گتفار در مسائل تشهد
مساءله 1 - در نماز دو ركعتى يك تشهد بعد از سر برداشتن از سجده آخر نماز واجب است و نيز در نماز سه ركعتى و چهار ركعتى دو تشهد به اين ترتيب كه تشهد اول بعد از سجده آخر ركعت دوم و تشهد دوم بعد از سجده آخر نماز و تشهد واجب غير ركنى است يعنى اگر عمدا ترك شود نماز باطل مى شود اگر سهوا ترك شود و تا ركوع ركعت سوم بيادش بيايد باطل نمى شود هرچند كه بعد از نماز هر وقت بيادش بيايد واجب است آنرا قضاء كند همانطورى كه در مسائل خلل مى آيد.
در تشهد واجب است بگويد:
(( اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله . اللهم صل على محمد و آل محمد))
(( من شهادت مى دهم به اينكه هيچ معبودى جز الله واحد نيست و او شريكى ندارد و نيز شهادت مى دهم باينكه محمد (ص ) نبى و فرستاده اوست بارالها بر محمد و آل محمد درود فرست )) .
اين مقدار واجب تشهد است مستحب است قبل از شروع به آن بگويد: (( الحمدلله )) و يا بگويد:
(( بسم الله و بالله و الحمد لله و خيرالاسماء لله ))
و يا بگويد:
(( الاسماء الحسنى كلها لله )) .
و نيز مستحب است بعد از صلوات بر رسول خدا (ص ) و اهل بيت گرام او عليهم السلام بگويد:
(( و تقبل شفاعته فى امته و ارفع درجته ))
شفاعتش را در حق امتش بپذير و درجه اش را بالا ببر))
و نزديك تر به احتياط آن است كه در تشهد دوم اين كلمات را بقصد وظيفه خصوصى نگويد و در تشهد واجب است كه با لفظ صحيح و مطابق قواعد عربى اداء شود اگر كسى قادر بر آن نباشد واجب است بياموزد.
مساءله 2 - در حال تشهد واجب است بهر كيفيتى كه ممكن است با طماءنينه بنشيند و نشستن بطور چمباتمه كه سنگينى بدن بر روى پاشنه هاى پا قرار بگيرد مكروه است و ترك آن نزديك تر به احتياط است و نشستن به نحو تورك كه بيانش گذشت هم در حال تشهد مستحب است و هم در بين دو سجده و بعد از دو سجده .
گفتار در سلام نماز
مساءله 1 - واجب است بر نمازگذار در آخر نمازش سلام نماز بگويد و ظاهرا سلام نماز جزء نماز است نه اينكه صرفا وسيله اى براى خارج شدن از نماز باشد و اثر سلام اين است كه آنچه از منافيات كه از اول نماز بر وى حرام شده بود با گفتن سلام حلال گشته از نماز خارج مى گردد و سلام دو صيغه دارد يكى : (( السلام علينا و على عباد الله الصالحين )) (سلامتى براى ما و براى بندگان صالح باد)) و دوم (( السلام عليكم )) است و بنابراحتياط اضافه شود جمله (( ورحمة الله و بركاته )) هرچند كه اقوى مستحب بودن آن است و صيغه دوم در فرضى كه مكلف صيغه اول را گفته باشد جزء مستحبى است و در فرضى كه نگفته باشد ظاهرا جزء واجب است و جائز است اكتفاء به صيغه دوم بلكه اكتفاء به گفتن صيغه اول نيز جائز است .
و اما صيغه : (( السلام عليك ايها النبى ورحمة الله و بركاته )) از توابع تشهد است باين معنا كه با گفتن آن آدمى از نماز خارج نگشته محرمات برايش ‍ حلال نمى شود و باترك آن نماز باطل نمى شود چه ترك عمدى و چه سهوى لكن نزديك تر به احتياط محافظت بر گفتن آن است همچنانكه نزديكتر به احتياط گفتن دو صيغه و سلام بعد از جمله (( السلام عليك ايها النبى )) و مقدم داشتن صيغه - السلام علينا - بر صيغه السلام عليكم است .
مساءله 2 - واجب است در سلام بهر يك از دو صيغه اين كه با عبارت عربى و با رعايت اعراب گفته شود و كسى كه هيچ يك از دو صيغه را نمى داند واجب است حداقل يكى از آن دو را ياد بگيرد همچنان كه واجب است در حال گفتن آن نشسته و با آرامش باشد و مستحب است در تشهد تورك (يعنى پشت پاى راست را در كف پاى چپ قراردهد).
گفتار در ترتيب بين افعال نماز
رعايت ترتيب در افعال نماز واجب است يعنى واجب است مقدم بر قرائت فاتحة الكتاب تكبير بگويد و سپس فاتحة الكتاب را بخواند و آنگاه سوره را خوانده بركوع برود و پس از ركوع سجده كند و همچنين تا آخر نماز پس اگر كسى در نمازش جزئى را كه بايد بعد از جزئى ديگر بياورد عمدا قبل از آن بياورد و يا عكس اين عمل كند نمازش باطل است وهمچنين اگر سهوا ركنى را مقدم بر ركنى ديگر بياورد.
و اما اگر سهوا ركنى را قبل از جزئى غير ركنى بياورد مثل قبل از اينكه حمد و سوره را بخواند سهوا ركوع كند نمازش باطل نمى شود و نمازش را به آخر مى رساند و همچنين اگر غير ركن را سهوا جلوتر از ركن بياورد مثلا تشهد را قبل از دو سجده بخواند اشكال ندارد البته اين در صورتى است كه محلى براى برطرف كردن اشتباه و تدارك آن باقى نمانده باشد.
وامااگر بركوع ركعت بعدى نرسيده ترتيب را تحصيل مى كند يعنى بعد از دو سجده مجددا تشهد را مى خواند و نمازش صحيح است همچنانكه مقدم داشتن غير ركن را بر غير ركن سهوا نماز را باطل نمى كند و در صورت امكان آنچه جلوتر آورده بعدا نيز مى آورد تا ترتيب حاصل شود (( مثل اينكه قبل از خواندن حمد سوره را بخواند بعد كه متوجه اشتباه خود شد مجددا سوره را مى خواند)) و نمازش صحيح است .
