گفتار در چيزهائى كه بايد در حال احرام ترك شود
محرمات از اين تروك چيز است : اول : شكار كردن حيوان صحرائى و خوردن گوشت آن ((هرچند كه شخص بدون احرام آن راشكار كرده باشد))و نيز اشاره و راهنمائى به شكارچى و راه را بر شكار بستن و ذبح نمودن جوجه و تخم مرغ را از بين بردن حرام است بنابراين اگر محرم حيوانى را ذبح كند بنابر مشهور آن حيوان ميته خواهد شد و احوط نيز همين است مرغان و همچنين ملخ نيز به حكم صيد صحرائى است و احتياط آن است كه محرم زنبور هرزه و زنبور عسل را نيز نكشد مگر آنكه قصد نيش زدن داشته باشد و در شكار احكام بسيارى هست كه چون مورد ابتلاء نبود متعرض آن ها نشديم .
دوم : معاشرت با زنان است چه عمل زناشوئى با آنان و يا بوسيدن و چه لمس كردن و چه نظر انداختن به شهوت بكله هر نوع لذت بردن و كامگيرى از آنان ممنوع است .
مساءله 1 - اگر در حال احرام عمره تمتع جماع كند، چه از جلو و چه از عقب و چه با زن و چه با مرد در صورتى كه عالما باشد ظاهرا عمره اش باطل نمى شود و تنها كفاره بعهد اش مى آيد، لكن نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اين عمل قبل از سعى بين صفا و مروه بوده عمل را تمام كند و دوباره آنرا انجام دهد، و اگر براى عمره مجدد وقت ندارد و از اين هم نزديكتر به احتياط آن است كه سال بعد نيز حج تمتع را اعاده كند و اگر اين عمل بعد از سى بوده تنها كفاره بگردنش مى آيد و اين كفاره بنابراحتياط يك شتر است چه اينكه مرتكب آن عمل فقير باشد وچه غنى .
مساءله 2 - اگر اين گناه را عالما و عامدا در احرام حج مرتكب شود چنانچه قبل از وقوف به عرفات بوده حجش بدون اشكال باطل است و اگر بعد از آن وقبل از وقوف در مشعربوده بنابراقوى باطل است ، پس در اين دو صورت بايد عمل را تمام نموده سال بعد دوباره آنرا بياورد و نيز كفاره ئى كه عبارت است از يك شتر ذبح كند و اگر بعد از وقوف به مشعر بوده در صورتى كه هنوز بيش از نيمى از طواف نساء را انجام نداده حجش صحيح است و تنها بايد كفاره بدهد و اگر بعد از تجاوز از نصف طواف بوده حجش صحيح است و بنابراصح كفاره اى هم بر او واجب نيست .
مساءله 3 - اگر از روى شهوت زنى را ببوسد كفاره اش يك شتر است و اگر بغير شهوت باشد يك گوسفند هرچند كه در اينجا نيز نزديكتر به احتياط ذبح شتر است و اگر از روى شهوت به همسر خودنگاه كند ومنى از او خارج شود كفاره اش بنابر مشهور يك شتر است و اگر بدون شهوت باشد چيزى بر او نيست و اگر به غير همسش نگاه كند و منى از او خارج شود احتياط آن است كه درصورت امكان شترى كفاره بدهد، واگر امكان ندارد يك گاو و اگر نه يك گوسفند واگر غير همسر را از روى شهوت لمس كند و منى از وى خارج شود بايد كفاره بدهد كه نزديكتر به احتياط يك شتر است و كافى بودن گوسفند خالى از قوت نيست و اگر منى از او خارج نشود كفاره اش ‍ گوسفند است .
مساءله 4 - اگر با همسرش كه در حال احرام جماع كند در صورتى كه همسرش ‍ را وادار كرده باشد چيزى بر همسرش نيست و خود او بايد دو كفاره بدهد و اگر همسرش نيز پذيرا و راضى بوده او بايد كفاره خودش را بدهد شوهر هم كفاره خود را.
مساءله 5 - هر عملى كه موجب كفاره است اگر از روى جهل به حكم يا غفلت و يا فراموش كردن حكم سرزده باشد حج و عمره را باطل نمى كند و چيزى به گردن مرتكب نمى آيد.
سوم : از محرمات احرام اجراء عقد نكاح : چه براى خودش باشد و چه براى غير هرچند كه آن غير در حال احرام نباشد، و همينطور شهادت بر عقد و اقامه شهادت بر عقد بنابراحتياط اگر چه آن را در غير احرام متحمل شده باشد هر چند بعيد نيست جواز آن ، اگر محرم براى خودش در حال احرام عقد كند آن نيز بر او حرام ابدى مى شود در صورتى كه علم به حكم داشته باشد ولى اگر جاهل به حكم بوده عقد باطل است ولى حرام ابدى نمى شود گرچه نزديكتر به احتياط حرام ابدى است مخصوصا در صورتى كه با او مقاربت هم كرده باشد.
مساءله 6 - در حال احرام خواستگارى كردن جائز است ولى نزديكتر به احتياط ترك آن است و اما رجوع در طلاق رجعى در حال احرام اشكالى ندارد.
مساءله 7 - مرد محل اگر زنى را كه در احرام است به عقد خود درآورد احتياط واجب آن است كه با او جماع و امثال آنراانجام ندهد، و با طلاق از او مفارقت كند و اگر حكم مسئله را مى دانسته بايد او را طلاق دهد و ابدابا او ازدواج نكند.
مساءله 8 - اگر شخصى زنى را براى محرمى عقد كند و محرم با آن زن جماع كند، در صورتى كه هر سه ((يعنى محرم و زن و عاقد))حكم مسئله را مى دانسته هر سه بايد كفاره بدهند و كفاره هر يك شترى است و اگر با او جماع نكرده باشد بر هيچيك كفاره نيست و در اين مسئله فرقى نيست بين اينكه عاقد و زن هر دو محل باشند يا هر دو محرم باشند واگر از اين سه نفر بعضى حكم را مى دانسته و بعضى نمى دانسته اند تنها آنكه داناى به حكم بوده كفاره مى دهد و چيزى بر جاهل نيست .
مساءله 9 - ظاهرا در احكامى كه گفته شد فرقى بين عقد دائم و عقد انقطاعى نيست .
