گفتار در نماز طواف
مساءله 1 - واجب است بعد از طواف دو ركعت نماز بخواند و احتياطا واجب است آن دو ركعت را بعد از طواف فورا انجام دهد، و كيفيت آن مانند نماز صبح است و جائز است در آن دو ركعت هر سوره اى كه خواست نماز به جز چهار سوره اى كه سجده آن واجب است و مستحب آن است كه در ركعت اول قل هو الله احد و در ركعت دوم قل يا ايها الكافرون را بخواند، و قرائت آن هم بلند جائز است و هم آهسته .
مساءله 2 - شك در عدد ركعت هاى نماز طواف نماز را باطل مى سازد و بعيد نيست كه ظن به ركعات آن معتبر باشد و اين نماز در همه احكام مانند ساير نمازهاى واجب است .
مساءله 3 - واجب است نماز طواف نزديك مقام ابراهيم (ع ) خوانده شود و احتياط واجب آن است كه پشت مقام واقع شود و هرچه نزديكتر به مقام باشد ثوابش بيشتر است لكن نه به طورى كه ايجاد مزاحمت براى مردم كند واگر بخاطر ازدحام پشت مقام ممكن نشد طرف راست و يا چپ آن بخواند و اگر نزديك مقام در طرف راست و چپ و نيز ممكن نشد از اين سه طرف يعنى راست و چپ و پشت هر كدام كه به مقام نزديكتر بود انتخاب كند واگر فاصله هر سه به مقام يكسان بود پشت سر هم راانتخاب كند و اگر فاصله دو طرف راست و چپ كمتر از پشت است لكن آن قدر از مقام دور است كه در هيچيك از سه نقطه صدق نمى كند كه نمازش نزديك مقام واقع شده بعيد نيست همان پشت مقام كافى باشد لكن نزديكتر به احتياط آنست كه يك نماز ديگر در يكى از دو طرف كه نزديكتر به مقام است بخواند و نزديكتر به احتياط آنست كه تا زمانى كه وقت انجام سعى تنگ نشده وقت هست چنانچه متمكن شد از خواندن نماز در پشت مقام دوباره آنرا بخواند.
مساءله 4 - اگر نماز طواف رافراموش كند هر جا كه بيادش آمد نزد مقام آمده آنرا بخواند و اگر در بين سعى بيادش آمد برمى گردد و نماز را مى خواند آنگاه سعى را از هر جا كه مانده ادامه مى دهد و صحيح است ، و اگر بعد از انجام عملى كه بايد بعد از نماز انجام دهد بيادش آمد و نماز راانجام داد ديگر واجب نيست آن اعمال را اعاده كند و اگر در جائى متذكر شد كه برگشتنش ‍ به مسجد دشوار است همانجا كه هست نماز را مى خواند هرچند شهرى ديگرى باشد و واجب نيست به حرم برگردد هرچند كه برگشتن آسان باشدت كسى هم كه جاهل به حكم است در همه احكام حكم فراموشكار را دارد.
مساءله 5 - اگر از دنيا برود در حالى كه نماز طواف به گردنش هست قضاء آن بر فرزند بزرگتر واجب است .
مساءله 6 - اگر برايش امكان ندارد كه نماز را با قرائت صحيح بخواند و تمكن از يادگيرى هم ندارد به هر نحوى كه برايش امكان دارد بخواند و نمازش ‍ صحيح است و اگر ممكن باشد كسى او را تلقين كند ((نماز را كلمه به كلمه در دهانش بگذارد))نزديكتر به احتياط آنست كه چنين كند و نيز نزديكتر به احتياط آنست كه به شخص ديگرى كه عادل باشد اقتداء كند، لكن به آن اكتفا نمى كند همچنانكه به نماز نائب نبايد اكتفا كند.
گفتار در مسائل سعى
مساءله 1 - واجب است بعد از دو ركعت نماز طواف بين صفا و مروه سعى كند واين مساحت را هفت بار طى نمايد، به اين نحو كه از صفا به مروه رايك شوط و از مروه به صفا را شوطى ديگر حساب كند واجب است كه آغاز سعى از صفا و پايان آن در مروه باشد واگرعكس اين عمل كند سعيش باطل و اعاده آن واجب است هرجا كه متوجه شدحتى در بين سعى .
مساءله 2 - بنابراحتياط واجب است سعى را از اولين جزء صفا آغاز كند بنابراين اگر به چند پله اى كه در كوه صفا هست بالا برود و از آنجا سعى خود را آغاز كند كفايت مى كند، و واجب است ختم سعى به اولين جزء از مروه باشد و اگر به چند پله مروه بالا برود كفايت مى كند وجائز است سعى را هم پياده انجام دهد وهم سواره ولى پياده افضل است .
مساءله 3 - در سعى طهارت از حدث و نيز طهارت از خبث و همچنين ستر عورت واجب نيست هرچند كه رعايت طهارت از حدث به احتياط نزديكتر است .
مساءله 4 - واجب است سعى از طريف متعارف انجام يابد پس جائز نيست زياد از آن جاده منحرف شود بله جائز است آنرا در طبقه فوقانى و يا تحتانى ((اگر فرض كنيم كه روزى برايش اين طبقات را درست كنند))انجام دهد البته به شرطى كه طواف بين دو كوه باشد نه بالاى دو كوه يازير دو كوه ، و نزديكتر به احتياط آنست كه در همان راه متعارف كه قبل از احداث دو طبقه متعارف بوده انجام دهد.