گفتار در موالات
مساءله 1 - واجب است اجزاء نماز را پى در پى بياورد يعنى فاصله اى طولانى كه نماز را از صورت نماز در مى آورد بين آنها نيندازد بطورى كه صحيح باشد بگوئيم اين شخص نماز نمى خواند كه اگر اين مقدار فاصله بدهد چه عمدا و چه سهوا نمازش باطل است .
و اما رعايت موالات عرفى باين معنا كه عرفا اجزاء نماز پشت سر هم بيايد بنابراحتياط واجب است در نتيجه اگر اجزاء نماز را پى در پى و پشت سر هم نياورد در صورت عمد بنابراحتياط باطل است ولى در صورت سهو باطل نيست .
مساءله 2 - همانطور كه موالات در افعال نماز واجب است همچنين در اقوال آن نيز واجب است مثلا يكى از واجبات نماز خواندن حمد و سوره است كه بايد آيات آن دو پشت سر هم خوانده شود و همچنين تكبير و ذكر و تسبيح كه بايد كلمات آنها بدون فاصله زياد و پشت سر هم خوانده شود بلكه حروف آن نيز بايد پشت سر هم و بدون فاصله اداء گردد پس اگر عمدا يكى از اينها را كه گفته بود ترك كند يعنى بين دو آيه و يا دو كلمه و يا دو حرف از كلمه فاصله زياد بيندازد بطورى كه باعث سلب اسم آن سوره و آن آيه و آن كلمه شود نمازش باطل است البته اين وقتى است كه اگر بخواهد دوباره با موالات بخواند مستلزم زياده مبطله باشد بلكه بنابراحتياط مطلقا باطل است چه مستلزم باشد و چه نباشد.
و اما اگر يكى از اين امور را سهوا مرتكب شود نمازباطل نمى شود تنها در صورت تجاوز نكردن از محل آن دو جزئى كه بينشان فاصله انداخته را دوباره با رعاتى موالات مى آورد البته اين در فرضى است كه نبود موالات در مثلا قرائت سوره تنها باعث سلب اسم سوره شود و اما اگر باعث سلب اسم نماز گردد در صورت سهود نيز نماز باطل است .
گفتار در مسائل مربوط به قنوت
مساءله 1 - در نمازهاى واجب روزانه قنوت مستحب است و اين استحباب در نمازهائى كه بصداى بلند خوانده مى شود يعنى نماز صبح و مغرب و عشاء مؤ كد است بلكه نزديك تر به احتياط آن است كه در اين نمازها ترك نشود و محل آن قبل از ركوع ركعت دوم و بعد از تمام شدن قرائت است و اگر در اين محل فراموشش شود بعد از سر از ركوع برداشتن انجام ميدهد آن گاه بسجده مى رود و اگر در اين حال نيز بيادش نيامد مثلا بعد از رسيدن به سجده بيادش آمد ديگر انجامش نمى دهد تا از نماز فارغ شود و بعد از سلام نماز آن را مى آوردو اگر بعد از سلام هم بيادش نيامد تا برخاست و بدنبال كارش رفت آن گاه بيادش آمد هر وقت كه باشد هرچند زمانى طولانى فاصله شده باشد انجامش مى دهد.
و اما اگر عمدا آن را ترك كند ديگر بعد از گذشتن از محلش بجاى نمى آورد و قنوت در نمازهاى مستحبى و نافله هاى دو ركعتى نيز مستحب است حتى در نافله شفع كه استحباب قنوت در آن اقوى است و بهتر آن است كه در نماز شفع به نيت رجاء يعنى به اميد ثواب بياورد نه بعنوان انجام دادن دستور و قنوت در نماز وتر مستحب مؤ كد است و محل آن قبل از رفتن به ركوع و بعد از قرائت حمد و سوره است .
مساءله 2 - در قنوت دعاى مخصوص شرط نشده بلكه هر ذكر و دعائى كه براى مكلف ميسر و آسان است كافى است و حتى اين مقدار كه كافى است يك بار بسم الله بگويد بلكه پنج بار و يا سه بار سبحان الله گفتن نيز كافى است همچنانكه جائز است اكتفاء كند بر صلوات بر محمد و آل او عليهم السلام و بهتر آن دعاهائى است كه در روايات از معصوم عليه السلام رسيده و نيز دعاهائى است كه در قرآن كريم آمده و مستحب است قنوت بصداى بلند گفته شود چه در نمازهاى جهرى و چه نمازهاى اخفاتى و آهسته و چه امام در نماز جماعت و چه شخصى كه منفرد نماز مى خواند بلكه در صورتى هم كه ماءموم باشد مستحب است بلند بخواند بشرطيكه امام صدايش را نشنود.
مساءله 3 - وجوب بلند كردن دستها در حال قنوت محل اشكال است و احتياط آن است كه ترك نشود.
مساءله 4 - در قنوت و غير قنوت دعا را بغلط خواندن جائز است چه غلط از لحاط حروف و چه غلط از نظر صدا و اعراب به شرطى كه غلط فاحش و يا باعث تغيير معنى نباشد و همچنين است غلط گفتن ذكرهاى مستحبى لكن نزديكتر به احتياط آن است كه بكلى از ذكر و دعاى غلط صرفنظر كند و اما ذكرهاى واجب در نماز جز بعربى صحيح جائز نيست .
گفتار در مسائلتعقيب نماز
مساءله 1 - مستحب است خواندن تعقيب بعد از نماز هرچند كه نماز نافله باشد و در نماز واجب مخصوصا نماز صبح تاءكيد بيشترى شده و مراد به تعقيب خواندن قرآن و اشتغال به دعا و گفتن ذكر است و اين استحباب در مورد نمازهاى واجب مؤ كد است .
مساءله 2 - معتبر است در تعقيب اينكه بعد از نماز بلافاصله انجام شود و عمل ديگرى كه او را در نزد متشرعه از صورت تعقيب خواندن در آورد انجام ندهد (( مثلا بعد از نماز مشغول خياطى و پاره دوزى و امثال آن نشده تعقيبات را بخواند)) و بهتر آن است در همان نقطه و رو به قبله بنشيند و طهارتى كه داشت حفظ كند و در تعقيبات قول خاصى معتبر نيست و محدوديتى در كار نيست چيزى كه هست بهتر آن دعاهائى است كه در كتب دعا و در كتب اخبار از ائمه اهل بيت عليهم السلام براى هر نمازى وارد شده .
