احكام روزه
گفتار در نيت روزه
مساءله 1 - شرط است در روزه داشتن نيت ، باينكه قصد كند انجام عبادتى را كه در شريعت مقدسه اسلام بنام روزه آمده و تصميم بگيرد كه بقصد نزديك شدن به خداى تعالى از هر چه كه روزه را باطل مى كند خوددارى نمايد، و در صحت روزه شرط نيست كه همه آن مبطلات را بطور تفصيل بداند پس اگر نيت كند كه از هر چيز كه روزه را باطل مى كند امساك نمايد كافى است هرچند نداند كه مثلا تنقيه روزه را باطل مى كند و ياگمان كند كه كارى روزه را باطل نمى كند ليكن آن كار را هم نكرده باشد، و همچنين اگر نيت كند كه از اموريكه مى داند مفطرات جزء آن امور است امساك كند باز هم بنابراقوى روزه اش درست است .
در نيت روزه اضافه بر قصد قربت و داشتن اخلاص و تعيين روزه اى كه قصد اطاعت امر آنرا دارد چيز ديگرى معتبر نيست و در روزه رمضان كافى است نيت كند كه فردا را روزه مى گيرم و احتياج به تعيين ندارد، بلكه اگر نداند فردا جزء رمضان است و يا فراموش كرده باشد باز هم همينكه نيت روزه فردا را داشته باشد كافى است و بحساب رمضان واقع مى شود، بخلاف اينكه بداند فردا رمضان است كه اگر غير رمضان را كند نه از رمضان واقع مى شود و نه از غير آن .
و در غير رمضان بنابراقوى بايد روزه اى را كه مى خواهد بگيرد تعيين كند به اين معنا كه صنف مخصوصى را كه در نظر دارد قصد كند مثلا قصد كفار روزه قضاء يا نذر مطلق و بلكه نذر معين را نيز بنمايد و در اين تعيين توجه بهمه خصوصيات لازم نيست همينكه بطور اجمال آنرا تعيين كند كافى است مثلا اگر روزه ايكه بر ذمه اش هست يكى از اقسام نامبرده باشد و قصد كند: روزه اى كه به ذمه ام هست بجا مى آورم كافى است .
در روزه مستحبى مطلق ((نه مستحبى مخصوص ))تعيين معتبر نيست پس اگر كسى قصد روزه مستحبى داشته باشد و نيت كند فردا را براى رضاى خدا روزه مى گيرم به دو شرط صحيح است اول اينكه زمان صالح براى روزه مستحبى باشد و دوم اينكه او كسى باشد كه روزه مستحبى از او صحيح باشد، بلكه در روزه مستحبى معين نيز حكم همين است البته در صورتيكه تعيين به زمان خاص از قبيل ايام البيض و جمعه و پنج شنبه باشد بله اگر بخواهد ثواب خصوصيت را نيز بدست آورد بايد اولا بدست آورد كه فردا همان روز است و ثانيا قصد روزه آنروز را بكند.
مساءله 2 - در قضاء روزه از طرف ديگرى نيت نيابت از او معتبر است هر چند كه (روزه گير) هيچ روزه اى ديگر به ذمه اش نباشد.
مساءله 3 - در ماه رمضان روزه غير رمضان واقع نمى شود نه واجب و نه مستحب نه از مسافر كه نمى تواند روزه رمضان را بگيرد و نه از غير مسافر بلكه در صوتى هم كه نميداند و يا فراموش كرده كه فردا از ايام رمضان است اگر نيت غير رمضان كند باز رمضان واقع مى شود.
مساءله 4 - اقوى اين است كه نيت روزه واجب معين چه رمضان و چه غير آن شرعا وقت معينى ندارد بلكه معيار اين است كه روزه از عزم و قصد ناشى باشد و آن قصد در دل باقى باشد هرچند كه مكلف در اثر خواب و يا شدت گرفتارى بكلى از آن غافل شد و در ابتداء و شروع اين عزم هيچ فرقى نيست در اينكه مقارن طلوع فجر باشد و يا قبل از آن در شب آنروزيكه مى خواهد روزه بگيرد يا قبل از آن شب پس اگر از روز گذشته تصميم داشته كه فردا را روزه بگيرد و تا آخر روز با اين تصميم بخواب بوده باشد روزه اش صحيح است بله اگر بخاطر عذرى از قبيل فراموشى و يا غفلت و يا جهل باينكه آنروز از ايام رمضان است ، يا بخاطر بيمارى و يا مسافرت اصلا نيت نكند اگر تا قبل از از ظهر متوجه شد و عذرش برطرف شد و قبل از آنكه مفطرى بياورد نيت كرد روزه اش صحيح است چون تا قبل از ظهر وقت براى نيت باقى است و اما اگر بعد از ظهر متوجه شد ديگر محل نيت فوت شده .
بله در جريان اين حكم ((بمعنى امتداد وقت نيت تا زوال ))در تمامى عذرها اشكال است ، بله در خصوص بيمارى خالى از اشكال نيست هر چند كه خالى از قرب هم نيست ، او اما در روزه غير معين وقت نيت تا ظهر امتداد دارد نه بعد از ظهر پس اگر با تصميم به افطار داخل در صبح شود ولى چيزى افطار نكند بعدا قبل از رسيدن ظهر تصميم بگيرد روزه بگيرد جائز و صحيح است حال چه اينكه روزه قضا رمضان نيت كند و چه كفاره و چه نذر مطلق و اما بعد از ظهر ديگر نمى تواند نيت كند بخلاف روزه مستحبى كه وقت معين نيت آن تا لحظاتى قبل از غروب يعنى بقمداريكه بتواند نيت كند باقى است .
مساءله 5 - در يوم الشك يعنى روزيكه نمى داند از ماه شعبان است و يا از ماه رمضان بنا را بر اين مى گذارد كه از شعبان است و در نتيجه روزه آنروز واجب نيست واگر به نيت مستحبى روزه بگيرد بعد معلوم مى شود كه از رمضان بوده از روزه رمضانش كافى خواهد بود و همچنين اگر قضا و يا نذر را نيت كرده باشد، بلكه اگر اينطور نيت كرده باشد كه اگر فردا از رمضان باشد روزه ام واجب و اگر از شعبان باشد مستحبى بعيد نيست كه صحيح باشد و ترديد در نيت در اين مقام ضررى ندارد، بله اگر به نيت اضافه از رمضان است ، روزه گرفته باشد صحيح نيست نه از رمضان واقع مى شود و نه از غير آن .
مساءله 6 - اگر در يوم الشك تصميم دارد افطار كند - يعنى روزه نگيرد - بعد در اثناء روز و قبل از ظهر معلومم شد كه از رمضان است و مفطرى هم نياورده واجب است بقيه روز را امساك كند و و اگر مفطر آورده و يا بعد از ظهر معلوم شد از رمضان است واجب است بقيه روز را بمنظور رعايت ادب امساك كند و قضاء آنروز را نيز بجاى آورد.