مساءله 6 - در سعى از صفا به مروه معتبر آنست كه روى او به طرف مروه باشد و از مروه به صفا رويش به طرف صفا باشد، پس اگر اين دو مسافت را عقب عقب و يا به پهلو طى كند كافى نيست ولى رو برگرداندن به راست و چپ و يا به پشت سرجائز است همچنانكه جائز است قبل از تمام شدن سعى در بين صفا يا مروه يا در خود آنها بنشيند و يا بخواند هر چند كه عذرى نداشته باشد.
مساءله 7 - جائز است بين سعى و طواف و نماز آن جهت استراحت و يا تخفيف گرماى هوا فاصله بيندازد و حتى اين تاءخير را مى تواند تا فرارسيدن شب ادامه دهد و احتياط در تاءخير نينداختن تا شب است ، و اما تاءخير تا فرداى آن روز بدون عذر جائز نيست .
مساءله 7 - سعى عبادت است وهر آنچه در عبادت معتبر است در آن معتبر است از قبيل نيت و خلوص در نيت ، و سعى ركن است و حكم ترك عمدى و سهوى آن حكم ترك طواف كه بيانش گذشت .
مساءله 9- اگر سهوا يك شوط يا بيشتر در سعى اضافه كند سعيش صحيح است ولى بهتر آن است كه آنرا هر جا يادش آمد قاطع كند هرجا كه جواز تكميل آن به هفت شوط بعيد نيست و اگر يك يا چند شوط كمتر آورده باشد واجب است هر وقت متوجه شد تكميل كند، و اگر به شهر خود برگشته باشد و مراجعتش به مكه مشقتى نداشته باشد واجب است چنين كند، و اگر امكان نداشت و يا دشوار بود نائب بگيرد، و اگر قسمتى از شوط اول را آورد و سهوا بقيه را نياورد احتياط آنست كه آنرا از سر بگيرد.
مساءله 10 - اگر در عمره تمتع قبل از تمام شدن سعى اشتباها و به خيال اينكه سعيش تمام شده از احرام خارج شود و با همسر جماع نمايد واجب است تتمه سعى را آورده با ذبح يك گاو بنابراحتياط كفاره بدهد، بلكه در صورتى هم كه سهوا قبل از تمام شدن سعى تقصير كرده و جماع نموده احتياط آنست كه سعى را تمام نموده كفاره هم بدهد، و احتياط آنست كه چنانچه اين دو اشتباه در غير تمتع پيش آيد همين حكم را جارى بدانيم .
مساءله 11 - اگر بعد از تقصير در عد شوطهاى سعيش شك كند بايد به شك خود اعتناء ننموده بنا را بر صحت بگذارد، و همچنين است اگر در زياد عمل و به دنبال كار خود رفتن شك در كمبود شوطها كند در اينكه بايد بنا را بر كم بوده بياورد، و اگر بعد از فراغ يا بعد از هر شوطى شك كند در اينكه آنچه آورده صحيح بوده يا نه بنا را بر صحت بگذارد و همچين است اگر شك كند در صحت قسمتى از يك شوط كه آيا صحيح بوده يا نه اگر شكش ‍ بعد ازگذشتن از آن قسمت بوده بايد بنا را بر صحت بگذارد.
مساءله 12 - اگر در مروه شك كند بين هفت شوط و بيشتر مثلا نه شوط بنا را بر صحت مى گذارد ولى اگر در بين شوط شك كند كه اين هفتمى است يا ششمى مثلا سعيش باطل است ، و همچنين است درنظائر اين فرض كه احتمال نقص دهد، و همچنين است اگر در بين شوط و قبل از تمام شدن آن شك كند در اينكه شوطى كه مشغول آن است هفتم است يابيشتر.
مساءله 13 - اگر بعد از تقصير شك كند در اينكه اصلا سعى را انجام داده يا نه بنا رامى گذارد بر اينكه انجام داده ، و اگر بعداز آنروزى كه در آن طواف كرده شك كند دراينكه سعى كرده يا نه بعدى نيست بگوئيم در اينجا نيز بنا را بر انجام آن مى گذارد، لكن نزديكتر به احتياط اين است كه اگر شك او قبل از تقصير بوده آنرا بياورد.
گفتار در مسائل تقصير
مساءله 1 - واجب است بعد از انجام سعى تقصير كند، يعنى مقدارى از ناخن و يا موى سر و يا موى شارب و يا موى ريش را كوتاه كند وبهتر و به احتياط نزديكتر اين است كه به كوتاه كردن ناخن اكتفاء نكند، و در تقصير تراشيدن سر كافى نيست تا چه رسد به تراشيدن ريش .
مساءله 2 - تقصير عبادت است لذا نيت با تمام شرائطش در آن واجب است پس اگر در نيت آن اخلال كند احرامش باطل مى شود مگر آنكه با انجام تقصير كامل آن را جبران نمايد.
مساءله 3 - اگر كسى عمدا تقصير از عمره را ترك كند و براى حج حرام ببندد عمره اش باطل مى شود و ظاهرا حج تمتع او مبدل به حج افراد مى شود و احتياط آنست كه بعد از تمام كردن حج عمره اى مفرده آورده و سال بعد حج را نيز بياورد، و اما اگر تا داخل شدن در احرام حج تقصير را فراموش ‍ كرده باشد عمره اش صحيح است و مستحب است يك گوسفند فديه بدهد بلكه دادن اين فديه به احتياط نزديكتر است .