و شايد از ميانه آنها تسبيحات صديقه زهرا سلام الله عليها از همه فضيلت بيشترى داشته باشد و كيفيت آن بنابر احتياط سى و چهار بار (( الله اكبر)) و سى و سه بار (( الحمد لله )) و سى و سه بار (( سبحان الله )) گفتن است و اگر در عدد آنها شك كرد و در محل آنها تجاوز ننموده بنا را بر كمتر گذاشته بقيه را مى گويد و اگر سهوا بيش از عدد گفته از آن زيادى صرفنظر نموده سى و چهار تكبير و سى و سه حمدو سى و سه تسبيح را به حساب تعقيب حساب مى كند و بهتر آن است كه بنا را بر كمتر از يك عدد گذاشته يك عدد ديگر بگويد البته اين در خصوص تكبير و حمد است و اما در تسبيح لازم نيست .
يكى از تعقيبات (( وارده )) گفتن اين ذكر است :
(( لا اله الا الله وحده وحده انجز وعده و نصر عبده و اعز جنده و غلب الاحزاب وحده فله الملك و له الحمد يحيى و يميت و هو على كل شى ء قدير))
(( جز الله يكتا معبودى نيست او وعده خود را محقق كرد بنده اش را يارى فرمود لشگرش را شكست ناپذير كرد و همه اينها خود دليل بر اين است كه ملك همه عالم از اوست و قهرا همه ستايش ها براى اوست ، اوست كه زنده مى كند و مى ميراند و بر همه چيز توانا است )) .
يكى ديگراين دعا است :
(( اللهم صل على محمد و آل محمد و اجرنى من النار و ارزقنى الجنة و زوجنى من الحور العين ))
(( بارالها بر محمد و آل محمد (ص ) درود بفرست و مرا از آتش پناه ده و بهشت روزيم كن و از زنان بهشتى همسرم ساز)) .
يكى ديگر اين دعا است :
(( اللهم اهدنى من عندك و افض على من فضلك و انشر على من رحمتك و انزل على من بركاتك ))
(( بارالها از ناحيه خودت مرا هدايت فرما و از فضل ريزان خودت بر من بريز و از رحمت گسترده ات بر من بگستران و از بركات نازله ات بر من نازل فرما)) .
يكى ديگر اين دعا است :
(( اعوذ بوجهك الكريم و عزتك التى لاترام و قدرتك التى لايمتنع منها شى ء من شر الدنيا و الاخرة و من شر الاوجاع كلها و لاحول و لاقوة الا بالله العلى العظيم )) .
(( پروردگارا من به آن نظر رحمت ارزشمندت و گراميت كه بخلق خود دارى و به آن قدرت شكست ناپذيرت كه شكسته نمى شود و به آن قدرتت كه هيچ امرى و هيچ چيزى از آن سر بر نمى تابد پناه مى برم و از شر دنيا و آخرت و از شر همه دردها و بيماريها وهيچ قوه و نيروئى نيست مگر آن كه كاربردش به وسيله خداى بلند مرتبه بزرگ است ))
يكى ديگراين دعا است :
(( اللهم انى اسئلك من كل خير احاط به علمك و اعوذ بك من كل شر احاط به علمك اللهم انى اسئلك عافيتك فى امورى كلها و اعوذبك من خزى الدنيا و عذاب الاخرة ))
(( بارالها من از تو مى خواهم كه از هر نوع خيرى كه تو سراغ دارى و علمت به آن احاطه دارد (و خود من از آن آگاهى ندارم ) بمن ارزانى بدارى و از هر شرى كه علم تو بآن احاطه دارد (وخود من هيچ اطلاعى از آن ندارم ) مرا پناه دهى بارالها من در همه امورم خواهان عافيت تو هستم و از خوارى دنيا و عذاب آخرت بتو پناه مى برم )) .
يكى ديگر اين است كه بعد از نماز صدبار و يا سى بار بگويد:
(( سبحان الله والحمد الله و لا اله الا الله و الله اكبر))
يكى ديگر خواندن آية الكرسى و سوره حمد و آيه :
(( شهد الله انه لا اله الا هو)) . الخ (آل عمران 180)
و آيه (( قل اللهم مالك الملك )) الخ (26 - آل عمران )
و يكى ديگر اقرار به نبوت خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله و امامت ائمه عليهم الصلوة والسلام است .
و يكى ديگر سجده شكر است كه بيانش گذشت .
گفتار در آن چه كه نماز را باطل مى كند
و آن چند چيز است :
اول از آن ها حدث اصغر و حدث اكبر است كه در هر جاى نماز سر بزند نماز باطل مى شود هرچند كه هنگام گفتن ميم سلام آخر نماز باشد بنابراقوى چه عمدا باشد و چه سهوا و وقوع حدث چه به اختيار باشد و چه بى اختيار مگر مسلوس و مبطون و مستحاضه به تفضيلى كه گذشت (كه آن چه از آن ها خارج مى شود با رعايت وظائف مقرره موجب بطلان نماز نيست ).
دوم از چيزهائى كه نماز را باطل مى كند تكفير است يعنى نهادن يكى از دستها بر روى ديگرى آن طور كه مخالفين مى كنند و اين عمل از روى عمد نماز را باطل ميكند و اما سهوا اشكال ندارد هرچند كه نزديك تر به احتياط اين است كه اگر سهوا چنين كرد نيز نماز را دوباره بخواند و اما تكفير در حال تقيه مبطل نماز نيست .
سوم روگرداندن با همه بدن از قبله به طرف راست يا چپ يا پشت و بلكه روى گرداندن بسوى مابين قبله و سمت راست يا سمت چپ بطورى كه عرف بگويد اين شخص رو به قبله نايستاده كه اين عمل در صورتى كه عمدى باشد نماز را باطل ميكند بلكه اگر طورى با همه بدن منحرف شود كه از مابين مشرق و مغرب يعنى نيم دائره اى كه قبله در وسط آن نيم دائره واقع است خارج شود در صورت سهو و يا تنه خوردن از ديگران و يا علتى نظير اينها نيز نمازش باطل مى شود.
بله صرف متوجه شدن با صورت بسمت چپ و راست در صورتى كه بدن رو به قبله باشد وتوجه اندك باشد نماز را باطل نمى كند الا اينكه مكروه است و اما اگر همين توجه با صورت زياد باشد بطورى كه صفحه صورت برابر نقطه سمت راست قبله و يا سمت چپ آن قرار گيرد اقوى اين است كه نماز را باطل مى كند.