مساءله 7 - اگر در يوم الشك به نيت روز آخر شعبان روزه بگيرد و در اثناء روز فراموش كند كه روزه است و مفطرى بياورد و بعد معلوم شود كه رمضان است كافى از روزه رمضان است ولى اگر روزه خود را با ارتكاب رياء و امثال آن فاسد كرده باشد از روزه رمضان او كافى نيست هرچند قبل از ظهر بفهمد كه رمضان است و نيت خود را تجديد كند.
مساءله 8 - همانطور كه داشتن نيت در ابتداء روزه (يعنى قبل از فجر) واجب است ادامه دادن آن در اثناء روز نيز واجب است پس اگر در روزه واجب كه روزه نباشد روزه اش باطل مى شود هرچند كه تا قبل از ظهر دوباره به نيت روزه برگردد و همچنين اگر فكر كند در روزه اش خللى وارده شده و به اين جهت تصميم بگيرد روزه نباشد و قبل از شكستن معلوم شود خللى نداشته .
و نيز يكى از چيزهاييكه با استدامه نيت منافات دارد تردد در ادامه روزه و يا صرفنظر كردن از آنست و همچنين باطل است در صورتيكه ترديدش در ادامه روزه ناشى از شده باشد از اين كه آيا كاريكه مثلا انجام داده مبطل است يا نه . اما روزه غيرواجب معين اگر تصميم بگيرد روزه نباشد و قبل از ظهر از تصميم خود برگردد روزه اش صحيح است و همه اينها كه گفته شد درباره بناگذارى بر روزه نبودن است و اما صرف تصميم به آوردن قاطع مستلزم نيت قطع نيز هست ، بله اگر نيت قاطع بكند يعنى تصميم بگيرد كه مثلا فلان مفطر را انجام دهد و متوجه اين معنا باشد كه قصد قاطع كردن قصد قطع ((يعنى روزه نبودن ))نيز هست و قهرا به نيتى مستقل قطع را نيز نيت كرده ، در اينصورت اقوى آنستكه روزه اش باطل مى شود.
گفتار پيرامون آنچه كه روزه دار بايد از آن امساك كند
مساءله 1 - بر روزه دار واجب است از چند چيز خوددارى كند: اول و دوم خوردن و نوشيدن ، حال چه اينكه خوردنى متعارف مانند آب و نان باشد و چه اينكه مانند ريگ و شيره درخت و امثال آن خوردنش معمول و معتاد نباشد كه خوردن و نوشيدن آن روزه را باطل مى كند هرچند اندك باشد مانند يكدهم دانه گندم و يك دهم قطره آب .
مساءله 2 - در خوردن و نوشيدن معيار صدق آنست هرچند كه بطور غير متعارف باشد، بنابراين اگر از راه بينى آب را بجوف خود برساند باز نوشيدن بر آن صادق است هرچند كه بنحو غير متعارف بوده .
سوم : جماع كردن است چه اينكه موطوء زن باشد و چه مرد انسان باشد با حيوان از قسمت جلو با او جماع شود و از عقب زنده باشد يا مرده صغير باشد يا كبير، روزه دار شخص وطى كننده باشد و يا موطوء پس در همه اين شقوق اگر روزه دار اين عمل را عمدا انجام دهد، روزه اش باطل است ، هرچند منى خارج نشده باشد. و اما اگر از روى فراموشى انجام داده باشد ضررى به روزه اش نمى زند و همچنين در صوتيكه او را مجبور به اين عمل كرده باشند به روزه اش نمى زند و همچنين در صورتيكه او را مجبور به اين عمل كرده باشند به نحوى كه بكلى اختيار را از او سلب كرده باشند و اما در صورت اكراه (كه او خودش راضى به اين عمل نيست لكن اكراه غير هم بحدى نيست كه او را بكلى بى اختيار كند) اگر جماع كند روزه اش است . و در دو صورت فراموشى و اجبار اگر در اثناء كه اگر لحظه اى در اين كار تاءخير بيندازد روزه اش باطل مى شود و اگر تنها قصد بازى با ران همسر خود داشته ولى بدون اينكه قصد ادخال داشته باشد دخولى صورت بگيرد روزه اش ‍ باطل نيست و همچنين اگر قصد ادخال داشته باشد ولى تحقق نيابد براى اينكه قبلا گذشت كه قصد مفطر به تنهايى مفطر نيست ، و جماع محقق مى شود به غايب شدن حشفه ((سرآلت ))و يا بمقدار آن از كسيكه حشفه او قطع شده بلكه بعيد نيست كه مسماى دخول آلت در فرج از چنين كسى در بطلان روزه اش كافى باشد هرچند كه بمقدار حشفه نباشد.
چهارم : انزال منى بوسيله استمناء و بخود چسباندن همسر و غير همسر يا بوسيدن او و يا بازى كردن با ران او و يا هر كارى ديگر نظير اينها كه بمنظور انزال منى انجام مى شود، ولى اگر قصد انزال منى نداشته باشد ولكن عادتش چنين است كه اگر يكى از اين كارها را بكند منى از او خارج مى شود و خارج هم شد، روزه اش را باطل مى كند و اگر كاريكه موجب انزال منى است نكرد و يا اگر كرد بر حسب عادتش موجب انزال نبود و بى اختيار و بدون قصد از او خارج شد روزه اش باطل نمى شود.
مساءله 3 - كسيكه در روز محتلم شده استبراء بوسيله بول و يا بوسيله دست كشيدن براى او مانعى ندارد هرچند كه موجب بيرون آمدن بقاياى منى شود. البته اين در صورتى است كه استبراء را قبل از غسل انجام دهد و اما اگر بعد از غسل انجام دهد و بداند كه با اين عمل بار ديگر جنب مى شود احتياط آنستكه آنرا ترك كند بلكه لزوم ترك آن خالى از قوت نيست و اگر قبل از خارج شدن منى از خواب بيدار شود لازم نيست از بيرون آمدن آن جلوگيرى كند مخصوصا در صورتيكه اين عمل باعث حرج و يا ضرر باشد.