چهارم : از محرمات احرام بيرون آوردن منى از خود است چه با دست صورت بگيرد و چه به وسيله ديگرى ، كه اگر چنين كند بايد يك شتر كفاره دهد، و بنابراحتياط بخاطر اين عمل باطل مى شود هرآنچه را كه جماع آن را باطل مى كرد، بهمان تفصيلى كه گذشت .
پنجم : عطر زدن و استعمال بوى خوش : هرنوعش كه باشد حتى كافور به هر نحو كه باشد چه بنحو رنگ كردن و يا ماليدن و يا بخور دادن ، بر بدن باشد يا لباس ، وبراى محرم جائز نيست جامه اى كه داراى بوى خوش است بپوشد و چيز خوشبو چون اجتناب زعفران را بخورد، و اما زنجبيل و دارچين اقوى عدم حرمت آن است هرچند كه اجتناب از خوردن آنها به احتياط نزديكتر است .
مساءله 10 - بر محرم واجب است كه از خوردن انواع ريحانها يعنى هر گياهى كه بوى خوش داشته باشد اجتناب كند مگر بعضى از اقسام بيابانى آن كانند خزامى ((نسترن ))كه به طورى كه گفته شده گل آن خوشبوترين گل است و مثل بو مادران و در منه و اذخر و از عطريات بوى خوشى كه به كعبه مى مالند ((به نام خلوق كعبه ))استثناء شده ، ولى اين حكم براى ما مجهول است و لذا نزديكتر به احتياط آن است كه محرم از بوئيدن آنچه به كعبه ماليده اند نيز اجتناب كند.
مساءله 11 - اجتناب از ميوه هاى خوشبو چون سيب و پرتقال واجب نيست ، نه از خودش و نه از بوئيدن آن هر چند كه اجتناب از بوئيدن آن به احتياط نزديكتر است .
مساءله 12 - بوى خوشى كه از بازار عطر فروشان صفا و مروه به شام مى رسد استناث شده پس بوئيدن آن جائز است .
مساءله 13 - اگر محرم ناگزير از پوشيدن و ياخوردن و نوشيدن چيزى كه بوى خوش دارد بشود واجب است بينى خود رابگيرد، و جائز نيست بينى خود را از بوى بد بگيرد بله مى تواند از كنار آن فرار كند و دور شود.
مساءله 14 - فروختن عطر و خريدن و بررسى كردن آن براى محرم اشكال ندارد لكن واجب است كه از بوئيدن آن اجتناب كند.
مساءله 15 - كفاره استعمال بوى خوش بنابراحتياط يك گوسفند است اگر استعمال بوى خوش را تكرار كند چنانچه بين دو استعمال كفاره اى فاصله شده باشد كفاره نيز تكرار مى شود، وگرنه تكرار نمى شود مگر آنكه استعمال در اوقات مختلف صورت گرفته باشد كه بنابراحتياط كفاره تكرار مى گردد، و اگر در يك زمان تكرار شود بعيد نيست كه دادن يك كفاره كافى باشد.
ششم : از محرمات احرام پوشيدن لباس دوخته است : مانند پيراهن و شلوار و قبا، اينها كه بر خصوص مردان حرام است بلكه جائز نيست پوشيدن چيزى كه شبيه به دوخته است مانند پيراهن بافته شده و لباس ساخته شده از نمد و احتياط واجب آن است كه از پوشيدن چيزى هم كه چون شبكلاه و بند شلوار دوخت اندكى دارد اجتناب شود، بله هميان دوخته كه براى حمل ونقل نقدينه مورد استفاده قرار مى گيرد استثنا شده .
مساءله 16 - اگر براى بستن فتق خود محتاج به فتق شد كه داراى دوخت است پوشيدنش جائز است لكن احتياط آن است كه كفاره بدهد، و اگر ناچار از پوشيدن جامه داراى دوخت نظير قبا و امثال آن شود پوشيدنش جائز است ولى بايد كفاره بدهد.
مساءله 17 - براى زنان پوشيدن جامه دوخت دار به هر نحو كه باشد جائز است بله پوشيدن قفازين ((يعنى دستكش ))براى آنان جائز نيست .
مساءله 18 - كفاره پوشيدن جامه دوخته شده يك گوسفند است . پس اگر محرم چند نوع جامه داراى دوخت بپوشد براى هر يك جامه يك گوسفند بايد ذبح كند، و اگر قبل از پوشيدن چند نوع جامه را داخل هم كند وآنگاه همه را به يكباره بپوشد احتياط واجب آن است كه باز براى هر جامه يك گوسفند قربانى كند و اگر در پوشيدن چند جامه ناچار شود پوشيدن آن جائز مى شود ولى كفاره آنها ساقط نمى گردد.
مساءله 19 - اگر محرم جامه دوخت دارى چون پيراهن بپوشد و كفاره اش را بدهد و سپس آنرا از تن درآورده دوباره بپوشد، ويا پيراهن ديگر به تن كند كفاره اى ديگر به عهده اش مى آيد، و اگر از يك نوع جامه دوخته متعدد بپوشد مثلا چند پيراهن يا چند قباء روى هم بپوشد احتياط آن است كه كفاره را نيز متعدد بدهد هرچند كه اين عمل وى در يك جلسه صورت گرفته باشد.
هفتم : از محرمات احرام سرمه كشيدن است در صورتى كه زينت شمرده شود هرچند كه محرم با اينكار خود قصد زينت كردن خود را نداشته باشد، و احتياط در ترك مطلق سرمه ايست كه زينت حساب شود اين احتياط را ترك نكند، و اما اگر بوى خوش داشته باشد اقوى حرمت آن است .
مساءله 20 - حرمت سرمه كشيدن اختصاص به زنان ندارد بلكه بر مردان نيز حرام است .
مساءله 21 - در سرمه كشيدن كفاره نيست لكن اگر داراى بوى خوش باشد احتياط واجب دادن كفاره است .
مساءله 22 - اگر محرمى ناچار از كشيدن سرمه شود جائز مى شود.
هشتم : از محرمات احرام : نظر كردن در آئينه است و در اين حكم فرقى بين زن و مرد نيست ونيز در ارتكاب آن كفاره نيست لكن مستحب است كه بعد از نظر كردن تلبيه بگويد، و احتياط آنست كه بطور از نظر كردن در آينه اجتناب كند هرچندبه منظور آرايش نباشد.
مساءله 23 - نظر كردن در اجسام صيقل دار و آب صافى كه عكس هرچيز در آن مى افتد اشكال ندارد، وهمچنين نگاه كردن با عينك اگر زدن آن به منظور زينت نباشد بى اشكال است و در غير اينصورت اشكال دارد.