چهارمين چيزى كه نماز را باطل مى كند عمدا سخن گفتن است هرچند كه دو حرف بى معنا باشد مثلا كلمه دو حرفى بى معنائى را در معنائى شبيه به نوع و يا صنف آن استعمال كند كه بنابراقوى مبطل نماز است و بنابراحتياط گفتن آن بدون استعمال در نوع و صنف نيز نماز را باطل مى كند و همچنين است در صورتى كه كلمه مشتمل بر يك حرف را در معنائى استعمال كند (مثل اينكه بفرزندش بگويد هرگاه صداى زنگ تلفن شنيدى اگر من گفتم : (( ب )) گوشى را بردار و گرنه بر ندار)) بلكه مبطل بودن خالى از قوت نيست پس بطور كلى حرفى كه معنائى را بفهماند چه در لغت براى آن معنا وضع شده باشد و چه نشده باشد اگر در نماز بقصد حكايت آن معنا گفته شود مبطل بودنش خالى از قوت نيست همچنانكه اگر حرف واحدى وضع شده باشد براى معنا ولى نمازگذار آن را بقصد معنا نگويد بنابر اقوى مبطل نيست .
و اما اگر كلمه مشتمل بر دو حرف و يا بيشتر باشد و براى معنائى وضع شده باشد ولى بقصد حكايت معنا گفته نشود اگر باعث محو صورت نماز نشود بنابر احتياط مبطل است و اگر باعث محواسم نماز شود مبطل بودنش ‍ مسلم است هرچند كه مكلف سهوا به آن تكلم كرده باشد.
و اما تكلم در غير اين صورت اگر سهوا باشد مبطل نيست همچنانكه جواب سلام دادن ضررى بنماز نمى زند بلكه واجب است و اگر جواب ندهد و همچنان سرگرم خواندن نماز شود نمازش باطل نيست تا چه رسد به جائيكه بمقدار جواب سلام سكوت كند لكن بخاطر ترك واجب فقط گناه كرده است .
مساءله 1 - در نماز ذكر گفتن و دعا كردن و قرآن خواندن - البته غير آن چهار آيه اى كه سجده اش واجب است - در هر حال جائز است و اقوى اين است كه در نماز بطور كلى سخن گفتن با غير خدا مبطل نماز است هرچن كه به صورت دعا باشد مثلا به كسى بگويد: (( غفر الله لك )) (خدا تو را بيامرزد) و يا بگويد: (( صبحك الله بالخير)) (خدا صبح تو را بخير بياغازد) تا چه رسد به اين كه منظورش از اين خطاب دعا نباشد بلكه صرف تحيت باشد و همچنين اگر در نماز ابتداء آيه كسى سلام بدهد نمازش باطل مى شود.
مساءله 2 - جواب سلام اشخاص را دادن در بين نماز واجب است چيزى كه هست در غيرنماز جواب بصورت (و عليك السلام )) است و در نماز بايد كلمه (( سلام )) جلوتر از كلمه (( عليك )) گفته شود هرچند كه سلام دهنده كلمه (( عليك )) را قبل از كلمه (( سلام )) گفته باشد و احتياط آن است كه رعايت مطابقت جواب با سلام را در داشتن الف و لام و نداشتن آن و مفرد بودن و جمع بودن آن ننمايد اگر سلام دهنده بگويد: (( سلام عليك )) او نيز در جواب بگويد: (( سلام عليك )) و اگر او گفته باشد: (( السلام عليك )) او نيز همين طور جواب دهد و نيز اگر او گفته باشد (( سلام عليكم )) او نيز بگويد (( سلام عليكم )) هرچند كه اقوى اين است كه مراعات اين مطابقت لازم نيست و اما در غير نماز مستحب است جواب سلام را بهتر از سلام ، سلام دهنده بدهد مثلا اگر او گفته است سلام عليكم در پاسخ بگويد: عليكم السلام و رحمة الله و بركاته .
مساءله 3 - اگر گوينده بغلط سلام بدهد بطورى كه عنوان سلام بر گفته او صادق نباشد در نماز جائز نيست جوابش داده شود و اما اگر عنوان سلام بر آن صادق باشد واجب است جوابش را صحيح بدهد.
مساءله 4 - اگرچنانچه سلام دهنده كودكى مميز باشد جوابش واجب است و بنابر احتياط آن است كه قصد خواندن آيه شريفه : (( سلام عليكم )) كه در قرآن است نكند و بلكه جائز نبودن قصد قرآنيت به سلام اقوى است .
مساءله 5 - اگر سلام دهنده بر جماعتى سلام دهد كه نمازگذار يكى از آنان است احتياط آن است كه اگر ديگران جواب او را مى دهند او در نماز جواب ندهد و اگر در همين فرض شك كند در اينكه سلام دهنده او را نيز در نظر داشته يا نه جائز نيست در نماز جواب دهد.
مساءله 6 - واجب است شنواندن جواب سلام در نماز و در غير نماز البته منظور اين است كه بمقدار متعارف صدايش را بلند كند بطورى كه اگر مانعى در بين نباشد سلام دهنده بشنود (( و اما اگر مسجد و يا محلى كه او در آنجا است پر سر و صدا است )) و يا مسافت بين او و سلام دهنده زياد است بطورى كه ممكن نيست شنواندن بگوش او على الظاهر ديگر جواب دادن و بگوش او رساندن واجب نيست و اگر در نماز است جائز نيست جواب دهد و اگر صداى خود را بلند كند به گوش ا مى رسد واجب است صدا را بلند كند مگر آن كه بلند كردن صدا حرجى و دشوار باشد كه در اين صورت اگر به اشاره (( و بلند كردن دست )) جواب را مى فهمد بنابر احتياط اشاره كند و اگر در نماز است واجب بودن جواب به صداى بلند و رساندن جواب به گوش او محل ترديد است و احتياط آن است كه اگر ممكن است با اشاره جواب دهد و اگر سلام دهنده كر است اگر ممكن باشد كه او را متوجه جواب و اشاره خود كند بعيد نيست كه تا مقدار متعارف آن واجب باشد و اگر ممكن نباشد كه او را متوجه اشاره خود كند بهمان سلام متعارف اكتفاء مى كند و ديگر اشاره واجب نيست .