پنجم : باقى ماندن عمدى بر جنابت تا صبح در ماه رمضان و در روزه قضاء رمضان بلكه اقوى آنستكه در قضاء رمضان باقيماندن بر جنابت تا صبح روزه را باطل مى كند هرچند كه از روى عمد نباشد همچنانكه در روزه رمضان اگر غسل را در شب فراموش كند و يك يا چند روز با آن حال روزه بگيرد اقوى آنستكه همه روزه هايش باطل است ، بلكه نزديكتر به احتياط آنستكه روزه غير رمضان از قبيل نذر معين و امثال آنرا نيز به روزه رمضان ملحق نموده اين حكم (يعنى باطل بودن روزه در صورت فراموشى غسل در شب ) را در آن موارد نيز جارى بدانيم هر چند كه اقوى آنستكه ملحق نباشد مگر خصوص قضاء رمضان كه احتياط در خصوص آن ترك نشود، و اما غير رمضان و قضاء آن از روزه هاى واجب چه معين و چه غير معين و چه روزه هاى مستحب در باطل شدنش بخاطر بقاء عمدى بر جنابت تا صبح اشكال هست نزديكتر به احتياط همين است كه آنرا باطل حساب كنيم ، مخصوصا در روزه اى كه وقت آن وسيع است ولى اقوى باطل نبودن آنست مخصوصا روزه مستحبى .
مساءله 4 - كسيكه علم دارد به اينكه وقت گنجايش غسل و يا تيمم را ندارد و با اين حال خود را جنب مثل كسى استكه عمدا بر جنابت باقى بماند و اما اگر تنها بقدر وقت دارد جنب كردن شخص خود را معصيت است ولى روزه اش ‍ با تيم صحيح است و نزديكتر به احتياط آنستكه روزه آنروز را قضاء كند.
مساءله 5 - اگر به گمان اينكه وقت وسعت دارد خود را جنب كند و بعد معلوم شود كه وقت نداشته چيزى بر او نيست ، البته اين در صورتى است كه مراعات وقت را كرده باشد ((يعنى از وقت تفحص نموده باشد و اما اگر بدون مراعات و بصرف گمان بقاء وقت خود را جنب كند و معلومش وقت باقى نبوده بايد روزه آنروز را قضا كند.
مساءله 6 - باقى ماندن عمدى بر حدث حيض و نفاس تا طلوع فجر مانند بقاء عمدى بر جنابت روزه را باطل مى كند پس زن و نفساء اگر قبل از فجر پاك شدند واجب است غسل يا تيمم نموده داخل صبح شوند و با ترك عمدى غسل و يا تيمم روزه آندو باطل است .
و نيز در صحت روزه زن مستحاضه شرط است كه غسلهاى روزانه كه براى خواندن نماز واجب است را انجام دهد اما غسلهايى كه براى خواندن نماز واجب نيست ((مانند غسليكه پس از برطرف شدن حالت استحاظه بر زن واجب است ))تركش روزه را باطل نمى كند پس اگر زنى قبل از خواندن نماز صبح و يا ظهر و عصر استحاضه اى ديد كه غسل را بر او واجب مى كند يعنى استحاضه متوسطه و كثيره و غسل نكرد روزه اش باطل است بخلاف آنكه بعد از خواندن نماز ظهر و عصر استحاضه ببيند كه اگر غسل آنرا در روز ترك كند روزه اش باطل نمى شود و زن مستحاضه بايد اين احتياط را ترك نكند كه براى صحت روزه امروزش غسل شب گذشته را براى نماز انجام داده باشد و غسليكه براى نماز انجام داده باشد و غسليكه براى نماز صبح يا نافله شب انجام مى دهد كافى از اين غسل است و بنابراقوى روزه اش ‍ صحيح است .
مساءله 7 - كسيكه نه آب دارد تا غسل كند و نه خاك تا تيمم نمايد، باقيماندن بر جنابت و يا حيض يا نفاسش روزه اش را باطل نمى كند ولى در جائيكه بقا بر جنابت هرچند غير عمدى روزه را باطل مى كند مانند روزه قضاء رمضان ظاهرا از شخص مورد بحث يعنى فاقد آب و خاك را نيز باطل مى كند.
مساءله 8 - در صحت روزه غسل مس ميت شرط نيست همچنانكه دست زدن به ميت در اثناء روز، باعث بطلان آن نمى شود.
مساءله 9- كسيكه بخاطر نداشتن آب و يا عذرى ديگر از اعذاريكه باعث تيمم است هرچند كه مانند تنگى وقت باشد نمى تواند غسل كند بايد براى روزه اش تيمم كند پس اگر چنين كسى بدون تيمم داخل در صبح شود مثل كسى است كه بدون غسل داخل صبح شده ولى واجب نيست كه بعد از تيمم بيدار بماند تا صبح شود هر چند كه اين كار به احتياط نزديكتر است .
مساءله 10 - اگر بعد از طلوع فجر از خواب بيدار شود و بفهمد كه محتلم شده اگر بداند كه جنابتش در شب بوده در صورتيكه وقت روزه اش تنگ باشد (مانند روزه رمضان و نذر معين ) روزه اش صحيح است مگر آن كه روزه اش ‍ قضاء رمضان باشد كه نزديكتر به احتياط آنست كه هم آنروز را روزه بدارد و هم عوض آنرا روزه بگيرد، هرچند كه اكتفاء بآوردن عوض آن بعد از رمضانيكه دارد فرا مى رسد خالى از قوت نيست ، و اما اگر وقتش تنگ نباشد در صورتى كه روزه اش قضاء رمضان باشد باطل و اگر غير آن و يا روزه مستحبى باشد صحيح است ، چيزيكه هست نزديك تر به احتياط آنست كه اين دو را نيز ملحق بقضاء موسع بداند كه بعد از طلوع فجر بوده روزه اش ‍ باطل نيست چه اينكه وقت آن تنگ باشد يا نباشد و چه اينكه روزه اش ‍ مستحبى باشد يا نباشد و بر او واجب نيست كه در غسل كردن شتاب كند، همچنانكه بر هر كسى كه در روز بدون اختيار جنب شود واجب نيست هرچند كه به احتياط نزديكتر است .
مساءله 11 - كسيكه در شب ماه مبارك رمضان جنب شده در صورتيكه احتمال بيدار شدن قبل از صبح را بدهد مى تواند قبل از غسل كردن بخوابد حتى اگر يك بار و يا دوبار و بلكه بيشتر بيدار شود مخصوصا اگر بيدار شدن عادت او باشد خوابيدن مجددش حرام نيست هرچند كه احتياط شديد در اين است كه از خوابيدن بار دوم و بيشتر پرهيز نمايد، و اگر با احتمال بيدار شدن خوابيد ولى تا طلوع فجر بيدار نشد در صورتيكه هنگام خوابيدن نيتش اين بوده كه اگر هم بيدار شد غسل نكند و يا ترديد داشته كه غسل بكند يا نه و يا اصلا بدون نيت و بناگذارى خوابيده و اين نداشتن نيت نه از ترديد و نه از غفلت در اينصورت حكم كسى را را دارد كه عمدا باقى بر جنابت مانده و بر او واجب است قضاء روزه و كفاره آن كه تفصيلش مى آيد، و اگر هنگام خواب بنابراين داشته كه در صورت بيدار شدن غسل كند ولى بيدار نشد چيزى بر او نيست نه قضاء و نه كفاره لكن براى كسيكه در خواب محتلم شده اگر بيدار شد و با بناداشتن بر غسل دوباره بخواب رفت و ديگر بيدار نشد تا فجر طلوع كرد سزاوار آنست كه با جمع بين روزه آنروز و قضاء آن احتياط را ترك نكند هر چيز كه اقوى صحت روزه او است .