نهم : از محرمات احرام : پوشيدن هر آن چيزى كه روى پاى انسان را بپوشاند: چكمه و جوراب و غير آن ، البته اين حكم مخصوص به مردان است و بر زنان حرام نيست ، و در پوشيدن چنين چيزى كفاره نيست و اگر محرم ناگزير از پوشيدن آن شود احتياط آن است كه روى آن را پاره كند.
دهم : فسوق : فسوق تنها شامل دروغ نمى شود بلكه فحش و مفاخره رانيز شامل است و در ارتكاب آن كفاره اى نيست بلكه تنها واجب است از آن توبه كند و مستحب است چيزى را به عنوان كفاره بدهد كه بهتر كشتن يك گاو است .
يازدهم : جدال : جدال عبارت است از گفتن والله و بلى و الله ((نه به خدا و آرى به خدا))و يا هر كلمه و لغتى كه مرادف اين معنى باشد به هر زبانى كه باشد و منظور گوينده از گفتن آن اثبات و يا انكار مطلبى باشد و سوگند چه به لفظ جلال يعنى كلمه ((الله ))باشد و چه به لفظ ديگر مرادف آن جدال است ، و احتياط آن است كه ساير اسماء خداى تعالى مانند رحمن و رحيم و خالق آسمانها و امثال آنرا نيز ملحق به لفظ جلاله بدانيم و اما قسم خوردن به غير اسماء الهى از ساير مقدسات ملحق به جدال نيست .
مساءله 24 - اگر محرم در جدال خود صادق باشد در سوگند بار اول و دوم كفاره بعهده اش نمى آيد ولى در سوگند سوم يك گوسفند بايد قربانى كند، و اما اگر صادق نباشد و گوسفند و در دو سوگند يك گاو و براى سه سوگند شتر قربانى كند بلكه اين خالى از قوت نيست .
مساءله 25 - اگر به دروغ جدال كند و كفاره بدهد و سپس براى نوبت دوم جدال كند بعيد نيست كه تنها يك گوسفند واجب شود نه گاو، و اگر دوبار جدال كند يك گوسفند است ، و اگر در همين فرض دوباره جدال كند كفاره اش يك گاو ديگر است نه شتر.
مساءله 26 - اگر در جدالش صادق باشد و بيش از سه بار جدا ل كند كفاره اش ‍ يك گوسفند است ، بله اگر بعد از سه نوبت كفاره بدهد و مجددا سه نوبت يا بيشتر جدال كند كفاره اى ديگر بعهده اش مى آيد، و اگر كاذب باشد و ده بار و بيشتر جدال كند كفاره اش يك شتر است ، بله اگر سه نوبت يا بيشتر كفاره بدهد و مجددا جدال كند كفاره اش به همان ترتيب قبلى تكرار مى شود.
مساءله 27 - درجائى كه ضرورت اقتضاء كند كه محرم به اسم جلاله سوگند ياد كند مثلا حقى را اثبات و ياباطلى راابطال كند سوگند بجلاله و غير آن جائز مى شود.
دوازدهم : كشتن حشرات بدن : مانند شپش و كك و امثال آن و همچنين حشرات بدن ساير حيوانات و اگر بر بدن نشسته باشد جائز نيست آنرا از بدن بيندازد و يا بجائى نقل دهد كه خودش بيفتد بلكه احتياط آن است كه حتى بجائى هم كه در معرض افتادن است نقل ندهد بلكه احتياط آنست كه بجائى هم كه مكان اول محفوظتر از آن است نقل ندهد و بعيد نيست كه در كشتن آن ها كفاره اى بناشد لكن نزديكتر به احتياط آن است كه يك مشت گندم صدقه دهد.
سيزدهم : پوشيدن انگشتر به منظور زينت است پس اگر منظورش استحباب و ثواب بردن باشد ويامنظورش استفاه از خاصيتى باشد كه براى آن ذكر كرده اند اشكالى ندارد و احتياط واجب آن است كه استعمال حناء به قصد زينت را ترك كند بلكه احتياط آن است كه اگر زينت شمرده مى شود از استعمال آن خوددارى نمايد هرچند كه خود قصد زينت را نداشت باشد بلكه حرمت استعمال در اين دو صورت خالى از وجه نيست ، و اما اگر قبل از احرام به قصد زينت و يا بدون آن حنا استعمال كرده و سپس محرم شده باشد اشكالى ندارد هرچند كه رنگ آن باقى مانده باشد. در پوشيدن انگشتر و استعمال حناء كفاره اى نيست هرچند كه احرام است .
چهاردهم : پوشيدن زيورآلات براى زنان است : اگر پوشيدن چيزى زينت شمرده شود احتياط آن است كه پوشيدن آنرا ترك كند هرچند كه قصد زينت نداشته باشد بلكه حرمت آن خالى از قوت نيست و اما زيورى كه قبل از بستن احرام هميشه استفاده مى كرده اشكالى ندارد واجب نيست آنرا درآورد لكن نشان دادن آن به مردان حتى به همسرش حرام است و پوشيدن زيور هرچند حرام است ولى كفاره در آن نيست .
پانزدهم : ماليدن روغن بر بدن است هرچند كه بوى خوش نداشته باشد بلكه استعمال آن در صورتى كه بوى خوش داشته باشد و بوى آن تا زمان بستن . احرام باقى بماند حرام است و اما درصورت اضطرار اشكال ندارد و همچنين
خوردن روغن در صورتى كه بوى خوش نداشته باشد بر محرم حرام نيست و اما اگر بوى خوش داشته باشد كفاره دارد و كفاره استعمال آن يك گوسفند است كه حتى در صورت اضطرار نيز بايد ذبح كند واما اگر بوى خوش ‍ نداشته باشد چيزى بعهده اش نمى آيد.
شانزدهم : برطرف كردن موى بدن است چه كم باشد و چه زياد حتى برطرف كردن يك دانه موى را سر و رويش و ساير بدن حرام است چه به تراشيدن باشد و چه به كندن و يا به وسيله ديگر نظير نوره چه از بدن خودش باشد و چه از بدن غير هر چند كه آن غير محرم نباشد.
مساءله 28 - برطرف كردن موى بدن در حال ضرورت چون دفع شپشى كه در آن لانه كرده و دفع موئى كه در چشم روئيده و حدقه را آزار مى دهد اشكال ندارد، و همچنين در افتادن موى سر و صورت در هنگام وضو اگر قصد برطرف كردن آنرا نداشته اشكالى نيست .