مساءله 7 - در جواب سلام رعايت فوريت عرفى واجب است پس جائز است كه آن قدر تاءخير بيندازد كه عرفا جواب سلام و تحيت او شمرده نشود و اگر در عصيان و يا از روى فراموشى تاءخير بيندازد و يا عذرى مانع شود از اين كه جواب را فورى بدهد تكليف ساقط مى شود باين معنا كه اگر در نماز است ديگر جائز نيست جواب دهد و اگر در غير نماز است جواب دادن واجب نيست و اگر شك كند آيا اين مقدار فاصله ايكه افتاده تكليف را ساقط كرده يا نه در نماز جائز نيست جواب دهد و در غير نماز واجب نيست .
مساءله 8 - ابتداء بسلام مستحب كفائى است همچنان كه جواب دادن به آن واجب كفائى است پس اگر جمعى وارد شدند برجماعتى كافى است در انجام وظيفه استحبابى كه يكى از واردين بجمعيت سلام بدهد و كافى است يكى از آن جماعت جواب سلام آن يك نفر را بدهد.
مساءله 9 - اگر يك نفر به يكى از دو نفر سلام بدهد و آن دو نفر نفهمند كه به كداميكشان سلام داد جواب سلام او بر هيچيك از آن دو واجب نيست و واجب نيست از او بپرسد كه به كداميك از مادو نفر سلام كردى هرچند كه نزديك تر به احتياط اين است كه اگر در نماز نيستند هردوجواب او را بدهند.
مساءله 10 - اگر دو نفر كه بهم برخورده اند به يكديگر سلام كنند بر هر دوواجب است جواب يكديگر را بدهند حتى آن هم كه سلامش بعد از سلام ديگرى واقع شده بايد جواب بدهد و اگر جريان بعكس شد يعنى هر يك به خيال اين كه ديگرى سلام داده به نيت جواب سلام او سلام بدهد ديگر به هيچ يك از آن دو جواب دادن لازم نيست و اگر شخصى به خيال اينكه ديگرى سلام كرد جواب بدهد با اينكه او سلام نكرده بود بر آن ديگرى جواب دادن واجب نيست هرچند كه جواب دادن به احتياط نزديك تر است بلكه رعايت احتياط در همه صور خوبست .
پنجمين چيزى كه نماز را باطل مى كند خنديدن به قهقهه است هرچند كه از روى اضطرار باشد.
بله اگر فراموش كرده باشد كه در نماز است عيبى ندارد همچنانكه تبسم كردن حتى عمديش ضررى به نماز نمى زند و قهقهه عبارت است از خنديدن با صداى بريده بريده و نزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم خنده با صوت نيز همين حكم را دارد هرچند قهقهه نباشد و اگر مكلف در حال نماز خنده اى كند كه اگر جلو آن را نگيرد هم صدا دارد و هم قهقهه چون خنده دلش را پر كرده ولكن او نمى گذارد رها شود و در نتيجه صورتش ‍ سرخ شده و بدنش مرتعش مى شود در اين صورت اگر باعث بر هم خوردن صوت نماز نشود اشكال ندارد.
ششم گريه كردن عمدى و با صوت است براى امر دنيوى و اما گريه كردن از روى سهو و يا بر امرى اخروى و يا درخواست امرى و حاجتى دنيوى از خداى تعالى مخصوصا درجائى كه آن امر دنيوى امرى راجح و از نظر شرع مطلوب باشد نماز را باطل نمى كند.
و اما گريه اى كه با آواز باشد و تنها به ريختن اشك باشد احتياط آن است كه آن نماز را از نو بخواند هرچند كه باطل نبودن آن خالى ازقوت نيست و كسى كه بر امر دنيوى بى اختيار گريه صدادار مى كند و نمى تواند از آن خوددارى كند احتياط آن است كه نمازش را از نو بخواند بلكه وجوب تكرار نماز خالى از قوت نيست و در اينكه آيا در نماز جائز است بر سيدالشهداء ارواحنا له الفداء گريه كرد يا نه محل تاءمل و اشكال است و به همين جهت احتياط ترك نشود.
هفتم هر علمى است هر چند كم ، كه صورت نماز را بر هم بزند بطورى كه صحيح باشد بگوئيم نماز نمى خواند چنين عملى نماز را باطل مى كند چه عمدى باشد و چه سهوى .
و اما عملى كه صورت نماز را محو نمى كند اگر آن قدر طولانى باشد كه موالات معتبر بين اجزاء نماز را از بين ببرد آن عمل نيز بنابراحتياط در صورت عمد نماز را باطل مى كند نه در صورت سهوا.
و اما اگر موالات را از بين نبرد عمديش هم نماز را باطل نمى كند تا چه رسد به سهوى آن هر چند كه آن عمل زياد باشد مثل اينكه در همه نماز انگشتانش را حركت دهد و يا با دست خود و يا اعضاى ديگراشاره كند براى خبر دادن كسى - و يا در نماز عقربى و يا مارى را بكشد و يا طفلى بردارد يا زمين بگذارد يا بخود بچسباند و يا شير بدهد و كارهائى ديگر نظير اينها كه نه منافاتى با موالات دارد و نه صورت نماز را محو مى كند.
هشتم از مبطلات خوردن و نوشيدن است هرچند اندك باشد بنابراحتياط بله باكى نيست در بلعيدن ذرات باقى مانده از غذا كه در دهان و يا بين دندان ها و نزديكتر به احتياط اجتناب از آن است و احتياط در ترك نگهدارى حبه قند (يا آب نبات ) در دهان ترك نشود هرچن كه اندك باشد و تدريجا آب شده در حلق فرو برود با اينكه نه با موالات منافات دارد و نه صورت نماز را محو مى كند.