و اگر بيدار شد و براى بار دوم بخواب رفت و تا طلوع فجر بيدار نشد، روزه اش باطل است و آنروز را به منظور رعايت احترام رمضان امساك كند و بعد از رمضان قضاء آن را بگيرد و اگر براى بار دوم نيز بيدار شد و براى نوبت سوم بخواب رفت و در خواب ماند بنابر قول مشهور علاوه بر قضاء كفاره نيز بر او واجب مى شود ولى در وجوب كفاره ترديد است و بلكه واجب نبودن آن خالى از قوت نيست لكن ترك احتياط سزاوار نيست .
و اما اگر هنگام خواب بكلى از غسل كردن غافل بوده نه بنابر غسل كردن داشته و نه بر ترك آن در ملحق كردن اين صورت بصورت اول ((يعنى صورتيكه بناى بر غسل ندارد ))و يا دوم ((يعنى صورتيكه بناى برغسل دارد)) دو وجه است كه وجيه تر ملحق دانستن بصورت دوم است .
ششم : از چيزهايى كه روزه دار بايد از آن امساك كند دروغ بستن عمدى است بر خدايتعالى و رسولخدا (ص ) وائمه اهل بيت صلوات الله عليهم بنابراقوى و همچنين ساير انبيا و اوصياء عليهم السلام كه احتياط آنست كه روزه دار عمدا به آن حضرات نيز دروغ نبندد، حال چه اينكه اين دروغ در امر دين باشد و چه در امر دنيا، چه به زبان باشد و چه به قلم و كتابت و اشاره و كنايه و امثال آن به نحوى كه عرف بگويد بخدا و رسول (ص ) دروغ بست بنابراين اگر سائلى از او بپرسد آيا رسول خدا (ص ) فلان كدام را فرموده يا نه ؟ و او بجاى اينكه بگويد نه اشاره كرد آرى و يا بالعكس در جاى آرى اشاره كند كه نه روزه اش باطل است ، و همچنين است اگر براستى خبر دهد كه رسول خدا (ص ) چنين فرموده و بعد بگويد آنچه گفتم دروغ بود و يا در شب دروغى بآنجناب ببندد و در روز بگويد آنچه در شب نقل كردم راست بود روزه اش فاسد مى شود و احتياط آن است كه در مبطل بودن دروغ بستن حضرات فرق نگذاريم بين دروغ بستن در گفتار و افعال آنان پس ‍ اگر به دروغ بگويد: ((رسولخدا (ص ) چنين كرده و يا چنين بوده ))نيز روزه اش باطل است همچنانكه اگر بدورغ بگويد ((رسول خدا چنين فرموده ))روزه اش باطل است همه اينها در صورتى است كه بطور جدى بآن حضرات دروغ ببندد و اما اگر از در شوخى و مزاح و يا بيهوده سرائى چنين نسبتى را بدهد اقوى آنستكه روزه اش فاسد نيست .
مساءله 12 - اگر خبرى را به اعتقاد راست بودن بدهد بعدا معلوم شود كه درست نبوده ضررى بر روزه اش وارد نمى شود، و همچنين اگر بناى بر دروغ بستن داشت و بعدا معلوم شود آنچه گفته راست بوده و روزه اش صحيح است هرچند آگاه باشد به باطل شدن روزه با دروغ بستن .
مساءله 13 - در مبطل بودن دروغ بستن بخدا و رسول (ص ) فرقى نيست بين اينكه خود او اين دروغ را جعل كرده باشد و يا ديگرى ، مثل اينكه در بعضى از كتب تاريخ يا اخبار آنرا ديده باشد و او آنرا بدون ذكر كتاب نقل كند و اما اگر بعنوان خبر صاحب كتاب و حكايت از ناقل نقل كند و بگويد فلانى چنين گفت و يا در فلان كتاب چنين آمده روزه اش فاسد نمى شود.
هفتم : فرو بردن تمام سر است در آب بنابراحتياط واجب روزه را باطل مى كند هر چند كه بقيه بدن بيرون از آب باشد و در اين مسئله آب مضاف حكم آب مطلق را ندارد هرچند كه احتياط واجب آنست كه در نظير گلاب و مخصوصا اگر بوى آن رفته باشد نيز سرفرو نبرد و اما ريختن آب بر سر عملى شبيه به به آن كه عنوان : (سر فرو بردن در آب ) بر آن صادق نيست روزه را باطل نمى كند هرچند كه آب بسيار زياد باشد بلكه فروبردن قسمتى از سر نيز مضر نيست هرچند كه منافذ از قبيل چشم و گوش در آن قسمت باشد و همچنين فرو بردن همه سر به نحو تعاقب يعنى به اينكه اول نيمى از سر را فرو ببرد و بعد آنرا خارج ساخته و نيم ديگر را فرو ببرد ضررى به روزه نمى رساند.
مساءله 14 - اگر به گمان اينكه سرش در آب فرو نمى رود خود را در آب بيندازد و بى اختيار و بدون اينكه عادت اقتضا كند سرش زير آب برود روزه اش ‍ باطل نمى شود و اما اگر عادتا سر در آب فرو مى برد ((يعنى به نحوى خود را در آب افكنده كه عادتا سرش زير آب مى رود ))در صورتيكه توجه به اين معنا داشته بنابر احتياط واجب حكم عمد را دارد. مگر آنكه يقين داشته كه سرش در آب فرو نمى رود.
مساءله 15 - اگر روزه دار به نيت غسل سر در آب فرو ببرد پس اگر روزه اش ‍ مستحبى است يا واجبى است كه وقت آن تنگ نيست روزه اش باطل است ولى غسلش صحيح است و اما اگر روزه اش واجب معين باشد ((مثل روزه ماه رمضان و يا نذر معين ))در صورتيكه در همان اولين لحظه اى كه تمام سر در آب فرو مى رود قصد غسل كند هم روزه اش باطل است و هم غسلش ‍ البته بطلان غسلش محل تاءمل نيز هست واگر بعد از آن لحظه و يا هنگام بيرون آوردن سر نيت غسل كند روزه اش باطل و غسلش صحيح است ، البته اين در روزه غير رمضان است و اما در روزه رمضان هم غسل باطل مى شود و هم روزه مگر آنكه در همان حال كه سر زير آبست از معصيت سر در آب فرو بردن و روزه را باطل كردن توبه كند و با سر بيرون آوردن نيت غسل نمايد كه در اينصورت غسلش صحيح است .