مساءله 29 - كفاره تراشيدن سر در صورت غير ضرورت بنابراحتياط يك گوسفند است بلكه وجوب آن بعيد نيست و اما در حال ضرورت عبارت است از دادن دوازده مد طعام به شش نفر مسكين به هر مسكين دو مد و يا ذبح يك گوسفند و ياگرفتن سه روز روزه است و احتياط آن است كه چنانچه موى سر را به نحو ديگرى غير از تراشيدن ازاله كند كفاره تراشيدن را بدهد.
مساءله 30 - كفاره كندن ميو زير دو بغل يك گوسفند است و احتياط آن است كه اين كفاره را در كندن موى يكى از دو زير بغل نيز بدهد، و اگر دست به موى خود بكشد و يا دانه موى يا بيشتر بيفتد احتياط آن است كه يك كف طعام صدقه بدهد.
هفدهم : پوشاندن سر: با هر چيزى كه سر را بپوشاند هرچند گياه يا حناء و ياگل و امثال آن باشد كه بنابراحتياط بايد از آن اجتناب شود، بلكه احتياط آن است كه قسمتى چيزى روى سر خود به نحوى كه سر را بپوشاند نگذارد، و پوشاندن قسمتى از سر حكم پوشاندن همه آن را دارد، و ظاهرا گوشها جزء سر است وجائز نيست آنها را بپوشاند ولى بند مشك و دستمالى كه هنگام سردرد به سر مى بندد از اين حكم مستثنا است .
مساءله 31 - فرو بردن سر در آب و مايعات ديگر جائز نيست ، بلكه فرو بدن بعضى از قسمتهاى سر مانند گوشها در هر چيزى كه آن را بپوشاند جائز نيست ، و براى محرم پوشاندن سر هنگام خواب نيز جائز نيست پس اگر غفلتا و يا از روى فراموشى چنين كرد فورا بايد پوشش را بردارد و مستحب است كه در چنين وقتى تلبيه بگويد بلكه احتياط در گفتن آن است ، بله نهادن سر هنگام خواب بر روى متكا و امثال آن اشكال ندارد واما پوشاندن صورت در هيچ حالى محل اشكال نيست .
مساءله 32 - پوشاندن سر به هر نحوى كه باشد كفاره اش يك گوسفند است و احتياط آن است كه در پوشاندن قسمتى از سر نيز همين كفاره را بدهد و نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اين عمل را مكرر مرتكب شد كفاره را نيز مكرر بدهد هرچند كه واجب نبودنش بعيد نيست ، مگر در صورتى كه بين دوبار پوشاندن كفاره بدهد گرچه احتياط در آن بسيار مطلوب است .
مساءله 33 - كفاره وقتى واجب مى شود كه عمل خلاف عالما عامدا صورت بگيرد پس اگر جاهل به حكم بوده ويا از باب غفلت انجام شده و يا آنرا فراموش نموده كفاره واجب نمى شود.
هيجدهم : از محرمات احرام پوشاندن و نقاب آويختن زن به صورت است كه حتى با بادزن هم نبايد صورت را بپوشاند و احتياط آن است كه با چيز غير متعارف چون علف و ياگل نيز آنرا نپوشاند قسمتى ازصورت هم حكم همه صورت را دارد بله دست برصورت نهادن اشكالى ندارد و نيز نهادن صورت بر بالش و امثال آن براى خواب مانعى ندارد.
مساءله 34 - بر زن واجب است سر خود را براى نماز بپوشاند، و واجب است مقدار كمى از اطراف صورت را نيز به عنوان مقدمه بپوشاند لكن همينكه از نماز فارغ شد واجب است فورا آن پوشش را از صورت بردارد.
مساءله 35 - جائز است به منظور تستر از اجنبى سرانداز خود را طورى سر بيندازد كه صورت وبينى بلكه تا سينه اش را بگيرد و بهتر و به احتياط نزديكتر اين است كه طورى آويزان كند كه به صورت وى نچسبد ولوبه اينكه آن را با دست خود دور از صورت نگه دارد.
مساءله 36 - در پوشاندن صورت و همچنين چسباندن روپوش بر صورت و فاصله نينداختن بين آن دو كفاره اى نيست هرچند كه دادن كفاره در هر دو صورت به احتياط نزديكتر است .
نوزدهم : سايه بر سرگرفته براى مردان است نه زنان پس براى زنان جائز است به هر نحو كه باشد سايه بر سر بيندازند و همچنين براى اطفال و در مسئله سايه فرقى نيست بين اينكه محرم در محمل سرپوشيده باشد به طورى كه سايه بر او بيفكند يا در ماشين و هواپيما وقطار و كشتى سرپوشيده و امثال آن و يا هر مركب ديگرى باشد كه بر او سايه بيندازد، و نزديكتر به احتياط آن است كه در بين راه نيز از سايه كه در اطراف او است استفاده نكند مثلا از پهلوى محمل و در سايه آن راه نرود يا در سايه ديوار كشتى ننشيند هرچند كه جائز بودن آن خالى از قوت نيست .
مساءله 37 - حرام بودن استفاده از سايه مخصوص بحال حركت و پيمودن راه است كه در آن فرقى ميانه سواره و پياده نيست ، و اما اگر در منزلى فرود آمده مثلا وارد منى و ياعرفات و غير آن دو شده جائز است زير سقف و خيمه قرار گرفته از سايه آن استفاده كند، و نيز در حال رفتن در منزل چتر بر سر بگيرد پس كسى كه در منى منزل كرده جائز است براى رفتن به قربانگاه چتر بر سر بگيرد و همينطور به رمى جمرات برود، هرچند كه احتياط در ترك اين عمل است .
مساءله 38 - نشستن محرم در حال طى منزل در مركبى چون عمل و ماشين سقف دار چنانچه در شب باشد خلاف احتياط است هرچند كه جواز آن خالى از قوت نيست بنابراين اگر قرار گرفتن محرم هواپيمائى كه شبانه حركت مى كند جائز است .
مساءله 39 - اگر به خاطر سرما و گرما و ياباران و ياعذرهاى ديگر ناگزير شود جايز است در حال حركت از سايه استفاده كند و بايد كفاره بدهد.
مساءله 40 - كفاره استفاده از سايه بنابراحتياط يك گوسفند است هر چند كه معذور باشد و اقوى اين است كه يك گوسفند در احرام عمره و يك گوسفند در احرام حج كافى است هرچند كه استفاده از سايه را در آن دو مكرر مرتكب شد باشد.