و در همه اين هشت امرى كه گفتيم مبطل نماز است فرقى بين نماز واجب و مستحب نيست مگر در خصوص توجه به غير قبله كه در نماز نافله اى كه در حال راه رفتن خواندن مى شود اين توجه ضررى ندارد و در غير حال راه رفتن يعنى نمازى كه ايستاده و رو به قبله مى خواند احتياط مبطل بودن آن است و مگر تشنه اى كه در حال نماز وتر دعا مى كند و بنا روزه فردا را دارد و مى ترسد اگر بخواهد صبر كند تا نماز وترش تمام شود صبح مى شود و در پيش رويش ظرف آب هست و يا براى رسيدن به ظرف آن بيش از دو و يا سه گام برداشتن حاجت ندارد او مى تواند در بين نماز اين دو سه گام را برداشته و به آب برسد و خود را كاملا سيراب كند هر چند كه سيراب شدنش از نظر زمان طول بكشد البته اين به شرطى است كه ساير منافيات را مرتكب نشود و چون خواست بجاى اولش برگردد بايد عقب عقب برگردد تا پشت به قبله نكرده باشد و بنابراقوى بايد به نوشيدن آب اكتفاء كند و چيز ديگر ننوشد و نخورد هرچند كه زمان نوشيدن اندك باشد همچنان كه به احتياط آن است كه تنها در خصوص نماز وتر چنين كند نه ساير نافله ها و بعيد نيست بگوئيم حكم مختص بصورت اشتغال به دعاء نيست بلكه در نماز وتر در هر حال كه باشد همين كه ترس صبح شدن داشته باشد مى تواند آب بنوشد هرچند كه اكتفاء به حال دعاء به احتياط نزديك تر است و از اين هم نزديك تر به احتياط اين است كه اين حكم را تنها در صورتى اعمال كند كه تشنگيى در بين نماز پيدا شده باشد بلكه اقوى آن است بگوئيم شامل كسى نمى شود كه قبل از نماز وتر تشنه بوده يا خودگفته در بين دعائى كه بين نماز وتر مى خوانم آب مى خورم و باين قصد داخل نماز وتر بشود و قبل از دميدن صبح در بين دعاء آب بنوشد.
نهم از امورى كه نماز را باطل مى كند گفتن كلمه (( آمين )) بعد از تمام شدن سوره حمد است مگر آن كه تقيه در بين باشد و يا سهوا گفته باشد.
دهم شك در عدد ركعات نمازهاى واجب غير چهارركعتى است و همچنين شك در دو ركعت اول از نمازهاى چهار ركعتى است كه ان شاء الله تعالى تفصيل آن در محل خودش مى آيد.
يازدهم زياد شدن و يا كم شدن ركنى از اركان نماز كه چه عمدى باشد و چه سهوى نماز را باطل مى كند و همچنين كم وزياد شدن عمدى غير ركن .
مساءله 11 - در نماز علاوه بر آنچه تاكنون گفته شد كه نماز را باطل مى كند چند چيز ديگر هست كه در نماز ارتكاب آن مكروه است :
يكى دميدن با دهان (فوت كردن ) به محل سجده (( براى برطرف كردن غبار آن و يا بفرض ديگر)) البته كراهت اين عمل وقتى است كه از فوت كردن كلمه اى دو حرفى درست نشود و گرنه احتياط اجتناب از آن است .
يكى ديگر آه كشيدن و ناله كردن است .
و يكى ديگر آب دهان انداختن با شرطى و احتياطى كه قبلا ذكر شد (يعنى به شرطيكه توليد كلمه دو حرفى نشود).
و يكى ديگر بازى كردن با انگشتان و شكستن آن ها.
و يكى دهن دره نمودن به اختيار است .
و يكى ديگر خويشتن دارى از بول و غائط است البته اين خويشتن دارى در نماز وقتى كراهت دارد كه مضر بسلامتى نباشد و گرنه بايد از آن اجتناب كرد هرچند كه اگر اجتناب نكند نماز صحيح است .
شكستن نماز واجب در حال اختيار جائز نيست و اما در حال ترس بر جان خود و بر نفس محترمه و يا ترس بر عرض و مال قابل اعتناء و امثال آن جائز است نماز را بشكند و خطر را از خودش و يا يك انسان ديگر و يا مال و عرضش دفع كند و بلكه در بعضى از اين احوال شكستن نماز واجب است ولى اگر از در نافرمانى نماز را نشكند و بدفاع نپردازد گناه كرده و نمازش ‍ صحيح است و نزديك تر به احتياط آن است كه بگوئيم نماز مستحبى را هم در حال اختيار نبايد شكست هرچند كه جواز آن بنظر اقوى است .
گفتار در نماز آيات
مساءله 1 - سبب واجب شدن اين نماز بر همه مكلفين چند چيز است : يكى گرفتن خورشيد و دوم گرفتن ماه هرچند كه قسمتى از خورشيد و ماه باشد و سوم زلزله و چهارم هر آيتى آسمانى كه عامه مردم را بوحشت بيندازد از قبيل باد سياه و سرخ و زرد غير متعارف و ظلمت شديد و صيحه آسمانى و صدائى مانند صداى خرابى و فرو ريختن جائى و آتشى كه گاهى در آسمان پيدا مى شود و امثال اينها و يا هر آيتى زمينى از قبيل شكاف برداشتن و فرورفتن زمين و امثال آن بنابراحتياط و اما آياتى كه ترس آور نيست و يا بعضى از افراد را مى ترساند نماز آيات را واجب نمى كند.
بله در حادثه خسوف و كسوف و زلزله ترسيدن دخالتى ندارد و نماز آيات در اين سه آيت واجب است چه موجب ترس بشود يا نه .
مساءله 2 - ظاهرا معيار در گرفتگى خورشيد و ماه صدق اين عنوان است يعنى همين كه عرف بگويد خورشيد يا ماه گرفته كافى است كه نماز آيات واجب شود هرچند كه مستند بسبب عاديش يعنى حايل شدن زمين بين ماه و خورشيد و حائل شدن ماه بين زمين و خورشيد نباشد پس همين كه كسوف رخ داد نماز واجب مى شود هرچند كه بعضى از اجرام آسمانى ديگر حائل شده باشد و يا خسوف و كسوف بخاطر علتى ديگر رخ داده باشد.
بله اگر چنانچه گرفتگى در قسمت بسيار كمى از اين دو جرم رخ داده باشد به طورى كه حواس متعارف و چشم غير مسلح آن را نبيند بلكه بعضى از چشم هاى خارق العاده و يا چشمهاى معمولى به كمك تلسكوب آن را تشخيص دهد ظاهر نماز واجب نمى شود و آن مقدار گرفتگى اعتبار ندارد هرچند كه مستند بهمان دو عامل متعارف يعنى حائل شدن يكى از دو كره زمين و ماه باشد و همچنين اعتبارى بخسوف و كسوفى كه سريعا برطرف مى شود نيست مثل اينكه فرضا بعضى از سنگهاى آسمانى از مقابل خورشيد و يا ماه عبور كند ولكه اى در آن ايجاد نموده و يا بكلى تاريكش ‍ كند و بسرعت برطرف شود.