هشتم : از چيزهايى كه روزه را باطل مى كند رساندن غبار غليظ بحلق است . بلكه نزديكتر به احتياط آنستكه بگوئيم غبار غليظ نيز روزه را باطل مى كند هرچند كه اقوى آنست كه باطل نمى كند و در رساندن غبار فرقى نيست بين اينكه خودش با جاروب كردن و امثال آن غبار بلند كند و يا آنكه ديگرى و يا طوفان و باد بلند شود و روزه دار مواظبت ننموده و هيچ تحفظى براى جلوگيرى از فرورفتن آن در حلق انجام ندهد، و اما باطل شدن روزه در جائيكه جلوگيرى از آن ممكن نيست محل تاءمل است و در صورتيكه فراموش كرده باشد كه روزه است و يا از آن غفلت كرده باشد و يا فرورفتن غبار قهرى و بى اختيار باشد و يا خيال كند غبار بحلقش نمى رود روزه اش ‍ باطل نمى شود مگر آنكه غبار در فضاى دهانش جمع شده باشد و اختيارا آنرا ببلعد.
واقوى ملحق نبودن بخار است ، به غبار مگر آنكه درفضاى دهان مبدل به آب شود و آنرا فرو ببرد همچنانكه اقوى محلق شدن دود است به غبار، بله كشيدن سيگار و امثال آن حكم غبار غليظ را دارد، بنابر احتياط واجب .
نهم : از امورى كه روزه را باطل مى كند تنقيه كردن با مايع است هرچند كه بخاطر بيمارى وامثال آن باشد و اما شياف با جامديكه در مداوا بكار مى رود ضررى بروزه نمى رساند و اما شياف امثال ترياك كه براى معتادين حكم غذا را دارد و يا نعشه مى آورد اشكال دارد و مكلف احتياط را ترك ننموده از آن اجتناب نمايد و همچنين هرچيز ديگرى كه مانند غذا از اين راه نيرو به بدن مى رساند بلكه چيزهايى هم كه از غير آن را غذا به بدن برساند همين طور است مانند آمپولهاى غذائى ولى اگر تزريق آمپول براى مداوا باشد ضررى ندارد همچنانكه اگر دواء از راه زخمى كه در بدن است داخل در جوف بدن شود روزه را باطل نمى كند.
دهم : قى ء كردن عمدى است هرچند كه روى ناچارى و ضرورت باشد و اما اگر روزه دار بدون اختيار قى ء كند روزه اش باطل نمى شود و مدار در تحقيق آن ((يعنى قى كردن )) صدق مسماى آنست و اگر در شب چيزى را ببلعد كه برگرداندن آن بصاحبش واجب است و برگرداندن آن مستلزم قى كردن باشد اگر عصيانا قى ء نكند روزه اش صحيح است هرچند كه راه بيرون شدن آن چيز منحصر در قى باشد بله اگر فرض كنيم چيزى را بلعيده كه شارع قى كردن آن چيز را بعنوان خود آن واجب مى داند ((مانند شراب ))در صحت و بطلان روزه اش ترديد هست هرچند كه بنظر مى رسد صحيح باشد.
مساءله 16 - اگر با آروغ زدن چيزى از معده اش خارج مى شود و بفضاى دهان برسد و دوباره بدون اختيار بدرون معده برگردد روزه اش باطل نمى شود، و اما اگر عمدا آنرا فرو ببرد روزه اش باطل نمى شود و قضاء و كفاره بر او واجب مى گردد و براى شخص روزه دار جائز نيست كه عمدا و اختيارا آروغ بزند درصورتيكه مى داند اگر آروغ بزند چيزى از معده اش خارج مى شود كه عنوان قى بر آن صادق است و يا مى داند كه اگر چيزى خارج شود بدون اختيار به معده برميگردد و اما اگر چنين علمى نداشته باشد و تنها احتمال آن را بدهد عيبى ندارد و در اين فرض اگر بخاطر آروغ زدن چيزى بيرون آيد وبدون اختيار برگردد روزه اش باطل نمى شود و اين وقتى است كه عادتش در آروغ زدن بالا آمدن چيزى و فرورفتنش بدون اختيار نباشد و اما اگر عادتش اين باشد ((يعنى هر وقت آروغ مى زند بدون اختيار چيزى بالا مى آيد و فرو مى رود))آنوقت درست بودن روزه اش محل اشكال است و بايد كه احتياط را ترك نكند. ((هرچند كه علم نداشته باشد و تنهات احتمال دهد)).
مساءله 17 - روزه با فرو بردن آب دهانت كه در دهن جمع مى شود باطل نمى شود هرچند علت جمع شدن آن يادآورى چيزى (مانند ترشى و امثال آن ) باشد و همچنين با فروبردن اخلاط بشرطيكه بفضاى دهان نرسد و بنابراقوى فرقى نيست بين اخلاطيكه از سر مى آيد و يا اخلاطيكه از سينه خارج مى شود و اما اگر بفضاى دهان بين احتياط را ترك نكند و آنرا فرو نبرد واگر از دهان بيرون آيد و آنگاه آنرا ببلعد روزه اش باطل است و همچنين است آب دهان ، بلكه اگر سنگريزه اى در دهان داشته باشد و آنرا بيرون آورد و قبل از خشك شدن دوباره بدهان بگذارد و رطوبت آن را با آب دهان فرو ببرد و يا نخ خياطى را با آب دهان بگذارد و بيرون آورد و دوباره بدهان بگذارد و رطوبتش را فرو ببرد و يا مسواك را در دهان بگذارد و بيرون آورد و دوباره بدهان برده رطوبتش را فرو ببرد و يا هر چيز ديگرى را با آب دهان تر نموده بيرون آورده و دو باره در دهان كرده رطوبت آنرا فرو ببرد روزه اش ‍ باطل مى شود ولى اگر در همه اين فرضها آب موجود در سنگريزه و نخ مسواك در آب دهان مستهلك شود بطورى كه عنوان فرو بردن آب خارجى بر آن صادق نباشد عيبى ندارد و نظير فرضهاى گذشته چشيدن طعم آبگوشت و جويدن غذا براى بچه يا مرغ و آب باقيمانده از مضمضمه در وضوء است ((كه چنانچه آنرا فرو ببرد روزه را باطل مى كند مگر آنكه بقدرى كم باشد كه در آب دهان مستهلك شده باشد))و همچنين جويدن سقز عيبى سقز عيبى ندارد هر چند كه طعم آنرا در آب دهانش احساس كند مگر آنكه علت احساس طعم سائيده شدن و آب شدن اجزاء آن در دهان باشد ((كه در اينصورت فرو بردن آب دهان روزه را باطل مى كند)).