بيستم : بيرون كردن خون از بدن است هرچند كه به وسيله خاريدن و مسواك كردن و امثال آن باشد، و اما بيرون آوردن خون ازبدن ديگرى مثلا از راه دندان كشيدن و حجامت كردن اشكال ندارد همچنانكه بيرون آوردن آن از بدن خود هنگام حاجت و ضرورت اشكالى ندارد و در هر حال بيرون آوردن خون كفاره ندارد.
بيست و يكم : گرفتن ناخن و چيدن آن است : چه همه ناخن ها و يا بعضى از آنها، از دست باشد يا پا، باقيچى باشد يا با چاقو و امثال آن ، و احتياط آنست كه ناخن راحتى با دندان و امثال آن كوتاه نكند، بلكه احتياط آن است كه ناخن دست زيادى و يا انگشت زيادى را نيز نگيرد هرچند كه جواز آن باعلم به زيادى آن عضو بعيد نيست .
مساءله 41 - كفاره هر يك از ناخن هاى دست و پا يك مد طعام است به شرطى كه عدد ناخنهاى دست و پا به ده نرسد، بنابراين اگر از دست نه ناخن و از پا نيز نه ناخن بگيرد بايد هيجده مد طعام بدهد.
مساءله 42 - كفاره چيدن همه ناخنهاى دست يك گوسفند و همه ناخنهاى پا نيز يك گوسفند است ، بله اگر همه ناخنهاى دستها و پاها را در يك مجلس ‍ بچيند كفاره مجموع آن ها يك گوسفند است مگر آنكه بعد از چيدن ناخنهاى يكى كفاره آن را داده باشد و سپس ناخنهاى آن ديگرى را گرفته باشد كه در اين صورت بايد يك گوسفند ديگر كفاره بدهد، و اگر همه ناخنهاى يكى از آن دو و بعضى از ناخنهاى آن ديگرى را بچيند كفاره همه يك گوسفند است و كفاره بعضى ديگر باقيمانده براى هر انگشت يك مد طعام است و اگر همه ناخنهاى يكى را در يك مجلس يا دو مجلس بچيند و همه ناخنهاى ديگر را نيز در يك مجلس و يا دو مجلس ديگر بچيند بايد دو گوسفند كفاره بدهد واگر همه ناخن هاى دست خود را درچند مجلس ‍ بچيند يك گوسفند كفاره مى دهد و همچنين است در چيدن ناخنهاى پا.
مساءله 43 - اگر ناخنهاى دست ويا پاى او كمتر از ده عدد باشد و همه را بچيند بايد براى هر ناخن يك مد طعام بدهد و نزديكتر به احتياط آن است كه گوسفندى بكشد، واگر ناخنهاى دست و يا پاى اوبيش از ده عدد باشد وهمه را بچيند بايد يك گوسفند قربانى كند و بنابراحتياط در صورتى هم كه همه ناخنهاى اصلى خود را بچيند و ناخن عضو زيادى را باقى بگذارد همين حاكم را دارد، و اگربعضى از ناخنهاى اصلى و بعضى از ناخنهاى زيادى را بچيند براى هر ناخن اصلى يك مد طعام كفاره ميدهد و بهتر و به احتياط نزديكتر آن است كه براى هر يك از ناخنهاى زيادى نيز يك مد طعام رابدهد.
مساءله 44 - اگر ناچار شود در اينكه ناخنها و يا بعضى از آنها را بچيند جائز است و احتياط آن است كه به تفصيلى كه گذشت كفاره بدهد.
بيست ودوم : كندن دندان است كه بنابراحتياط بايد از آن اجتناب كند هرچند كه خونى بيرون نيايد و بنابراحتياط يك گوسفند كفاره بدهد.
بيست وسوم : كندن وبريدن درخت وبوته اى كه در حرم روئيده باشد، بجز چند مورد كه از اين حكم استنثاء شده :
اول : هر روئيدنى كه در خانه مسكونى او ((بعد از آن كه خانه او شده باشد))روئيده باشد، بنابراين اگر او در خانه اش ((كه در داخل حرم واقع است ))درختى بكارد و ياچيزى بروياند جائز است آن درخت وبوته را ريشه كن نموده و يا قطع كند واما اگر درخت را خود او غرس نكرده باشد نزديكتر به احتياط آن است كه از كندن آن اجتناب كند هرچند كه اقوى جواز اين عمل است ، واما در مورد گياهى كه خود او آنرا نكاشته احتياط را ترك نكند، واگر درحرم خانه اى خريدارى كند كه در آن درخت و گياه بوده جائز نيست آن را قطع كند.
دوم : درخت ميوه و خرما است چه اينكه خودش روئيده باشد و ياشخصى آن را كاشته باشد. سوم : اذخر (3) است .
مساءله 45 - اگر درختى را كه قطع و كندنش جائز نيست قطع كند ويا از ريشه درآورد چنانچه بزرگ باشد بايد يك گاو كفاره بدهد واگر درخت كوچك باشد بنابراحتياط يك گوسفند كفاره بدهد.
مساءله 46 - اگر بعضى از قسمتها درختى را قطع كند اقوى آن است كه قيمت آنرا كفاره بدهد و در كندن گياه كفاره اى جز استغفار نيست .
مساءله 47 - اگر محرم به طور متعارف راه خود رابرود و به خاطر حركت او گياهى قطع شود اشكالى ندارد همچنانكه جائز است شتر خود را در صحراى حرم بچراند ولكن خودش گياه را براى شتر نچيند.
مساءله 48 - كسى هم كه در احرام نيست جائز نيست آن درخت و گياهى كه قطع آن براى محرم حرام است راقطع نمايد.
بيست و چهارم : پوشيدن اسلحه است كه بنابراحتياط محرم نبايد شمشير و خنجر و طپانچه و امثال آن كه جزء آلات جنگ شمرده مى شود را همراه بردارد مگر آنكه ضرورت اقتضاء كند، و برداشتن سلاح بدون پوشيدن آن در صورت پيدا بودن آن كراهت دارد و احتياط ترك آن است .
