مال جنابت است. منتهى جنابتى كه در مسجد حادث بشود. بدان جهت آن كسى كه در بيرون جنب بود، آمد در مسجد عصيانا آمد، او تيمم بكند، تا اينجا او را نمى‏گيرد. اما بعد يك حكم ديگر را كه فرمود باصابت جنابت فاليتمم و لا يمرّ فى المسجد الاّ متيمما معلوم شد كه اين حكم جنب است، مطلق الجنب كه روايات گفت كه در مسجد نمى‏تواند مرور كند. مرورى كه يعنى داخل بشود.
اين روايت مى‏گويد كه اگر داخل شد، نمى‏تواند مرور بكند حتى بعد الدخول. نمى‏تواند بعد الدخول هم، او مى‏گفت دخول جايز نيست ولا اجتيازا مرورا. اين روايت دلالت مى‏كند كه جنب در مسجد الحرام بدون تيمم نمى‏تواند مرور كند. در جايى كه اين مرور، اين ما لابد من باشد. چونكه توسط فى المسجد. الان آمده است در مسجد جنب است و آن هم كه در ما نحن فيه اينجور است، آنجا محتلم است، چونكه ناچار است از مسجد مرور كند. بدان جهت اين روايت مباركه ما بعدش، ظاهرش اين است كه حكم جنب را مى‏گويد مطلق الجنب را كه در مسجد نمى‏تواند مرور بكند. يعنى مرور، مرورى كه اجتياز دارد والاّ مرور اختيارى با تيمم جايز نيست. تيمم بگيرد وارد مسجد بشود. تيمم فقط براى دخول لمسجد خواهد آمد. اين بعد از اينكه مضطر شد به مرور، چونكه داخل شده است و متوسط فى المسجد است اين شخص بدون تيمم نمى‏تواند مرور كند. بدان جهت اين حكمش درست مى‏شود. حكم اولش كه فرقى نيست محتلم بشود يا جنابتش به وجه ديگر بالدخول بوده باشد. جنابت، جنابتى باشد كه حائض در مسجد شده‏
است، يا نه در خارج بوده است يا غفلتا داخل شده است بعد بايد خارج بشود بايد اين شخص تيمم بكند. اين حكم اولى ساقط. اشكالى در اين نيست. به اين تقريرى كه عرض كردم كه فاء را با واو جدا كرديم و حكم جنب را گفتيم ظاهرش و لا يمر الجنب فى المسجد جنبا، آن حكم را بيان مى‏فرمايد، حكم تمام مى‏شود.
اما مطلب دومى، اين است كه اگر زمان تيمم اطول شد از زمان خروج، آنجا تيمم نمى‏خواهد بايد خارج بشود، ما اينجور عرض مى‏كنيم. يك چيزى هم علاوه مى‏كنيم. مى‏گوييم زمان تيمم اگر مساوى شد با زمان الخروج، يا زمان تيمم اطول شد فرقى نمى‏كند. زمان تيمم اطول بشود يا زمان تيمم مساوى بشود با زمان خروج، بايد خارج بشود بلا تيمم. و الوجه فى ذالك اين است، آنى كه در اين روايت مباركه ذكر شده است، مرور در مسجد جنبا است، آن خروج از مسجدى كه احتياج به مرور ندارد سابقا گفتيم اين روايت اصلا او را نمى‏گيرد. آنى كه اصلا پشت در است، پايش را بگذارد مى‏رود بيرون. پايش را بلند كند، پاى ديگر را خروج است، مرور نيست. مرور صدق نمى‏كند. اين محل كلام نيست. اينجا محل كلام در اين مسئله اين است كه نه بالاخره بايد در مسجد مرور بكند. جنبا بايد مرور