مساءله 18 - همه اين ده چيزيكه گفتيم روزه را باطل مى كند غير از بقاء بر جنابت كه تفصيلش گذشت وقتى موجب بطلان روزه مى شود كه عمدا سر بزند نه نسيانا و يا بدون قصد كه اگر و يا از روى فراموشى مرتكب شده باشد بين اقسام عمد نيست چه عالم بحكم باشد و چه جاهل ، جاهل هم چه مقصر باشد و چه قاصر البته درجاهل قاصر حكم ببطلان ازباب احتياط است ، يكى ديگر از صور عمد اين است كه مكلف فراموش كرده باشد كه روزه است و مفطرى انجام داده آنگاه متوجه شود كه روزه است بعد بخيال اينكه روزه اش باطل است بار ديگر مفطراتى را عمدا مرتكب شود.
و اما كسيكه مجبور بخوردن چيزى شود، بطوريكه اختيار از او سلب شده باشد مثل اينكه او را بخوابانند و چيزى را در حلقش كنند روزه اش باطل نيست بخلاف مكروه يعنى كسيكه او را تهديد كنند اگر نخورى چنين و چنانت مى كنيم و او با دست خود طعام را بدهان بگذارد و فرو ببرد كه او روزه اش باطل است و اگر از مخالفين در مذهبش تقيه كند يعنى كارى كند كه در مذهب آنان از نظر فتوى و يا حكم مفطر نيست روزه اش صحيح است پس اگر بعنوان تقيه مفطرى را انجام دهد كه مخالفين آنرا مفطر نمى دانند روزه اش صحيح است بنابراقوى . همچنين است اگر قبل از برطرف شدن سرخى مشرق افطار و بمنظور حفظ تقيه بحكم حاكم آنان كه بر حسب موازين شرعيه خودشان گفته اند امروز عيد است افطار كند روزه اش باطل نمى شود و قضاء بر او واجب نيست بشرطى كه خودش برشك باقى باشد. بله اگر يقين داشته باشد كه حكم قضاة آنان به اينكه امروز عيد فطر است مخالف واقع است بايد از يكسو براى حفظ تقيه آن آن روز را افطار كند و از سوى ديگر احتياطا قضائش را بجاى آورد.
اموريكه براى روزه دار مكروه است
مساءله 1 - چند چيز براى روزه دار كراهت دارد يكى معاشرت با زنان يعنى بوسيدن و لمس كردن و ملاعبه با آنان است كه كراهت اين عمل براى جوان شبق ((كه شهوتش بهيجان درآمده )) و براى كسيكه شهوتش تحريك مى شود كراهت شديدتر خواهد بود البته درصورتى كراهت دارد كه مقصودش از اين عمل انزال منى نبوده باشد معين حرام خواهد بود بلكه سزاوارتر اين است كه كسى هم كه عادة شهوتش تحريك نمى شود ولى احتمال شدن مى دهد اينكار را نكند.
يكى ديگر سرمه كشيدن به پودر و يا چيزيكه در آن مشك باشد و يا چيزيكه از راه چشم بحلق برسد و يا ترس رسيدن آنرا داشته باشد ويا بخاطر وجود صبر و امثال آن طعمه سرمه را در گلوى خود احساس كند.
يكى ديگر خون گرفتنى است كه موجب ضعف شود با حجامت و امثال آن بلكه هر عملى كه باعث ضعف و يا هيجان صفراء گردد مكروه است چه در روزه رمضان و چه در غير آن هرچند كه كراهتش در رمضان شديدتر است بلكه در رمضان و حتى در مطلق روزه هاى معين در صورت علم باينكه اين عمل باعث غشوه و بيهوشى او مى شود و ضرورتى هم آن عمل را ايجاب نكند حرام است .
يكى ديگر داخل شدن در حمام در صورتيكه بترسد كه باعث ضعف وى مى شود.
يكى ديگر استعمال انفيه است و مخصوصا با علم باينكه انفيه بدماغ و يا جوف او مى رسد بلكه اگر بحلق برسد باعث بطلان روزه مى شود و روزه را باطل مى كند.
يكى ديگر از اموريكه براى روزه دار كراهت دارد بوئيدن گلها و گياهان خوشبو و مخصوصا گل نرجس است بله استعمال عطر كراهت ندارد چون (در روايات آمده كه عطر) تحفه صائم است لكن بهتر آنست كه از ميانه عطريات از خصوص مشك اجتناب كند بلكه استعمال آن براى روزه دار كراهت دارد همچنانكه بهتر ترك بوئيدن بوى هاى تند است بمقداريكه بحلق برسد.
مساءله 2 - نشستن و ايستادن مرد در آب ضررى به روزه اش نمى رساند ولى براى زن كراهت دارد همچنانكه تر كردن جامه و انداختن آن بر بدن براى هر دو مكروه است و نيز جويدن غذا براى ريختن در دهان كودك و با دهان چيزى به مرغ دادن و همچنين چشيدن آبگوشت و غذاهاى ديگر بشرطيكه بحلق نرسد عيبى ندارد واگر بدون اختيار بحلق برسد و يا فراموش كند روزه است و به اختيار آنرا فرو ببرد نيز روزه را باطل نمى كند فرقى نيست بين اينكه آنرا براى غرضى صحيح و عقلائى در دهان بگذارد و يا بدون غرض ‍ صحيح گذارده باشد بله چشيدن بطور كلى كراهت دارد و اما امساك كردن با مسواك خشك عيبى ندارد بلكه مستحب است بله بعيد نيست بگوئيم مسواك با چيز تر كراهت دارد همچنانكه كشيدن دندان و بلكه هر عمليكه خون ريزى داشته باشد مكروه است .
آثاريكه مترتب بر افطار مى شود
مساءله 1 - مفطرات نامبرده همانطور كه باعث قضاء روزه مى شود در صورت عمد و اختيار و نبودن اكراه باعث وجوب كفاره نيز مى شود البته وجوب كفاره در خصوص دروغ بستن بخدا و رسول او صلى الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام و نيز در مورد سر زير آب كردن و تنقيه نمودن بنابراحوط است و در غير اينها اقوى است بلكه در دروغ بستن بر آن حضرات عليهم السلام نيز خالى از قوت نيست بله قى كردن موجب كفاره نيست و احتياط آنستكه در وجوب كفاره فرقى بين عالم و جاهل مقصر نيست اما جاهل قاصرى كه توجه ندارد به اينكه بايد حكم مساءله را بپرسد ظاهرا كفاره ندارد هرچند كه نزديكتر به احتياط انجام آنست .