مساءله 3 - وقت اداء نماز آيات براى خسوف و كسوف از لحظه شروع گرفتگى قرص تا ابتداء شروع در باز شدن و اين احتياط كه قبل از شروع به باز شدن نماز خوانده شود ترك نگردد و اگر تا هنگام باز شدن نخوانده باشد از آن به بعد به نيت قربت مطلقه بخواند نه نيت اداء كند و نه نيت قضاء و اما در زلزله و امثال آن كه غالبا مدت پديد آمدنش گنجايش نماز خواندن را ندارد و همچنين هده (صداى خراب شدن جائى ) و صيحه آسمانى نمازش وقت ندارد چون نماز در اين حوادث تنها سبب وجوب دارد و وقت ندارد پس ‍ واجب است كه در همان حال نمازش خوانده شود و اگر مكلف نافرمانى كرد و تاءخير انداخت تا آخر عمر آن را بياورد و تا آخر عمر اداء است .
مساءله 4 - وجوب نماز آيات مخصوص به اهل آن محلى است كه آيت در آنجا واقع شده و برمردم نقاط ديگر واجب نيست مگر بر اهالى نقاطى كه متصل به آن سرزمين است به طورى كه هر دو سرزمين مثل يك محل شمرده شود (كه در اين صورت بر آنان نيز واجب است كه نماز آيات را بخوانند).
مساءله 5 - وقوع آيات و همچنين زمان وقوع : و مقدار مدتى كه طول كشيد از چند راه ثابت مى شود:
يكى اينكه خود مكلف به آن علم پيدا كند.
و دوم اينكه دو شاهد عادل (( كه درزمان وقوع آيت متوجه وقوع آن نشده خبر دهند كه مثلا زلزله شد و يا ماه و يا خورشيد گرفت و در شهادت يك عادل احتياط خواندن نماز است و همچنين خبر دادن رصدى (( تقويم نويس )) كه اطمينان به راست گوئى او باشد بنابراحتياط و بلكه بنابراقوى خبر او نيز تكليف را ثابت مى كند.
مساءله 6 - نماز آيات بر همه مكلفينى كه نماز يوميه و ساير واجبات بر آنها واجب مى شود و بنا بر اقوى از زنى كه در هنگام وقوع آيت حائض و يا نفساء است ساقط است و بنابراين بر آن دو طايفه واجب نيست كه بعد از پاك شدن از نفاس و حيض آن را اگر داراى وقت بوده قضاء كنند و اگر مانند زلزله داراى وقت نبوده بخوانند البته اين درباره حيض و نفاسى است كه در همه طول مدت آيت جريان داشته باشد.
و اما اگر در بين وقوع آيت از خون حيض و نفاس پاك شده باشد محل بحث و تفصيل است و احتياط خوب است .
مساءله 7 - كسى كه از وقوع كسوف (و يا خسوف ) تا آخر باز شدن آن از وقوع آن بى خبر بوده در صورتى كه همه قرض گرفته نشده باشد قضاء نماز آيات بر او واجب نيست .
و اما كسى كه با خبر بوده و نماز را نخوانده هرچند از روى فراموشى باشد و كسى كه بى خبر بوده ولكن تمام قرص گرفته شده قضاء واجب است و اين حكم مخصوص كسوف (و خسوف ) است و اما ساير آيات در صورتى كه خواندن نماز را عمدا يا از روى فراموشى تاءخير بيندازد بايد تا آخر عمر آن را بياورد و اگر از وقوع آيت بى خبر باشد تا لحظه اى كه تمام مى شود و در زمان متصل به لحظه آخر آيت با خبر شود احتياط آن است كه نماز را بخواند هرچند كه واجب نبودن آن خالى از قوت نيست .
مساءله 8 - اگر جماعتى غير عادل خبردهند كه كسوف رخ داده و از خبر آنان عمل و اطلاع براى مكلف حاصل نشود آن گاه بعد از تمام شدن مدت آيت بفهمد كه راست مى گفته اند ظاهرا چنين كسى نيز ملحق به كسى است كه جاهل بوده در نتيجه قضاء نماز آيات در صورتى است كه همه قرص نگرفته باشد و بر او واجب نيست و همچنين اگر دو شاهدى خبر از وقوع آيت بدهند كه عدالتشان براى مكلف معلوم نبوده و بعد از گذشت وقت نماز آيات عدالتشان ثابت شود لكن نزديك تر به احتياط آن است كه نماز را قضاء كند مخصوصا در صورت دوم كه احتياط ترك نشود.
مساءله 9 - نماز آيات دو ركعت است و در هر ركعت پنج ركوع دارد كه جمعا ده ركوع مى شود و تفصيل آن بدين قرار است كه در حال داشتن نيت تكبيرة الاحرام مى گويد آن چنان كه در ساير نمازهاى واجب مى گويد و سپس ‍ حمد و سوره را مى خواند و به ركوع مى رود سپس سر از ركوع برداشته بار ديگر حمد و سوره را مى خواند و به ركوع مى رود و آن گاه سر از ركوع برداشته به خواندن حمد وسوره مى پردازد و همچنين تا پنج ركوع آن گاه بسجده مى رود و بعد از سجده دوم برخاسته همان عمل ركعت اول را دوباره انجام ميدهد و پس از سر برداشتن از سجده دوم تشهد مى خواند و سلام ميدهد و در اين نماز فرقى بين اين نيست كه در ده بار حمدو سوره خواندن يك سوره را تكرار كند و يا ده سوره متفاوت بخواند.