بكند اگر تيمم نكند. تيمم بكند جنبا مرور نمى‏كند. ولكن اگر تيمم بكند، سه دقيقه بايد مكث كند تا در عرض اين سه دقيقه آن تيمم را موجود كند. خوب اين را مى‏دانيد. تيمم تا مادامى كه تمام نشده است، طهارت نمى‏شود. پس اين شخص تا مادامى كه تيمم را تمام نكرده است كه سه دقيقه طول مى‏كشد در آن وقت مكث كرده است در مسجد جنبا. و قد ذكرنا فى ما تقدم، مكث بقائى كه بايستد در مسجد، مرور نكند، بايستد يا بنشيند يا برود در مسجد الحرام راه برود هر دو حرام هستند. حتى گفتيم كه اين كه بايد خارج بشود اين به جهت اقل محصور است. چونكه اين مقدار را مضطر است. اين مكث مرورى مضطر است. مكث بقائى، او را كه بنشيند مضطر نيست. پس در ما نحن فيه تا مادامى كه آن سه دقيقه تمام نشده است، تيمم تمام نشده است، مكث كرده است در مسجد جنبا. در مسجد جنبا مكث كرده است. اگر دو دقيقه تيمم نمى‏گرفت، دو دقيقه هم بعد از آن بايد برود تا به بيرون برسد دو دقيقه بايد مرور كند، اگر اين تيمم نمى‏كرد، اين دو دقيقه مكث لابد منه است. اما دقيقه سومى اضطرار ندارد در مسجد بماند. اين شخص مضطر است. تيمم بكند بايد سه دقيقه بماند. خوب در صورتى كه خارج بشود دو دقيقه مكث مى‏كند و من المعلوم شارع اين تيمم را تشريع كرده است به جهت اينكه نظر دارد بر اينكه چونكه مكث مرورى بر مكث زيادى است در مسجد، بدان جهت فرموده است تيمم بكن اين مرور كه طول مى‏كشد، مرورش جنبا نبوده باشد. يعنى به‏
عبارت اخرى اين صحيحه مباركه ناظر است به آنجايى كه مرور در مسجد اطول زمانا بوده باشد از زمان تيمم. آنجا را مى‏فرمايد تيمم كن، چونكه در تيمم بايد مكث كند، آن مكث هم جنبا است. پس چونكه آن مكث نسبت به مكث مرورى كمتر است، امر به تيمم كرده است. وقتى كه فرض كرديم در فرض غير متعارف كه زمان تيمم اطول است از زمان الخروج، چونكه نزديك در است، دو قدم بردارد بيرون مى‏رود، زمان خروج اكثر است، اين معنا را، اين روايت مباركه نمى‏گيرد اين تيمم را. آن وقتى كه زمان خروج اكثر است، طولانى‏تر است از زمان تيمم آنجا امر مى‏فرمايد به تيمم و اما در جايى كه زمان تيمم طولانى‏تر شد يا مساوى با زمان خروج شد نه اينجا تيمم نيست. اين داخل در مدلول روايت نيست. بدان جهت در ما نحن فيه بايد زود خارج بشود. چرا؟ چونكه مفروض اين است كه در ما نحن فيه زمان تيمم دو دقيقه است. زمان خروج هم دو دقيقه است، اگر تيمم بكند يك دقيقه بيشتر بايد مكث كند.
خود مكث در مسجدى كه هست، خود مكث حرام است. بدان جهت در ما نحن فيه آن شارع نظر دارد به آنجاهايى كه مكث زياد است از زمان تيمم، آنجا مى‏فرمايد تيمم بكن، مساوى را يا آنجايى را كه زمان تيمم اكثر از زمان خروج او را نمى‏گيرد.