گفتار در طواف
عمل طواف اولين واجب از واجبات عمره است و آن عبارتست از اينكه انسان هفت بار به تفصيلى كه مى آيد دور خانه كعبه برگردد و طواف در عمره ركن است يعنى چنانچه تا آخر وقت عمره آنجا انجام ندهد عمره باطل مى شود، چه اينكه عالم به حكم بوده باشد ياجاهل ، و وقت فوت آن زمانى است كه وقت تنگ شده باشد به طورى كه اگر بخواهد آنرا و اعمال بعد از آن را بياورد توقف به عرفه را درك نمى كند.
مساءله 1 - كسى كه عمدا عمره خود راباطل كرده احتياط واجب آن است كه اول حج افراد را بياورد و بعد از آن عمره مفرده را و در سال بعد هم دوباره حج برود.
مساءله 2 - اگر سهوا طواف را ترك كند واجب است در هر زمانى كه برايش ‍ ممكن باشد آنرا بياورد، و چنانچه انسان به طواف خود برگشته و طواف را انجام نداده مى بايست در صورتى كه مشقت نباشد برگردد. و طواف را انجام دهد و درصورت مشقت نائب بگيرد كه انجام دهد.
مساءله 3 - اگر بخاطر بيمارى و امثال آن قادر برطرف نباشد اگر ممكن است ديگرى طوافش بدهد ولو به اينكه او را بر تختى بنشاند و طواف دهد واجب است طواف را به اين نحو انجام دهد و واجب است به قدر امكان همه امورى را كه در طواف معتبر است رعايت نمايد، و چنانچه امكان طواف دادن نباشد برايش نائب مى گيرند.
مساءله 4 - اگر قبل از طواف سعى بين صفا و مروه را انجام دهد احتياط آن است كه بعد از طواف دوباره سعى كند وهمينطور اگر قبل از طواف نماز طواف را خوانده باشد بعد از طواف واجب است آنرا اعاده كند.
گفتار در واجبات طواف
واجبات طواف دو قسم است :
قسم اول : شرائط آن است كه چند چيز است .
اول : نيت با همان شرائطى كه در احرام گذشت .
دوم : داشتن طهارت آن از حدث اكبر و اصغر بنابراين طواف جنب و زن حائض و بى وضو صحيح نيست ، و فرقى بين عالم و جاهل و ناسى نيست .
مساءله 1 - اگر در اثناء طواف حدث اصغر از او سر بزند چنانچه بعد از تمام شدن دور چهارم باشد وضوء مى گيرد و سه شرط ديگر را مى آورد و طوافش ‍ صحيح است ، و اگر قبل از آن بوده احتياط آن است كه با وضوى جديد بقيه طواف را آورده و پس از آن دوباره هفت شوط را اعاده كند واگر در بين طواف حدث اكبر از او سر بزند واجب است فورا از مسجد خارج شده غسل كند و طواف را چنانچه بعد از دور چهارم جنب يا حائض شده تكميل نمايد واگر قبل از آن بوده از سر بگيرد.
مساءله 2 - اگر از گرفتن طهارت با آب معذور باشد و نتواند غسل يا وضو كند بايد بدل از آنها تيمم كند و نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اميد دارد قبل از تنگ شدن وقت عذرش برطرف شود تا تنگى وقت صبر كند.
مساءله 3 - اگر در بين طواف شك كند در اينكه وضو دارد يانه ، اگر بعد از تمام شدن دور چهارم باشد بايد وضو گرفته طواف خود را تمام كند و طوافش ‍ صحيح است وگرنه احتياط آن است كه پس از وضو طواف را تمام كرده و دوباره آنرا اعاده نمايد، واگر در بين طواف شك كند در اينكه از حدث اكبرى كه داشت غسل كرده يا نه ؟ واجب است فورا از مسجد خارج شود حال اگر دور چهارم را تمام كرده و شك عارض شده بعد از غسل سه دور ديگر را انجام دهد و طوافش صحيح است و نزديكتر به احتياط آن است كه دوبارههفت شوط را اعاده كند و اگر شك قبل از تمام شدن دور چهارم عارض شود طواف را بعد از غسل از سرمى گيرد و اگر بعد از تمام شدن طواف چنين شكى بكند به شك خود اعتناء ننموده براى كارهاى بعدش ‍ غسل مى كند.
سوم : از شرائط طواف پاك بودن بدن و لباس است : و احتياط آن است كه از نجاساتى هم كه در نماز عفو شده مانند خون كمتر از درهم و نجاست چيزى كه نماز در آن به تنهائى صحيح نيست مثل شبكلاه و كمربند و حتى نجاست انگشتر اجتناب شود، واما خون زخم و كورك اگر پاك كردنش حرجى باشد عيب ندارد و نزديكتر به احتياط آن است كه اگر اميد دارد بعدا بتواند بدون حرج تطهير كند طواف را تاءخير بيندازد، به شرطى كه اين تاءخير باعث تنگى وقت نشود همچنانكه نزديكتر به احتياط تطهير لباس و يا عوض كردن آن است اگر ممكن باشد.
مساءله 4 - اگر بعد از طواف يقين كند به اينكه در حال طواف لباس و يا بدن او نجس بوده طوافش صحيح است و اگر قبل از شروع به طواف شك داشته باشد در پاكى بدن و لباس جائز است با آن لباس و بدن طواف كند و طوافش ‍ صحيح است مگر آنكه قبلا علم به نجاست داشته و سپس شك كند در اينكه تطهير كرده يا خير.
مساءله 5 - اگر در بين طواف لباس يا بدنش نجس شود بايد آن دو را تطهير نموده باقيانده طواف را بياورد، وهمچنين است اگر نجاستى ببيند و احتمال دهد در همان لحظه پيدا شده (و در ابتداء طواف نبوده ) و اما اگر بداند كه از اول طواف بوده احتياط آن است كه آن طواف را بعد از تطهير تمام كند و دوباره اعاده اش نمايد، مخصوصا در موردى كه تطيهر طول بكشد، بنابراين احتياط آنست كه نماز طواف را همن بعد از تمام شدن طواف بخواند آنگاه طواف و نماز را اعاده نمايد و دراحتياط به تمام كردن طواف و اعاده آن فرقى نيست بين اينكهم دور چهارم را تمام كرده باشد يا نه .
مساءله 6 - اگر طهارت رافراموش كرده وبعد از طواف و يا در بين آن يادش آيد احتياط آن است كه طواف را اعاده كند.