مساءله 2 - كفاره افطار روزه رمضان يكى از سه چيز است ، يا برده اى را آزاد كند و يا دو ماه پشت سر هم روزه بگيرد و يا شصت نفر مسكين را سير كند و مكلف مخير در انتخاب يكى از آنها است ولى نزديك تر به احتياط اين است كه در صورت امكان همين ترتيب را رعايت نمايد(اگر برده پيدا مى شود آندو كفاره ديگر را انجام ندهد و اگر برده يافت نمى شود روزه دو ماهه را انتخاب كند و اگر آن نيز ممكن نبود سومى را انجام دهد) و اگر افطار بحرام كرده مثلا با مال غصبى افطار كرده و يا مرتكب جماع حرام شده و يا شراب خورده و يا كار ديگرى مثل اينها مرتكب شده احتياط واجب اين است كه هر سه كفاره را انجام دهد.
مساءله 3 - اقوى اين است كه با تكرار، (كارى كه روزه را باطل مى كند) كفاره را تكرار نمى شود هرچند كه آن را كار جماع باشد و هر چند كه چند مفطر مختلف انجام داده باشد ولى در خصوص تكرار جماع احتياط ترك نشود.
مساءله 4 - كفاره تنها در افطار كردن روزه رمضان و روزه قضاء رمضان - اگر بعد از ظهر شكسته باشد - و روزه نذر معين واجب است و اما در عين اين سه نوع روزه واجب نيست چه روزه واجب باشد - مانند روزه نذر معين واجب است و اما در غير اين سه مستحب و چه اينكه قبل از ظهر افطار كرده باشد و چه بعد از ظهر، بله عده اى از فقهاء گفته اند در روزه اعتكاف نيز اگر اعتكاف واجب شده باشد كفاره واجب است و بعضى از اين فقها نظريه خود را نسبت به همه مفطرات عموميت داده و گفته اند شكسته شدن روزه اعتكاف واجب با هر مفطرى كه باشد كفاره دارد و بعضى ديگر اين حكم را مختص بجماع دانسته اند و لكن ظاهرا حكم مختص بجماع باشد همچنانكه ظاهر اين است كه كفاره بخاطر شكستن اعتكاف است نه روزه و بهمين جهت است كه فرقى بين جماع در روز و جماع و در شب نيست بله اگر اعتكاف در ماه رمضان باشد و جماع در روز واقع شود آنوقت دو كفاره واجب مى شود يكى براى شكستن اعتكاف و ديگرى براى شكستن روزه همچنانكه اگر افطار بغير جماع باشد فقط كفاره ماه رمضان واجب مى شود.
مساءله 5 - اگر روزه دار روزه خود را بشكند و سپس بمنظور فرار از كفاره مسافرت كند اقوى اين است كه كفاره از او ساقط نمى شود و همچنين اگر بعد از ظهر سفركند و بنابراحتياط چنين كسى اگر براى غير فرار هم مسافرت كند كفاره اش ساقط نمى شود و همچنين بنابراحتياط كفاره ساقط نمى شود از كسيكه سفر كند و قبل از رسيدن بحد ترخص روزه اش را بشكند بلكه به احتياط نزديكتر ساقط نشدن كفاره از كسيكه عمدا افطار كند پس از آن عارضى قهرى از قبيل حيض و نفاس ومرض و غير اينها برايش پيش آيد هرچند كه اقوى سقوط آن است ، همچنانكه اگر در يوم الشك آخر رمضان افطار كرد و سپس معلوم شد كه اول شوال بوده اقوى كفاره مانند سقوط قضا در اين فرض است .
مساءله 6 - اگر در ماه رمضان با همسرش كه او نيز روزه است جماع كند در صورتيكه هر دو به اين عمل راضى باشند بر هر يك كفاره و تعزير آن بيست و پنج ضربه شلاق و اگر مرد همسرش را وادار كرده و خود او راضى نبوده باشد هم كفاره او را مى دهد و شلاق او را مى خورد و هم از خودش را و اگر زن در اول كراهت داشته بطوريكه سلب اختيار از او شده ولى در اثناء عمل اگر اكراه بحدى نبوده كه سلب اختيار از زن شده باشد بلكه عمل جماع بخواست خود او نيز بوده هرچند كه كراهت داشته اقوى آن است كه دو كفاره بگردن شوهر مى آيد و بر عهده زن كفاره نيست و على الظاهر تعزير او نيز همين حكم را دارد و زن اجنبيه اى كه روزه دار باشد حكم همسر مكروه را ندارد و در همسر فرقى بين دائمى و انقطاعى نيست و اما اگر زن شوهر خود را اكراه بر جماع چيزى از كفاره و تعزير شوهر بر عهده او نمى آيد.
مساءله 7 - اگر مكلف بخاطر سفر يا بيمارى روزه نگرفته باشد ولى همسرش ‍ روزه باشد براى مرد جائز نيست او را بر جماع اكراه وادار سازد و اگر چنين كند احتياط آنست كه كفاره او را بعهده بگيرد.
مساءله 8 - مصرف كفاره روزه در طعام به شصت مسكين يا به سير كردن آنان است و يا به اين است كه بهر مسكينى يك چارك گندم و يا جو و يا آرد و يا برنج و يا نان و امثال اينها از هر طعامى بپردازد و نزديك تر به احتياط آنست كه بهر مسكينى دو چارك يعنى نيم من بدهد و در كفاره يكروز كافى نيست كه شصت چارك را به يك نفر بدهد و يا او را بيش از يك بر سير كند و يا از آن مقدار دو چارك يا سه چارك را به يك نفر بدهد بلكه بايد شصت نفر را اطعام كند مگر آنكه دسترسى به شصت مسكين نداشته باشد واما اگر فقيرى عيالمند باشد مى تواند به سرى چارك طعام بدهد البته اين در وقتى است كه اطمينان داشته باشد كه آنشخص اين طعام را بعائله خود مى خوراند و يا به آن مى دهد و مد يك چهارم صاع است و صاع عبارت است از 25/614 مثقال (كه تقريبا در اصطلاح فارسى زبان هاى يك چارك مى شود چون يك من تبريزى 640 مثقال است كه يك چهارم آن صد و شصت مثقال مى شود اندكى بيشتر از يك مد است )
مساءله 9- اگر كسى از دنيا رفته و كفاره روزه بگردن داشته باشد ديگران مى توانند تبرعا كفاره او را بدهند حال چه كفاره روزه باشد و چه غير روزه و اما تبرع از كسى كه خودش زنده است محل اشكال است و احتياط آنستكه بگوئيم كافى نيست مخصوصا اگر كفاره از روزه باشد.