مساءله 4 - بعد از تقصير در عمره تمتع تمامى محرماتى كه بخاطر احرام بر او حرام شده بود حلال مى شود حتى زنان .
مساءله 5 - در عمره تمتع طواف نساء واجب نيست ، ولى به عنوان رجاء ((يعنى به احتمال اينكه تكليف باشد))و يا به عنوان احتياط بياورد مانعى ندارد.
گفتار در وقوف به عرفات
مساءله 1 - واجب است بعد از تمام شدن عمره و بيرون شدن از احرام آن مجددا براى حج و وقوف در عرفات احرام ببندد، و در وقوف مانند ساير عبادات قصد قربت واجب است و احتياط آنست كه از ظهر روز عرفه تا غروب شرعى در عرفات بماند و بعيد نيست به مقدار نماز ظهر وعصر كه تواءما خوانده شود تاءخير وقوف جائز باشد.
مساءله 2 - منظور از وقوف صرف بودن در آن مكان شريف است حال چه سواره باشد و چه با حالى ديگر چه راه برود و چه بايستد، بله اگر در تمام زمان وقوف در خواب يا بيهوشى باشد وقوفش باطل است .
مساءله 3 - وقوف نامبرده واجب است ولكن همه آن مدت ركن حج نيست ، تنها مسماى وقوف هرچند يك دقيقه يا دو دقيقه باشد ركن است ، پس اگر وقوف را حتى به اين مقدار عمدا ترك كند حجش باطل مى شود ولكن اگر به قدر مسماى وقوف كند و بقيه را ترك نمايد حج او صحيح است هرچند كه گناه كرده .
مساءله 4 - اگر قبل از غروب شرعى عمدا از عرفات نفر ((كوچ ))كند و از حدود آن خارج شود و ديگر برنگردد يك بدنه ((شتر))بگردنش مى آيد، كه بايد آنرا در هرجا خواست در راه خدا ذبح نمايد و نزديكتر به احتياط و بهتر آن است كه در مكه باشد، و اگر تمكن از شتر را نداشت هيجده روز روزه مى گيرد و كوچ كند و بعد از خارج شدن يادش بيايد واجب است برگردد واگر برنگردد گناه كرده و كفاره اى بر او نيست هرچند كه دادن كفاره به احتياط نزديكتر است جاهل به حكم فراموشكار را دارد واگر يادش نيايد تا وقت وقوف تمام شود چيزى بر اونيست .
مساءله 5 - اگر قبل از غروب عمدا كوچ كند و بعد پشيمان شود و يا بخاطر حاجتى برگردد و بعد از برگشتن به قصد قربت تا غروب در عرفات بماند كفاره اى به عهده اش نمى آيد.
مساءله 6 - اگر به خاطر عذرى چون فراموشى و تنگى وقت و امثال آن وقوف از ظهر تا غروب در عرفات را ترك كند براى او همين مقدار كافى است كه چيزى از شب عيد هرچند اندك در عرفات بماند و اين همان وقت اضطرارى وقوف به عرفات است و اگر عمدا و بدون عذر وقوف اضطرارى به عرفات را نيز ترك كند ظاهرا حجش باطل مى شود هرچند كه وقوف به مشعر را درك نمايد و اما اگر وقوف اختيارى و اضطرارى به عرفات را به خاطر عذر ترك كند براى صحت حجش همين كافى است كه وقوف اختيارى مشعرالحرام را درك كند كه در احكام مشعر مى آيد.
مساءله 7 - اگر هلال ماه ذى الحجه براى قاضى ئيكه از اهل سنت است ثابت شود و به آن حكم كند ولى براى ما روءيت هلال ذى الحجه ثابت نشود چنانچه عمل بر طبق مذهب حق بدون ترس وتقيه ممكن باشد واجب است به مذهب حق عمل شود و در غير اين صورت واجب است از آنان متابعت كند و حج هم در صورتى كه مخالف بودن آن باواقع مسلم نباشد صحيح است بلكه بعيد نيست بگوئيم حتى در صورت علم به مخالفت آن با واقع نيز صحيح است و مخالفت با آنان جايز نيست بلكه درصحت حج كسى كه مخالفت تقيه عمل كرده اشكال هست و از آنجا كه افق حجاز و سرزمين نجد با ديگر افقها مخصوصا باافق ايران تفاوت دارد علم به مخالفت حاصل نمى شود مگر به ندرت .
گفتار در مسائل وقوف در مشعر الحرام
واجب است بر حاجى كه از اول طلوع فجر روز عيد قربان تا طلوع خورشيد در مشعر وقوف كند، و اين وقوف عبادت است و نيت با همه شرائطى كه در آن است در اين وقوف معتبر است و نزديكتر به احتياط آن است كه بعد از كوچ از عرفات و ورود به مشعر همه شب عيد را با نيت خالص تا طلوع فجر وقوف كند سپس بين طلوع فجر و طلوع خورشيد هم دوباره نيت وقوف نمايد، ومستحب است قبل از طلوع خورشيد از مشعر حركت كند اما به طورى كه از وادى محسر خارج نشود، و اگر خارج شود گناه كرده ولى كفاره اى بر اونيست ، و نزديكتر به احتياط آنست كه طورى حركت كند كه قبل از طلوع خورشيد به وادى محسر نرسد، و آنچه از وقوف در مشعر ركن حج است مسماى آن است نه تمام وقت بين دو طلوع لذا يك دقيقه هم اگر وقوف شود كافى است بله اگر به طور كلى وقوف مشعر را ترك كند حج او به تفصيلى كه مى آيد باطل است .