سؤال؟ نه او را مى‏گوييم نه اين را مى‏گوييم. مى‏گوييم امام عليه السلام به آن فرض متعارف حكم فرموده است. آن فرض متعارف اين است كه زمان تيمم از زمان مرور خارج مى‏شود، چونكه دم در كه نمى‏خوابد. اينكه لا يمرّ فى المسجد مرارا يك مرور حساب كرده است. خود مرور هم به معنا اجتياز است. از ديگر خارج بشود كما ذكرنا. خود اجتياز را فرض كرده است. در فرض اجتيازى كه عادتا همين جور است، يعنى فرض متعارفش اين است، زمان تيمم اكثر مى‏شود از زمان خروج اينجا فرموده است كه تيمم بكند. و اما اين فرضى كه غير متعارف است، و فرض نادرى است، فرض مى‏كنيم، مى‏گوييم اين فرض را امام عليه السلام فرض نفرموده است. نه دقت نظر نعوذ بالله كرده است، به آن كه متعارف در خارج است حكم او را فرموده است نه آن حكم فرضى كه غير متعارف است. از اينجا معلوم شد مسئله غسل و تيمم. اگر فرض كرديم غسل و تيمم زمانش يكى هستند، فرض كرديم اگر ممكن بوده باشد، سابقا گفتيم در روايت فرض شده است عدم امكان غسل. كما هو المفروض در مسجدين، آن زمان اينجور بود. و اما اگر فرض كرديم غسل ممكن شد و غسل زمانش مساوى با زمان تيمم شد يا كمتر شد، بايد غسل بكند. چرا؟ چونكه در اذهان متشرعه مقروس است كه تيمم طهارت اضطرارى است. آن وقتى به او نوبت مى‏رسد كه متمكن از
طهارت مائيه نبوده باشد و اگر اين شخص متمكن از طهارت مائيه است كه حقيقتا به اغتسال از جنابت خارج مى‏شود. انشاء الله خواهيم آمد شخصى كه متيمم است تيمم مى‏كند، ولو تيممش اگر تيمم مشروع باشد حدث ندارد، ولكن جنابش مترتفع نمى‏شود. جنبٌ غير محدث، جنبى است كه تيمم كرده است، غير محدث است. مى‏تواند آن چيزهايى كه در او طهارت كرده است در او اتيان كند. ولكن جنابت مرتفع نمى‏شود. براى اينكه جنابت اگر مرتفع بشود بعد از پيدا كردن آب چرا غسل كند؟ چونكه جنب كه تازه نشده است، اسباب جنب منحصر بود به دخول حشفه به احتلام، اينكه نكرده است. آنى كه هست مرتفع شده است، اينجور نيست. مستفاد از ادله هم اين است، به تيمم حدث مرتفع مى‏شود ولكن اعتبار جنابت باقى است. بدان جهت در ما نحن فيه آن وقتى تيمم با تيمم اعتبار طهارت مى‏شود كه انسان فاقد الماء باشد. مقروص در اذهان متشرعه است.
اگر زمان غسل با زمان تيمم مساوى است يا زمان غسل كمتر است اين اضطرار عدم تمكن از طهارت ماهيه در حقش نيست. متمكن است از طهارت مائيه. چونكه متمكن است نوبت به تيمم نمى‏رسد. ولكن اگر زمان غسل بيشتر بود، زمان تيمم كمتر بود، چونكه گفتيم تا مادامى كه تمام نشده است، تيمم تمام نشده است محدث است. مكث در مسجد شرط است جنبا. چونكه زمان غسل بيشتر است و اضطرار ندارد آن زمان بيشتر را جنبا مكث كند، ادله تيمم مى‏گويد كه آن دقيقه سوم و زمان سوم را تو مضطر نيستى بر اينكه جنبا درك بكنى. چونكه نمى‏توانى در آن دقيقه سوم هم طهارت مائيه داشته باشى فاليتمم. تيمم بكن. آن عيبى ندارد. و اما در صورتى كه در زمان غسل با زمان تيمم مساوى بشود يا كمتر بشود نوبت به تيمم نمى‏رسد. هذا كله فى هذه المسئله، كه مسئله اوليه است.