و جائز است كه يك سوره كامل را پنج قسمت كند و در هر قسمت به ركوع برود به اين معنا كه بعد از تكبيرة الاحرام حمد را مى خواند آن گاه بعد از حمد يك آيه و يا چند آيه از يك سوره را مى خواند و سپس به ركوع مى رود و آن گاه سر از ركوع برداشته بدون اينكه حمد راتكرار كند يك و يا چند آيه ديگر از همان سوره را مى خواند و به ركوع مى رود البته چند آيه اى كه متصل به چند آيه نوبت اول باشد آن گاه ركوع مى كند ومجددا برخاسته قسمتى ديگر از آيات آن سوره كه متصل به آيات خوانده شده است را مى خواند و به ركوع ميرود و همچنين تاركوع پنجم به طورى كه قبل از ركوع پنجم همه سوره تمام شود آن گاه ركوع پنجم را بجاى آورده و بسجده مى رود و پس از سجده دوم برخاسته ركعت دوم را بهمين طريق كه در ركعت اول گفتيم مى خواند در نتيجه در اين طريق نماز آيات تنها دو بار حمد خوانده مى شود ودو سوره تمام يك حمد و يك سوره تمام در ركعت اول و يك حمد و يك سوره تمام در ركعت دوم حال چه اين كه همان سوره اى باشد كه در ركعت اول خوانده و يا سوره اى ديگر باشد و در اين طريق جائز نيست اينكه در همه ركعت به قسمتى از يك سوره اكتفاء شود (( مثلا از سوره اى كه پنجاه آيه دارد در هر ركعت پنج بار و هر بار پنج آيه را بخواند بلكه بايد هر ده آيه را بخواند تا در نتيجه در يك ركعت يك سوره را تا به آخر خوانده باشد همچنان كه دراين طريقه جائز نيست سوره حمد را تكرار كند چون مشروع نيست آن چه در اين طريقه تشريع شده خواندن يك حمد است مگر آن كه قبل از ركوع دوم و يا سوم تتمه سوره را تا به آخر بخواند آن گاه براى ركوع بعدى بايد حمد را خوانده سوره اى ديگر را شروع كند و در اينجا نيز اگر همه سوره را خواند براى ركوع بعدى بايد حمد را بخواند و اگر قسمتى از يك سوره را خواند ديگر نمى تواند قبل از ركوع بعد حمد بخواند.
و خلاصه كلام اينكه هر جا كه ركوع بعد از تمام شدن سوره واقع شد در قيام بعدى بايد حمد را بخواند و هر جا كه ركوع قبل از تمام شدن سوره واقع شد در قيام بعدى خواندن حمد جائز نيست بلكه بعد از سر برداشتن از ركوع سوره را از آن جا كه مانده مى خواند و حمد را نمى خواند.
بله اگر ركوع پنجم را قبل از تمام شدن سوره آورده باشد و به سجده رفته و براى ركعت دوم برخاسته باشد واجب است سوره حمد را بخواند و آن گاه تتمه سوره اى كه در ركعت اول ناتمام مانده بود شروع كند لكن خوب است كه اين احتياط ترك نشود كه سوره اى را كه در ركعت اول شروع كرده قبل از ركوع پنجم تا به آخر بخواند و در ركعت دوم سوره را شروع كند.
مساءله 10 - آنچه در نمازهاى روزانه معتبر است از شرائط و غير آن و همه آن چه تاكنون شناخته اى و من بعد خواهى شناخت از واجبات و مستحبات در قيام و قعود و ركوع و سجود و همچنين احكام سهو و شك در كم و زياد شدن ركعات و ساير چيزها در اين نماز نيز معتبر است .
بنابراين اگر شك كند در اينكه يك ركعت خوانده و يا دو ركعت نمازش مثل ساير نمازهاى دو ركعتى باطل است زيرا نماز آيات از جمله دو ركعتى هاست هرچند كه هر ركعت از آن داراى پنج ركوع است .
و همچنين اگر در عدد ركوعهاى آن كم و زياد كند چه عمدى باشد و چه سهوى نماز باطل مى شود زيرا همه ركوع هاى اين نماز ركن نمازند و همچنين است قيام متصل به اين ركوع ها و اگر در آوردن ركوعى از آن شك كند مادام كه به سجده نرفته بايد آن را بياورد و اگر از محل ركوع تجاوز كرده بگذرد و نمازش باطل نيست مگر آن كه بعدا معلوم شود ركوع نمازش زياد و يا كم شده و يا شك در عدد ركوعهايش برگشت كند بشك در عدد ركعات مثل اينكه نمى داند ركوعى كه در آن است ركوع پنجم است تا آخر ركعت اول باشد و يا ركوع ششم است تااولين ركوع از ركعت دوم باشد.
مساءله 11 - مستحب است حمد و سوره نماز آيات به جهر خوانده شود چه اينكه آيت در روز رخ داده باشد و يا در شب حتى نمازى كه به علت كسوف خورشيد واجب شده با اينكه وظيفه روز است مستحب است به جهر خوانده شود.
و نيز مستحب است هنگام خم شدن براى ركوع هنگام سر بر داشتن از ركوع تكبير بگويد مگر هنگام سر بر داشتن از ركوع پنجم هر ركعت كه در آن هنگام مستحب است بگويد: (( سمع الله لمن حمده )) و سپس سجده برود و مستحب است كه در نماز آيات و مخصوصا در آيت كسوف خورشيد طول دادن نماز و خواندن سوره هاى طولانى از قبيل سوره يس و كهف و امثال آن و در هر بار كه از ركوع سر بر مى دارد يك سوره را تا به آخر بخواند و بعد از نماز تا باز شدن قرص در محل نماز بنشيند و مشغول دعاء و ذكر شود و يا اگر تا باز شدن تمام قرص وقت دارد نماز رادوباره بخواند.
و مستحب است در نماز آيات بعد از هر قيام بار دوم بعد از قرائت سوره و يا قسمتى از يك سوره قنوت بخواند كه در نتيجه نماز آياتش مشتمل بر پنج قنوت شود (يكى قبل از ركوع دوم و يكى قبل از ركوع چهارم ركعت اول و يكى قبل از ركوع اول از ركعت اول و يكى قبل از ركوع سوم و يكى قبل از ركوع پنجم ) جائز هم هست كه به دو قنوت اكتفاء كند يكى قبل از ركوع پنجم ركعت اول كه آن را به نيت رجاء يعنى به اميد ثواب و اميد اينكه شايد وظيفه باشد مى آورد و دوم قبل از ركوع پنجم ركعت دوم و نيز جائز است كه بيك ركوع اخير اكتفاء كند.
مساءله 12 - مستحب است نماز آيات بجماعت خوانده شود كه در اين صورت امام به تنهائى حمد و سوره را مى خواند مانند نمازهاى يوميه اما در تعيد افعال و گفتارهائى كه در نماز بايد گفته شود ماءمومين هر يك وظيفه خود را انجام مى دهند و نزديك تر به احتياط براى ماءمومين اين است كه قبل از ركوع اول و يا حداقل در ركوع اول ركعت اول و يا ركوع اول ركعت دوم داخل جماعت شود تا نظام ركوعهايش حفظ شود.