مساءله 1 - براى كليه افراد ناتوان مانند زنان اطفال و پيرمردان و كسانى كه عذرى مانند بيمارى و ترس دارند وهمينطور پرستار و يا مراقب و كاروان دار جائز است شب عيد بعد از آنكه مقدارى در مشعر وقوف كردند ازآنجا به طرف منى كوچك كنند و بنابراين بر اين چند طايفه وقوف بين الطلوعين واجب نيست .
مساءله 2 - كسى كه بدون عذر و عمدا قبل از طلوع فجر از مشعر خارج شود و تا طلوع خورشيد برنگردد، اگر وقوف به عرفه اش فوت نشده و مقدارى از شب عيد تا طلوع فجر را در مشعر بوده بنابر مشهور حجش صحيح است ، و تنها بايد يك گوسفند كفاره دهد، ولكن احتياط در خلاف اين است پس بر او واجب است بعد از تمام كردن حجش سالى ديگر حجى احتياطى بياورد.
مساءله 3 - اگر كسى به خاطر عذرى نتوانست تمام وقت بين الطلوعين مشعر را درك كند وشب هم نتوانست وقوف در مشعر داشته باشد ولى وقوف به عرفات رادرك كرده باشد اگر مقدارى از طول زمان بين طلوع خورشيد وظهر روز عيد در مشعر را درك كند هرچند اندك باشد حجش صحيح است .
مساءله 4 - از آنچه گذشت روشن شد كه وقوف به مشعر سه وقت دارد: يكى وقت اختيارى و آن عبارت است از بين الطلوعين و وقت اضطرارى يكى شب عيد كه وقت اضطرارى عذر دادن است و ديگرى طلوع خورشيد روز عيد قربان است تا ظهر آن كه اين نيز مخصوص كسى است كه عذر داشته باشد، و نيز روشن شد كه وقوف به عرفات يك وقت اختيارى دارد و آن عبارت است از ظهر روز نهم ذى الحجه تا غروب شرعى آنروز، و يكى هم وقت اضطرارى كه براى معذورين است و آن عبارت است از شب عيد به اين ترتيب با در نظر گرفتن يك موقف ياهر دو موقف ، در حال اختيار و حال اضطرار، به تنهائى و تركيبى از دو حال و نيز در نظر گرفتن حال عمد يا جهل يا فراموشى اقسام بسيارى تصوير مى شود كه از ميانه آن ها آنچه مورد ابتلا است ذكر مى كنيم .
اول : كسى كه وقت اختيارى هر دو ((وقوف به عرفه و مشعر))رادرك كند اشكالى در صحت حجش از اين بابت نيست .
دوم : كسى كه نه وقت اختيارى آن دو و نه اضطرارى آن دو رادرك كند، كه شكى در بطلان حجش نيست ، چه عامد باشد چه جاهل و چه فراموشكار وچنين كسى واجب است با احرامى كه به نيت حج بسته مفرده بياورد و بهتر آن است كه نيت عدول به عمره مفرده هم بكند و احتياط آن است كه اگر با خود قربانى آورده آن را ذبح كند و اگر درك نكردنش بدون تقصير بوده حج بر او واجب نمى شود مگرآنكه در سالهاى بعد شرائط استطاعت برايش حاصل شود، اما اگر مقصر بوده حج بر گردنش مستقر مى گردد و سال بعد بايد آنرا بياورد هر چند كه مستطيع نباشد.
سوم : كسى كه اختيارى عرفه و وقت اضطرارى روزانه مشعر را درك كند اگر اختيار مشعر راعمدا ترك كرده باشد حجش باطل وگرنه صحيح است .
چهارم : كسى كه اختيارى مشعر و اضطرارى عرفه را درك كند اگر ترك اختيارى عرفه اش عمدا بوده حجش باطل وگرنه صحيح است .
پنجم : كسى كه اختيارى عرفه را با اضطرارى شبانه مشعر درك كند اگر ترك اختيارى وقوف در مشعرش به خاطر عذرى بوده حجش صحيح وگرنه بنابر احتياط باطل است .
ششم : كسى كه اضطرارى عرفه واضطرارى مشعر را درك كرده ، اگر صاحب عذر بوده و ترك اختيارى عرفه اش عمدى نبوده بنابراقوى حجش صحيح است واما اگر معذور نبوده در صورتى كه ترك اختيارى عرفه اش عمدى بوده حجش باطل واگر ترك اختيارى مشعرش عمدى بوده بنابراحتياط حج او نيز باطل است همچنانك در غير عمد نيز احتياط همين است .
هفتم : صورت درك اضطرارى روزانه مشعر است پس اگر يكى از دو اختيارى را عمدا ترك كرده حجش باطل است و اگر عمدى نبوده بعيدنيست صحيح باشد هرچند كه نزديك به احتياط آنست كه سال بعد اگر مستطيع شدحج را بياورد.
هشتم : صورت درك اختيارى عربه به تنهائى است كه اگر مشعر را عمدا ترك كرده حجش باطل وگرنه بنابراحتياط باطل است .
نهم : درك اضطرارى عربه به تنهائى است كه در اين صورت حج باطل است .
دهم : درك اختيارى مشعر به تنهائى است كه حج صحيح است مگر آنكه ترك اختيارى عرفه اش عمدى بوده باشد.
يازدهم : درك اضطرارى وقت روزانه مشعر به تنهائى است كه در اينصورت حج باطل است .