سؤال؟ نه تيمم وقتى كه مشروع نشد، روايت آنجا را نمى‏گيرد. وقتى كه مشروعيت تيمم ثابت نشد بايد خارج بشود، چونكه مكثش، مكث جنب است. سؤال؟ ما الان همين جور مى‏دانيم كه اگر بخواهيم برويم در حمام غسل كنيم بياييم مسجد اين بيشتر است زمانش از اينكه تيمم كنيم همين جا به ديوار. سنگ است مى‏شود تيمم كرد به اين. اين فكر نمى‏خواهد. امام عليه السلام هم آن فرض را فرض فرموده است كه فكر نمى‏خواهد. غسل كردن زمانش بيشتر است بايد برود منزل، تيمم و تراب آنجا موجود است چونكه مسجد تراب بود. هر دو مسجد تراب بود. رمل ريز بود. كما اينكه تا اين اواخر مانده بود در بعضى جاها. اين بدان جهت تيمم، همانجا خاك بود اين جور بود يا سنگ بود، به سنگ هم مى‏شود تيمم كرد. چونكه اين سنگ‏ها كه نبود. همين سنگهاى معمولى بود. مى‏شود تيمم كرد. اين فرض‏
معمولى را امام عليه السلام فرض فرموده است و جوابش را فرموده است، اما ما بقى فروض بايد على القواعد مشى‏ء بشود. و مفروض اين است كه اضطرارى ندارد در زمان زايد جنبا بماند بايد خارج بشود. در جايى كه زمان غسل كمتر شد، بايد غسل كند تا خارج بشود. به غير جنبٍ مرور كند؛ اما اگر زمانى بوده باشد كه تيمم با خروج مساوى باشد يا اقل بوده باشد، تيمم دليلى بر مشروعيت تيمم نداريم، حتى با زمانى كه با زمان خروج مساوى است. دليل نداريم. چونكه كه گفتيم اين روايت به جهت آن مرور كثير را تصحيح مى‏كند كه جنبا نباشد. روايت صورتش اين صورت است، درآن صورت بايد خارج بشود، اين مقدار را مضطر است بيشتر از اين مضطر نيست.
بعد ايشان مى‏فرمايد و كذالك الحائض و النفسا. سؤال؟ امام عليه السلام اين احكام را تدريجا فرموده است و خودش هم همه را به آن فقهاى درجه اول نفرموده است. اين احكام را به طور متعارف فرموده است كه متعارف الناس بشنوند و بفهمند. به تدريج وقتى كه مجموع اينها رسيد آن احكام فروج دقيقه‏اى كه از جمع كردن اين ادله فرض مى‏شود حكم آنها را هم ربّ... تشخيص بدهد. بدان جهت از اين روايت فقط حكم فرض متعارف است. ولكن وقتى كه فقيه ادله ديگر را ملاحظه كرد كه لا يدخل الجنب مسّ بين حرام را و از آن طرف ملاحظه كرد كه تيمم بعد از تمام و غسل بعد التمام طهارت است و تيمم طهارت عند الاضطرار لعدم تمكن است طهارت مائيه، اين مجموع وقتى كه به فقيه رسيد، اينها را جلوى هم گذاشت، پيش هم گذاشت، جمع كرد اين نتيجه‏اى كه مى‏گيرد كه در عروه فرموده است. بدان جهت در ما نحن فيه مى‏ماند امر رابعى كه در مسئله ايشان فرموده است، آن امر رابع اين است كه اين حرفى كه گفتيم اين در حائض الفسا هم مى‏آيد. حائض.. اگر فرض كنيد زنى حائض بود و متوسط در مسجد الحرام يا مسجد النبى بود، يا نفاس داشت، متوسط بود او بايد تيمم بكند و خارج بشود. عرض مى‏كنم بر اينكه توسط حائض در مسجدين دو جور فرض مى‏شود. يك وقت اين است كه حائض دم ندارد. دمش لقا پيدا كرده است. ولكن غسل نكرده است، غسل پيدا نكرده است داخل مسجد شد. اشتباها، يادش رفت كه بايد غسل بكند، داخل مسجد شد. به مسجد كه رسيد به سرش زد كه واى، واى من چه كرده‏ام؟ غسل نكرده داخل اين مسجد شده‏ام. كلام اين است كه اين زن بايد تيمم بكند، خارج بشود كه حال لقائش است. اگر غسل بكند طاهر مى‏شود. طهارتا در اين اتفاق مى‏افتد و هكذا لبسا. يك وقت اين است كه نه زنى است با شوهرش خوابيده بود. زن از خواب بلند شد ديد كه خيس است، عادتش شده است و اصابت الحيض است كه خود دم، به‏
نحوى كه غسل بكند پاك نمى‏شود. تيمم بكند پاك نمى‏شود. در آن صورت اولى كه دم نيست در حال لقاء است ولكن اگر تيمم بكند يا غسل بكند طاهر مى‏شود آنجا هم اينجور است كه ايشان فرموده است در عروه. حائض لاحق مى‏شود به جنب. چرا؟ سرّش اين است، ولو در بعضى روايات وارد شده است كه همان احتلامى كه در مرد فرض شد در زن هم حائض بشود حكم همان است، ولكن آن روايت چونكه من حيث السند ضعيف است ما به او تمسك نمى‏كنيم. او قابل اعتماد نيست. آن روايت مرفوعه محمد اين يحيى العطار است كه روايت سومى است در همان باب پانزده. و محمد ابن يحيى، رفعه عن ابى حمزه، يعنى از ابى حمزه ثمالى نقل مى‏كند. محمد ابن يحيى العطار.
آنجا قال ابو جعفر عليه السلام، اذا كان الرجل نائم فى مسجد، تا آخر مى‏گويد و كذالك الحائض. همين جور است، حائضى كه هست اذا اصابت الحيض... خوب معلوم است بر اينكه خود اين حائض همان دم را مى‏گويد. ذات دم كه اينجور شد، آن يكى به طريق اولى مى‏شود كه دم تمام شده است ولكن لقا حاصل شده است. ولكن روايت من حيث السند ضعيف است و اين روايت را كه روايت ابى حمزه ثمالى است، ما تمسك كرديم آن روايت شيخ بود كه محمد ابن على ابن محبوب، محمد ابن على ابن يحيى نقل كرده بود. سند داشت و او اين ذيل را ندارد و كذالك الحائض. از اين جهت نيست. بلكه به جهت اين است كه مستفاد از روايات اين است اين احكامى كه ذكر شد، جنب نمى‏تواند مسّ كتابت بكند، جنب نمى‏تواند مسّ اسم الله بكند، جنب نمى‏تواند عظائم را بخواند، جنب نمى‏تواند به مساجد داخل بشود ظاهر روايات اين است كه حائض با جنب در تمام اين احكام شريك است. اين حكم مال خصوص جنابت نيست. مال حيض هم هست. يعنى حائض مستفاد از اين روايات اين است كه با جنب فرقى ندارد. از كجا مى‏گوييم كه اين جنب با حائض هيچ فرقى ندارد؟ دليلش صحيحه حريض است ديروز خواندم. در صحيحه حريض اين بود، روايت دهمى بود و فى العلل... عن حماد ابن عيسى عن حريض عن زراره و محمد ابن مسلم قالا قلنا له، آنهايى كه بر جنب يدخلان المسجد ام لا؟ امام مى‏فرمايد الحائض و الجنب لا يدخلان فى المسجد. الاّ مجتازى. هر دو يكى است، در نظر عقلا اين بود كه اينها هر دو يكى است. امام عليه السلام هم هر دو تا را جمع كرده است. فرمود الحائض و الجنب لا... ان الله تعالى يقول (نوار خراب است).
اين در حكم جنب كه معلل است، در اين حكم معلل حائض را ملزم به جنب كرد اين ظاهرش اين است كه فرقى ما بين حائض و جنب نيست. امام عليه السلام در حكم... حكمى... (نوار خراب است).