چهارم : اين است كه طواف كننده ختنه شده باشد: اين شرط مخصوص ‍ مردان است و احتياط آن است ه اطفال نيز آن را رعايت كنند بنابراين اگر طفل ختنه نشده اى به امر ولى خود محرم شود و يا ولى او محرمش كند احرامش صحيح است ولى طوافش بنابراحتياط صحيح نيست ، پس اگر به احرام حج محرم شده بنابراحتياط زنها بر او حرامند وقتى حلال مى شوند كه طواف نساء را ختنه شده انجام دهد ويا شخصى را براى طوافش نائب بگيرند، و اگر طفلى ختنه شده به دنيا آمده باشد طوافش صحيح است .
پنجم از شرائط طواف پوشاند عورت است : اگر بدون پوشش طواف كند طوافش باطل است ودر ساتر معتر است كه مباح باشد زيرا با ساتر غصبى طواف صحيح نيست بلكه بنابراحتياط با هيچ لباسى غصبى صحيح نيست هرچند ساتر عورت نباشد.
ششم رعايت موالات عرفى بين شوطهاى طواف بنابراحتياط: به اين معنى كه بايد بين دورهاى طواف فاصله زيادى كه طواف را از صورت يك طواف خارج سازد نيندازد.
قسمت دوم از واجبات طواف : امورى است كه جز حقيقت آن به شمار مى آيد منتهى بعضى از آنها از قبيل شرط است ((گرچه شرط بودن و يا جزء بودن آن مهم نيست ))و آن چند امر است .
اول اينكه شروع طواف از حجرالاسود باشد: و اين واجب به همين حاصل مى شود كه ابتدا طواف از حجرالاسود باشد، چه از اول آن يا از وسط و يا آخر آن باشد.
دوم اينكه هر دورى را به همان حجرالاسود ختم كند: يعنى همان نقطه اى كه از آنجا آغاز كرده بوده و با اين كار يك شوط تمام ميشود و اين دو شرط با شروع از جزئى از حجرالاسودو هفت بار دور زدن وختم كردن بدانجا كه آغاز كرده حاصل مى شود آنچه بعضى از اهل وسوسه و بعضى از جهال در حال طواف انجام مى دهند نه تنها واجب نيست بلكه جائز نيست زيرا باعث وهن بر مذهب شيعه است بلكه اگر كسى چنين كند در صحت طوافش اشكال است .
مساءله 7 - مكث كردن بعد از هرشوط و همچنين عقب و جلو رفتن كه افراد نادان آنرا مرتكب مى شوند نه تنها واجب نيست بلكه باعث توهين مذهب است .
سوم اينكه طواف بايد به سمت چپ بدن انجام گيرد، به اين معنا كه كعبه معظمه در حال طواف سمت چپ طواف كننده باشدالبته واجب نيست كه در تمامى حالات خانه خدا محاذى حقيقى با شانه باشد پس اگر هنگام رسيدن به حجر اسماعيل (ع ) اندكى شانه از بيت منحرف شود اشكالى ندارد و طواف صحيح است هرچندكه در آن لحظه بيت متمايل به پشت او قرار گيرد، همينك دور زدن عرفى باشد كافى است ، وهمچنين اگر اين انحراف هنگام عبور از چهاركنج خانه پيش بيايد كه مادامى كه دور زدن به نحو متعارف و مانند دور زدن همه مسلمين باشد اشكالى ندارد.
مساءله 8 - احتياط كردن به اينكه در همه حالات خانه كعبه برابر شانه چپ باشد هرچندكه احتياط بسيار ضعيف است و بر مردم نادان و عوام واجب است از اين احتياط اگر باعث شهوت وتوهين مذهب شود احتزار كنند، لكن اگر كسى كه عالم و عاقل است به نحوى آن را رعايت كند كه مخالف با تقيه و يا باعق شهرت نشود اشكالى ندارد.
مساءله 9- اگر در بعضى از اجزاء شوطهاى طوافش برخلاف متعارف طواف كند (مثل اينكه در اثر تنه زدن رويش به طرف كعبه و يا پشت به آن برگردد، يا برعكس متعارف عقب عقب پيش برود) واجب است آنرا جبران نمايد و جائز نيست كه به آن اكتفا كند.
مساءله 10 - اگر دراثر مزاحمت و ازدحام اختيار از او سلب شود وبا فشار جمعيت بى اختيار جلو برود هرچندكه باسمت چپش جلو رفته باشد كافى نيستت و بايدآن مقدار را جبران نموده با اختيار خود انجام دهد و نمى تواند به آن چه انجام يافته اكتفاء كند.
مساءله 11 - طواف به هر نحو انجام يابد صحيح است ، چه پياده و چه سواره چه با سرعت و چه با كندى ولكن بهتر است كه نه تند برود و نه كند.
چهارم اينكه حجر اسماعيل (ع ) را داخل در طواف كند: يعنى دور كعبه و حجر طواف نمايد پس اگر از داخل حجر و يا روى ديوار آن طوافش باطل و اعاده آن واجب است ، و اگر عمدا چنين كرده باشد حكم كسى را دارد كه طواف خود را عمدا باطل كرده باشد كه گذشت ، و اما اگر سهوا باشد حكم كسى رادارد كه طوافش را سهوا باطل كرده ، و اگر در يكى از شوطها تخلف كرده باشد احوط آن است كه شوط را اعاده نمايد و ظاهرا واجب نيست اصل طواف را اعاده كند هرچند كه به احتياط نزديكتر است .
پنجم اينكه طواف بين بيت و مقام ابراهيم (ع ) باشد: و مقدار فاصله اى را كه بين آن دو است از ساير جوانب رعايت كند، و در هيچ كجا از اين مقدار فاصله تجاوز نكند وبه طورى كه گفته اند فاصله بين آن دو بيست و شش ‍ ذراع و نيم است پس بايد در همه اطراف اين فاصله را رعايت نموده از آن تجاوز نكند.
مساءله 12 - جائز نيست مقام ابراهيم را داخل در طواف كند و آن را دور بزند و اگر چنين كند طوافش باطل مى شود لكن اگر در بعضى از شوطها آنرا داخل طواف كرد بايد آن قسمت را دوباره بياورد و نزديكتر به احتياط آن است كه بعداز تمام كردن آن دور دوباره هفت دور را بياورد.
مساءله 13 - محل طواف در پشت حجر اسماعيل به مقدار پهناى حجر كمتر از بيست وشش ونيم ذراع است و به طورى كه گفته اند بيش از شش ذراع و نيم تقريبا باقى نمى ماند بنابراين واجب است كه از اين مقدار تجاوز نكند واگر چند قدمى تجاوز كرد دوباره آنرا در حد نام برده اعاده نمايد.