دوازدهم : درك اضطرارى شبانه مشعر به تنهائى است كه اگر از صاحبان عذر بوده و وقوف به عرفات را عمدا ترك نكرده بنابراقوى حجش صحيح است وگرنه باطل است .
گفتار در واجبات مِنى
واجبات منى سه چيز است :
اول : رمى جمره عقبه است با ريگ كه عنوان ريگ بر آن صادق باشد، بنابراين رمى با ماسه وباسنگ وبا سفال و امثال آن صحيح نيست و شرط است كه از ريگهاى حرم باشد پس رمى با ريگهاى خارج حرم كافى نيست ، و نيز بايد ريگ بكر باشد و قبلا با آن هر چنددر سالهاى قبل رمى نشده باشد، ونيز بايد مباح باشد پس رمى باريگهاى غصبى و ريگهائى كه ديگران آن را حيازت كرده بدون اذن صاحبش جائز نيست ، و مستحب آنست كه از ريگهاى مشعر باشد.
مساءله 1 - وقت رمى جمره از طلوع خورشيد روز عيدقربان است تا غروب آن و اگر فراموش كندجائز است كه تاروز سيزدهم آنراانجام دهد و اگر بياد نياوردمگر بعد از سيزدهم هم احتياط آنست كه سال بعد هرچند به وسيله نائب آنرا بجاى آورد.
مساءله 2 - در رمى چند چيز واجب است :
اول : نيت خالص يعنى انجام دادن آن فقط به خاطر اطاعت از خداى تعالى باشدمثل ساير عبادات .
دوم : انداختن ريگها به نحوى كه رمى شمرده شود پس اگر بادست خود ريگ را روى جمره بگذارد كافى نيست .
سوم : انداختن آن بادست پس اگر با پايش به جمره بيندازد كافى نيست و احتياط آنست كه اين كار را به وسيله آلتى چون فلاخن انجام ندهد هرچند كه جواز آن بعيد نيست .
چهارم : اصابت ريگ به جمره است پس آنچه از ريگها به هدف اصابت نكند حساب نمى شود.
پنجم : اينكه رسيدن ريگ به هدف فقط به علت انداختن اوباشد پس اگر او بيندازد و ديگرى آنرا به هدف برساند كافى نيست ، بله اگر ريگ به سنگى و چيز ديگرى برخورد كندو سپس بلند شده به هدف برسدمانعى ندارد.
ششم : اينكه عدد سنگها هفت باشد.
هفتم : اينكه سنگها را به هم نچسباند و همه را يكدفعه نيندازد كه اگر چنين كند تنها يك رمى حساب مى شود هرچند كه با هم به هدف نخورند بلكه يكى پس از ديگرى برسند، همچنانكه اگر پشت سر هم بيندازد ولى يكدفعه به هدف بخورند صحيح است .
مساءله 3 - اگر شك كند در اينكه سنگهائى كه دارد قبلا در رمى استعمال شده يانه مى تواند با آن رمى كند، واگر احتمال دهدكه سنگها از خارج حرم باشد و از آنجا به حرم آورده شده به اين احتمال اعتنا نكند و اگر شك كند در اينكه به آن ريگ گفته مى شود جائز است به آن اكتفا نمايد، و اگر در عدد پرتاب ريگها شك كند بايد آن قدر بيندازد تايقين كند كه هفت بارش كامل شده ، وظن در عدد رمى حكم شك رادارد، و اگر بعد از قربانى كردن ويا بعد از سر تراشيدن شك كند در اينكه رمى كرده يا نه و شك كند در عدد رمى ديگر به شك خود اعتنا نكند، و اگر قبل از قربانى و قبل از سر تراشيدن وبعد از فارغ شدن از رمى در عدد آن شك كند اگر شكش در كمبود باشد احتياط آنست كه برگردد و آنراتمام كندو اگر شكش در زياد بودن عدد است به شك خود اعتنائى نمى كند، و اگر بعد از تمام شدن كار شك كند در اينكه آيا صحيح انجام شده يا نه بناء را بر صحت مى گذارد البته به شرطى كه بداند مراقبت در حفظ عدد داشته .
مساءله 4 - در ريگها طهارت شرط نيست همچنانكه در شخصى كه آن را پرتاب مى كند نيز طهارت از حدث وخبث معتبر نيست .
مساءله 5 - جائز است براى كسانى كه نمى توانند رمى كنند چون اطفال و بيماران و كسيكه از هوش رفته نائب بگيرند، ومستحب است در صورت امكان مريض را تانزديك جمره حمل كنند و در حضورش برايش رمى را انجام دهند بلكه اين به احتياط نزديكتر است و اگربعد از تمام شدن رمى به وسيله نائب شخص بيمار بهبودى يافت و با به هوش آمد ديگر واجب نيست خود آنان رمى كنند، و اما اگر در بين رمى نائب عذر برطرف شد خود آنان رمى رااز سر مى گيرند و اكتفاء كردن به آنچه نائب انداخته محل اشكال است .
مساءله 6 - اگر كسى در روز عيد معذور شود ونتواند رمى كندجائز است در شب آنرا انجام دهد.
مساءله 7 - رمى رامى توان هم پياده و هم سواره انجام داد ولى پياده افضل است .