مساءله 10 - در پشت سر هم بودن و ماه روزه كفاره كافى است كه يك ماه و يكروز از ماه دوم را پشت سرهم روزه بگيرد و بقيه ايام ماه دوم را مى تواند تدريجا انجام دهد هرچند كه قدرت انجام همه دو ماه پشت سرهم را داشته باشد و اما اگر در سى و يكروز اول بدون عذر يكروز روزه نگيرد بايد دوباره سى و يكروز بگيرد مگر آنكه عذر موجهى از قبيل بيمارى و حيض و نفاس ‍ و سفر اضطرارى بگيرد بلكه بعد از زوال عذر آن ها را حساب كرده بقيه را مى گيرد تا سى و يكروز تكميل شود، يكى از عذرهاى موجه اين است كه نيت روزه را فراموش كند تا وقتش بگذرد يعنى تا قبل از ظهر بياد نياورد بعد از ظهر بيادش بيايد.
مساءله 11 - اگر قدرت بر انجام هيچيك از كفاره هاى سه گانه نداشت واجب است بهر مقدارى كه مى تواند صدقه دهد و اگر از آن نيز عاجز بود بايد از خدايتعالى طلب مغفرت كند و حداقلش اينستكه يك بار بگويد استغفرالله ربى و اتوب اليه و پس از آن اگر قدرت بر دادن كفاره را پيدا كرد احتياط آنستكه اگر بجاى كفار استعمار كرده كفاره را بدهد.
مساءله 12 - درچند مورد تنها قضاء واجب است بدون كفاره .
اول در جائيكه در شب رمضان جنب شود و بخوابد و بيدار شود و براى نوبت دوم بخوابد و وقتى بيدار شود كه داخل صبح شده باشد بلكه اقوى اين است كسى كه هم بار سوم بخوابد و خوابش تا طلوع فجر ادامه يابد تنها قضاء لازم است احتياط شديدا اقتضاء مى كند وجوب كفاره را نيز و در اين حساب خوابيكه مكلف در آن محتلم شده خواب اول بحساب نمى آيد تا خواب بعد از آن خواب دوم شمرده شود ولى ترك احتياطى كه گذشت سزاوار نيست .
دوم جائيكه مكلف روزه خود را صرفا بخاطر نيت نكردن و يا رياء ورزيدن و يا تصميم بقطع روزه گرفتن باطل كرده باشد و غير از آن هيچ عملى كه روزه را باطل مى كند انجام نداده باشد كه در اين موارد نيز تنها قضاء واجب است .
سوم جائيكه غسل جنابت را فراموش كرده يك و يا چند روز با حالت جنابت روزه گرفته باشد كه تفصيلش گذشت .
چهارم جائيكه قبل از بررسى صبح مفطر انجام داده (مثلا سحرى خورده باشد) معلوم شود كه صبح بوده كه در اينجا اگر مى توانسته مراعات طلوع فجر را بكند (مثلا از كسى بپرسد) بايد روزه آنروزش را قضاء كند و همچنين است حكم كسى كه تحقق نبوده روزه اش را قضاء بلكه احتياط آنستكه آنهم كه متمكن از تحقيق نبوده روزه اش را قضاء كند و همچنين است حكم كسى كه تحقق كرده ولى يقين به بقاء شب نداشته و سحرى خورده چه اينكه ظن بطلوع فجر داشته يا شك در طلوع كه نزديكتر آنستكه روزه را قضاء كند هرچند اقوى واجب نبودن قضاء بعد از تحقيق و حصول ظن به بقاء شب است . و بلكه عدم وجوب قضاء بعد از تحقيق و شك در بقا شب خالى از قوت نيست همچنانكه اگر تحقيق كرد و يقين به بقا شب كرد و آنگاه بخوردن سحرى پرداخت ولى بعدا معلوم شد كه سحرى او در صبح واقع شده روزه اش صحيح است ، همه اينها در روزه رمضان بود اما غير روزه رمضان حتى در روزه واجب معين اگر معلوم شود كه غذا خوردنش در صبح واقع شده در همه صورتها حتى با مراعات و تحقيق و يقين به بقا شب روزه باطل است .
پنجم غذا خوردن به اعتماد گفتار كسيكه گفته است هنوز شب باقى است و صبح نشده كه اگر معلوم شد صبح شده بود تنها قضا روزه را واجب مى شود.
ششم در جائيكه گوينده اى خبر دهد كه صبح شده و او معتقد باشد به اينكه گوينده از در مسخره گى چنين گفته در نتيجه مشغول خوردن شود بعد معلومش شود كه گوينده راسته گفته .
مساءله 13 - كسيكه يقين بطلوع فجر ندارد مى تواند همچنان غذا بخورد و يا مفطر ديگر بياورد و فحص و تحقيق واجب نيست پس اگر درچنين حالى غذا خورد و يا آب نوشيد بدون اينكه معلومش شود صبح شده يا نشده چيزى بر عهده اش نمى آيد و اما اگر درغروب هنوز يقين نكند كه شب داخل شده جائز نيست افطار كند پس اگر در چنين حالى افطار كند هم قضاء بر او واجب است و هم كفاره هر چند كه يقين به بقاء روزه هم نداشته باشد و همچنانكه بر شك خود باقى باشد.
هفتم افطار كردن به اعتماد گفته كسيكه از دخول شب خبر داده بعد از افطار معلوم شود كه داخل نشده بوده كه در اينصورت اگر خبر دهنده كسى است كه اعتماد بگفته اش جائز نيست مثل اينكه دو و يا يك شاهد عادل بوده تنها قضاء آنروز واجب مى شود و اگر چنين كسى نبوده هم قضاء واجب مى شود و هم كفاره .
هشتم : افطار كردن به خاطر تاريك شدن فضا و يقين بدخول شب كه اگر بعدا معلوم شود شب داخل نشده اگر آن تاريكى علتى آسمانى (از قبيل ابر سياه و يا گرفتگى خورشيد و يا طوفان شديد و امثال آن ) نداشته تنها قضاء آنروز واجب مى شود و اگر علتى آسمانى داشته نه قضاء واجب مى شود و نه كفاره .
نهم از موارديكه تنها قضاء روزه واجب مى شود جائى است كه به منظور خنك شدن آب در دهان نموده آنرا مضمضه كند و بهمان علت يا علتى ديگر بدون اختيار بحلقش بجهد و همچنين اين مورد كه آب را به منظور عبث و يا بازى در دهان كند و بدون اختيار بحلقش برود كه در اين دو صورت قضاء بر او واجب نيست و همچنين اگر به منظور عمل به دستور استحبابى و آبه را ببلعد قضاء بر او واجب نيست و همچنين اگر به منظور عمل به دستور استحبابى وضو آب در دهان كند تا مضمضه نمايد و بدون اختيار بحلقش بجهد قضاء واجب نيست و نزديكتر به احتياط آنست كه در اين حكم به وضوئى كه براى نماز واجب گرفته اكتفاء كند هرچند كه واجب نبودن قضاء روزه در همه وضوءها بلكه در همه طهارتها خالى از قوت نيست .