ششم : اين است كه طواف كننده خارج از ديوار و بنيان كعبه طواف نكند پس اگر روى ديوار كعبه طواف كند بايداعاده نمايد همانطور كه اگر روى ديوار حجر طواف كند واجب است آن را جبران نموده آن مقدار را اعاده نمايد و اما دست گذاشتن روى ديوار در سه طرفى كه شاد روان هست در حال طواف مانعى ندارد ولى ترك آن بهتر است .
هفتم : اينكه طوافش هفت شوط شود.
مساءله 14 - اگر قصد داشته باشد بيش از هفت شوط و يا كمتر از آن طواف كند طوافش باطل است هرچند كه همان هفت شوط را بياورد و بنابراحتياط جاهل به حاكم و كسى كه سهو و يا غفلت كرده ملحق به كسى است كه از روى عمد چنين كرده و بايد طوافش را اعاده كند.
مساءله 15 - اگر خيال كند كه مستحب است بعد از هفت شوط واجب يك شوط استحبابى بياورد و از همان اول همين را نيز قصد كند طوافش صحيح است .
مساءله 16 - اگر سهوا طوافش را ناقص بياورد، در صورتى كه از نصف گذشته باشد وفعل كثيرى انجام نداده باشد اقوى وجوب اتيان به بقيه است وگرنه احتياط آن است كه همان راتمام نموده دوباره طوافش را اعاده كند واگر از نصف تجاوز نكرده طواف خود را اعاده مى كند ولى نزديكتر به احتياط آنست كه هم آن ناقص را تمام كند و هم اعاده نمايد.
مساءله 17 - اگر نقص طواف را بياد نياورد مگر بعد از مراجعت به وطن مثلا، واجباست در صورت امكان براى تجديد طوافش به مكش برگردد و اگر امكان نداشت و يا حرجى بود واجب است براى آنائب بگيرد واحتياط تمام كردن ناقص وسپس اعاده آن است .
مساءله 18 - اگر سهوا بيش از هفت شوط دور بزند در صورتى كه زائد كمتر از يك شوط باشد همانجا آنرا قطع ميكند و طوافش صحيح است و اگر زائد يك شوط با بيشتر باشد احتياط آن است كه همانرا بقصد قربت تا هفت شوط تمام كند و قصد وجوب و استحباب نكند و سپس دو ركعت نماز طواف اول يا دوم انجام ميدهد و بعد از سعى دو ركعت ديگر نماز ميخواند و آنرا نماز طواف غير واجب قرار ميدهد.
مساءله 19 - جائز است طواف مستحبى را بدون عذر قطع كند و همچنين طواف واجب را بنابر اقوى لكن نزديكتر به احتياط آنست كه چنانچه نمى خواهد بلافاصله و قبل از فوت موالات عرفى رجوع نمايد آنرا قطع نكند.
مساءله 20 - اگر طوافش را قطع كند و قبل از فعل منافى حتى فاصله زياد آنرا تكميل كند طوافش صحيح است و اگر فعل منافى آورده اگر قطعش بعد از شوط چهارم بوده احتياط آنست كه آنرا تكميل و سپس اعاده نمايد.
مساءله 21 - اگر در بين طوافش عذرى غير اختيارى مانند مرض يا حدث برايش ‍ حادث شود اگر بعد از شوط چهارم بوده بعد از رفع عذر همان را تكميل كند و طوافش صحيح است و اگر قبل از آن بوده بايد اعاده كند.
مساءله 22 - اگر بعد از طواف و بيرون شدن از مطاف شك كند دراينكه طوافش ‍ زيادتر از هفت شوط شده يا نه به شك خود اعتنا ننموده بنا را بر صحت مى گذارد، و اگر در كم بودن آن شك كند همچنين بنا رابر صحت مى گذارد، لكن در صورت دوم بنا را بر صحت گذاشتن اشكالى دارد به همين جهت احتياط ترك نشود، و اگر بعد از انصراف در صحت طوافش شك كند وشك از اين جهت باشد كه آيا طوافش فاقد شرطى و يا واجد مانعى بوده يا نه بنا را بر صحت مى گذارد، هر چند كه از حال طواف خارج نشده باشد بعد از حفظ بر هفت شوط بدون كم و زياد.
مساءله 23 - اگر بعد از رسيدن به حجرالاسود شك كند در اينكه دورى بر طوافش اضافه كرده يا نه بنا را بر صحت مى گذارد و اگر قبل از رسيدن به آن شك كند كه اين شوط هفتمى است يا هشتمى مثلا طوافش باطل است و نيز اگر در آخر دور يا دراثناء شك كند كه اين هفتمى است يا ششمى يا كمتر از آن طوافش باطل است .
مساءله 24 - كسى كه در عهد شوطهاى طواف كثيرالشك است به شك خود اعتنا نمى كند و احتياط آن است كه شخص موثقى را براى حفظ عدد شوطهاى طوافش موظف كند و ظن در عد شوطها نيز در حكم شك است .
مساءله 25 - اگر در حال سعى يقين كند كه طواف نكرده سعى را قاطع نموده اطراف را مى آورد و سپس سعى را قطع مى كند و اگر در حال سعى يقين كند كه طوافش ناقص بوده سعى را قطع مى كند وبعد از تكميل طواف برميگردد و سعى را همانجا كه مانده تمام مى كند و سعى و طوافش صحيح است ، لكن نزديكتر كند و دوباره اعاده نمايد و همچنين اگر سعيش كمتر از چهار شوط بوده آن را تمام نموده دوباره از سر بگيرد.
مساءله 26 - در حال طواف سخن گفتن و خنديدن و انشاد شعر ضررى بطواف نمى زند لكن كراهت دارد و مستحب است در حال طواف قرآن بخواند و يا دعا كند و يا ذكر بگويد.
مساءله 27 - واجب نيست در حال طواف صفحه صورت به طرف جلو باشد بلكه جائز است آنرا به طرف راست يا چپ متمايل كند، حتى مى تواند روى را به طرف عقب برگرداند و جائز است طواف را قطع نموده خانه كعبه را ببوسد و دوباره برگشته شوط خود را از همانجا كه مانده تمام كند همچنانكه جائز است دربين طواف بنشيند و يا طاق باز بخوابد به مقدارى كه موالات عرفى به هم نخورد و اما اگر طول دهد احتياط آن است كه آن طواف را تمام نموده دوباره اعاده كند.