دوم از واجبات منى : قربانى كردن است و واجب است كه يكى از انعام سه گانه يعنى شتر و گاو و گوسفند باشد ((گاو ميش هم جزء گاو است ))و قربانى كردن ديگر حيوانات جائز نيست ، و بهترين آنها شتر است و بعد از آن گاو، و يك قربانى بجاى دو نفر يا چند نفر مجزى نيست ، پس در حال اختيار نمى توانند چند نفر در يك قربانى شريك شوند، در حال اضطرارهم كفايت كردنش مشكل است و احتياط آن است كه شركت بكنند و روزه را هم بگيرند.
مساءله 8 - در قربانى چندچيز معتبر است :
اول : سن است كه در شتر بايد داخل سال ششم عمرش شده باشد و در گاو بنابراحتياط بايد داخل سال سوم شده باشد، وبز نيز مانند گاو است ، و گوسفند بنابراحتياط بايد داخل سال دوم شده باشد.
دوم : سلامتى و صحت است ، بنابراين حيوان مريض حتى حيوان داراى گرى نيز بنابراحتياط كافى نيست .
سوم : اين است كه بسيار سالخورده نباشد.
چهارم : اينكه اعضاء بدن حيوان تمام باشد پس قربانى كردن حيوان ناقص ‍ مانند آخته كه تخمهاى آن را در آورده باشند كافى نيست و بنابراحتياط حيوانى هم كه تخم آنراكوبيده باشند كفايت نمى كند و همينطور حيوانى كه از اصل تخم نداشته باشد، وهمينطور شرط است كه گوش بريده و يادم بريده نباشند وهمينطور حيوانى كه شاخ درونيش شكسته باشد كافى نيست ، و اماحيوانى كه شاخ بيرونيش شكسته باشد عيبى ندارد، وبعيدنيست حيوانى كه در اصل خلقت گوش و شاخ ندارد كافى باشد ولى نزديكتر به احتياط قربانى نكردن آن است و بنابراقوى حيوانى كه كور و شل است و كورى و شلى آن پيدا شد كافى نيست و بنابراحتياط درصورت ناپيدا بودن نيزكافى نيست و اما گوش شكافته و سوراخ شده عيب ندارد، ولى نزديكتر به احتياط آن است كه به آن اكتفاء نكند، همچنانكه نزديكتر به احتياط آن است كه به حيوانى كه چشمش سفيد شده اكتفاء ننمايد.
پنجم : اينكه لاغر نباشدو همچنين كه بر پشتش پيه موجود باشد كافى است و نزديكتر به احتياط آن است كه به حيوانى كه عرف آنرا لاغر بشمارد اكتفاء ننمايد.
مساءله 9- اگر غير از حيوان اخته حيوان ديگرى يافت نشود بعيدنيست كه همان اخته كافى باشد هرچند كه نزديكتر به احتياط آنست كه هم آن اخته را درروز عيد قربانى كند و هم حيوانى سالم را در طول ذى الحجه آنسال ، و اگر نشد در سال بعد، و يا اينكه بين قربانى كردن آن حيوان روزه جمع نمايد واگر حيوان ديگر يافت شود كه اخته نيست لكن نقص ديگرى دارد احتياط آنست كه آنرا در روز عيد و حيوانى سالم را در طول ذى الحجه آنسال قربانى كند و اگر نشددر سال بعد و احتياط تام آنست كه هم آن دو كار را بكند و هم روزه بگيرد.
مساءله 10 - اگر بعد از ذبح معلوم شود كه حيوان نقص و يا بيمارى داشته واجب داشته حيوان ديگرى را ذبح كند، بله اگر خيال مى كرده حيوان چاق است و بعد از ذبح معلوم شود لاغر بوده همان لاغر كفايت مى كند و اگر به خيالش مى رسيده كه لاغر است و در عين حال به اميد چاق بودن و بانيت تقرب آنرا ذبح كرده باشد بعد معلوم شود چاق بوده ديگر چيزى به عهده اش نيست ، و اما اگر احتمال و اميد چاقى نمى داده و يا احتمال مى داده لكن به علت بى مبالاتى و نه به اميد اطاعت همانراذبح كرده كافى نيست و اگر معتقد بوده كه حيوان لاغر است و نمى دانسته كه بايد چاق باشد و بعد از ذبح معلوم شود چاق بوده احتياط آن است كه اعاده كند و اگر معتقد بوده كه ناقص است و ذبح كرده در حالى كه جاهل بود به اينكه نبايد ناقص باشد و سپس كشف شد كه ناقص نبوده ظاهرا كفايت مى كند.
مساءله 11 - احتياط آن است كه قربانى رابعد از رمى جمره عقبه ذبح كند و نيز احتياط آن است كه ذبح را از روز عيد تاءخير نيندازد، و چنانچه بخاطر عذرى و يابدون عذر تاءخير انداخت احتياط آنست كه آنرا در ايام تشريق ((يازدهم و دوازدهم و سيزدهم ))ذبح كند و اگر نكرد در بقيه ايام ذى الحجه ، و ذبح يكى از عبادات است كه نيت در آن معتبر است و در آن نيابت جائز است و هنگام ذبح خودنائب بايد نيت كند و نزديكتر به احتياط آن است كه منوب عنه نيز نيت كند و درنائب معتبر است كه شيعه مذهب باشد بنابراحتياط بلكه خالى از قوت نيست و همچنين در ذبح كفارات .
مساءله 12 - اگر بعد از ذبح شك كند در اينكه حيوان همه شرائط را داشته يا نه به شك خود اعتناء نكند، همچنانكه اگر در صحت عمل نائب شك كند به شك خود اعتناء نمى كند، و اما اگر شك كند در اينكه نائبش براى او قربانى كرده بايد تحقيق كند تا برايش يقين حاصل شود و در اين باب مظنه كافى نيست و اگرنائب برخلاف آنچه شرع تعيين كرده چه در اصل ذبح و چه در اوصفا حيوان عمل كرده باشد اگرعمدا بوده و مسئله را ميدانسته ضامن قيمت گوسفند است و بايد اعاده كند و اگر عمدا نبوده بلكه از جهل و نسيان بوده در صورتى كه اجرتى در برابر نيابتش گرفته ضامن آن اجرت نيز هست و اگر تبرعا نائب شده ضامن معلوم نيست و در هر دوفرض اعاده واجب است .
مساءله 13 - مستحب است گوشت قربانى سه قسمت شود يك ثلث آنرا خودش بخورد و يك سوم آنرا صدقه و يك سومش راهديه بدهد و نزديكتر به احتياط آن است كه خودش اندكى از آنرا بخورد ولى واجب نيست .
مساءله 14 - اگرقادر بر تهيه قربانى نباشد يا بخاطر نبودن آن و يا به خاطر نداشتن قيمت آنرا واجب است بجاى آن ده روز روزه بگيرد سه روز درهمان حج و هفت روز بعد از مراجعت .
مساءله 15 - اگر بدون زحمت و مشقت قادر بر قرض گرفتن باشدو مالى در مقابل قرض داشته باشدكه در وقت پرداخت آنرا بپردازد واجب است قرض نموده قربانى را انجام دهد، و اگر از بار وبنه سفرش چيز زائدى كه به آن احتياج ندارد داشته باشد و فروختن آن نيز بدون مشقت ممكن باشد واجب است آنرا براى تهيه قربانى بفروشد و اما فروختن لباس هر چه هم كه باشد واجب نيست ، اما اگر لباس زياديش را بفروشد واجب است قربانى راانجام دهد و احتياطا روزه راهم بگيرد.
مساءله 16 - براى تهيه بهاى قربانى واجب نيست بكار و كسب بپردازد اما اگرپرداخت و پولى به دست آورد واجب است قربانى رابخرد.
مساءله 17 - واجب است آن سه روز روزه اى كه بدل از قربانى است در ايام ذى الحجه انجام شود و احتياط واجب آنست كه از هفتم تا نهم باشد و جلوتر از آن نباشد و واجب است سه روز پشت سر هم انجام دهد، و نيز شرطش ‍ آنست كه بعد از احرام به عمره باشد و قبل از آن جائز نيست و اگر متمكن از روزه روز هفتم نشد هشتم و نهم را روزه مى گيرد وروز سوم رابعد از مراجعت از منى مى گيرد و احتياط آن است كه بعد از ايام تشويق يعنى بعد از يازدهم و سيزدهم ذى الحجه باشد.
مساءله 18 - جائز نيست اين سه روز روزه را در ايام تشرق در منى بگيرد بلكه اصولا دراين سه روز هيچ روزه اى جائز نيست چه مربوط به حج باشد و چه غير آن .
مساءله 19 - براى كسى كه هشتم و نهم را روزه گرفته نزديكتر به احتياط و بهتر آن است كه بعد از برگشتن از منى دوباره سه روز پشت سر هم روزه بگيرد كه روز اول آن همان روز كوچ كردن يعنى سيزدهم باشد و نيت كند كه سه روز از پنج روز روزه واجب است .
مساءله 20 - اگر روز هشتم را هم روزه نگرفت ، روزه سه روزه را تاءخير مى اندازد براى برگشتن از منى و وقتى برگشت سه روز را پشت سر هم مى آورد، و براى كسى كه روز هشتم را روزه نگرفته جائز است كه آنرا در طول ذى الحجه بياورد كه وقت آن تا آخر ذى الحجه وسعت دارد، هرچند كه نزديكتر به احتياط آنست كه بعد از ايام تشرق هر چه زودتر آنرا بياورد.
مساءله 21 - گرفتن اين سه روز روزه در سفر جائز است پس واجب نيست بخاطر آن در مكه قصد اقامه كند، بلكه اگر مهلت نداشته باشد مى تواند آنرا در راه بياورد، و اگر در طول ذى الحجه آنرا نياورد ديگر روزه فائده اى برايش ‍ ندارد بلكه بايد قربانى كند و يا خودش و يا وسيله نائب .
مساءله 22 - اگر سه روز روزه را گرفت بعدا تمكن پيدا كرد كه قربانى كند ديگر واجب نيست ، و اما اگر در بين سه روز تمكن يافت واجب است قربانى كند.
مساءله 23 - واجب است بعد از مراجعت از سفر مكه هفت روز ديگر روزه بگيرد، ((تا با آن سه روز روزه در مكه ده روز شود))و احتياط آن است كه اين هفت روز هم پشت سر هم باشد و جائزنيست آن را در مكه و يا در سفر بگيرد، بله اگر تصميم دارد در مكه مقيم شود مى تواند بعد از گذشتن يك ماه از اين تصميم اين هفت روز را بياورد، بلكه كافى است گذشتن مدتى از زمان تصميم كه چنانچه در آن مدت به وطن برمى گشت رسيده بود هر چند يك ماه نباشد و اگر بنا دارد در شهرى ديگر از ساير بلاد و يا در بين راه اقامه كند گذشتن آن مدتى كه گفتيم كافى نيست وجائز نيست آن روزها را بگيرد، بله واجب نيست كه اين هفت روز حتما در وطنش انجام شود پش اگر به وطنش برگشت مى تواند در جائى ديگر براى اين ايام قصد اقامه كند و روزه هفت روز را بياورد.
مساءله 24 - برگشتن به وطن با وسائل جديد ((از قبيل هواپيما))امروزه بيش ‍ از چند ساعت طول نمى ششد لذا براى كسى كه مى خواهد در مكه اقامت گزيند جائز است بعد از گذشتن همان چند ساعت روزه هفت روزه اش را شروع كند، هرچند كه به احتياط نزديكتر آنست كه روزه نگيرد، لكن در هر حال اين احتياط را ترك نكند كه بين سه روز و هفت روز جمع نكند بلكه بين آن دو فاصله بيندازد.
مساءله 25 - اگر برايش ممكن نشد كه روزه سه روزه را در مكه بگيرد و به محل خود برگشت اگر بعد از رسيدن به محل چيزى از ماه ذى الحجه باقيمانده بود روزه اش را در همان باقيمانده در محل ديگر، لكن بين سه روز و هفت روز فاصله مى اندازد، و اگر ذى الحجه تمام شده بود واجب است قربانى كند يا خودش آنرا در منى ذبح كند ويا نائب بفرستد.
مساءله 26 - اگر متمكن از روزه بود ولى آنرا نگرفت تا از دنيا رفت بر ولى او واجب است كه سه روز روزه اش را برايش قضاء كند و احتياط آن است كه هفت روز ديگر را نيز قضاء كند.
سوم از واجبات منى : تقصير كردن است .
مساءله 27 - واجب است كه بعد از قربانى كردن سر خود را بتراشد و يا كوتاه كند و حاجى در انتخاب هر يك مختار است مگر چند طائفه .
اول : زنان كه واجب بر آنان تقصير است نه سر تراشيدن پس اگر زنى سر خود را بتراشد كافى نيست .
دوم : كسى كه سفرش اولين سفر حج است كه بايد بنابر واجب سر خود را بتراشد.
سوم ملبد: يعنى كسى كه شى ء چسبنده اى مثل عسل يا صمغ ((شيره درختى است ))به سر خود ماليده است براى دفع شپش كه بنابراحتياط اين شخص بايد سر خود را بتراشد.
چهارم : كسى كه موى سر خود را جمع كرده و به هم پيچيده وگره زده است كه بنابراحتياط او نيز بايد سربتراشد.
پنجم : خنثاى مشكل ((كه نه جنبه زن بودنش مى چربد و نه جنبه مرد بودنش ))اگر يكى از سه خصوصيت اخير رانداشته باشد حتما بايد تقصير كند و اگر داشته باشد بنابراحتياط هر دو كار را بكند يعنى هم موى خود را كوتاه كند و هم آن را بتراشد.
مساءله 28 - در تقصير كافى است كه مقدارى از موى و ناخن خود را با هر وسيله اى كه باشد بچيند، و بهتر آن است كه هم مقدارى از موى را بچيند و هم ناخن را، و كسى كه تراشيدن سر بر و واجبا است احتياط آنست كه همه سر را بتراشد، و حلق و تقصير را انسان مى تواند هم خود انجام دهد و يا به ديگرى محول كند و در حلق و تقصير نيت با همه شرائطش واجب است كه خود حاجى بايد نيت كند، و بهتر آنست كه اگر اين كار را به ديگرى محول كرده هم خودش نيت كند وهم او.
مساءله 29 - كسى كه وظيفه او تراشيدن سر است ولى بر سر موئى ندارد كافى است تيغ سر تراشى را بر سر خود بكشاند و همين از تراشيدن سر كفايت مى كند واگر چنين كسى مخير بود ميان سر تراشيدن و ميان تقصير كوتاه كردن مو و يا ناخن بر او متعين مى شود، و اگر موئى حتى بر ابروان خود ندارد و ناخن هم در انگشتش نيست كافيا ست تيغ سر تراشى را بر سر خود بشكاند.
مساءله 30 - اكتفا كردن به كوتاه نمودن موى عانه (زهار) يا موى زير بغل مشكل است و تراشيدن ريش نه كافى از تقصير است و نه از تراشيدن سر.
مساءله 30 - اكتفا كردن به كوتاه نمودن موى عانه (زهار) يا موى زير بغل مشكل است و تراشيدن ريش نه كافى از تقصير است ونه از تراشيدن سر.
مساءله 31 - نزديكتر به احتياط آنست كه حلق و تقصير در روز عيد انجام شود، هر چند كه جواز تاءخير آن تا آخرين ايام تشريق بعيد نيست ، و اما محل اين كار منى است و در حال اختيار جائز نيست آن را در غير منى انجام دهد و اگر آن را در منى انجام نداد تا به مكه كوچ كرد واجب است به منى برگردد و حلق يا تقصير را انجام دهد و در اين وظيفه فرقى ميان عالم و جاهل و فراموشكار و غير آنان نيست واگر برگشتن به منى برايش ممكن نبود در هر جا كه هست حلق و يا تقصير را انجام دهد و سپس موى تراشيده خود را اگر امكان داشت به منى بفرستد و مستحب است آنرا در منى در همانجا كه چادر زده بود دفن كند.
مساءله 32 - احتياط آنست كه حلق و تقصير را از ذبح قربانى تاءخير بيندازد و نيز ذبح را از رمى تاءخير بيندازد، بنابراين اگر سهوا بر خلاف اين ترتيب عمل كرده باشد اعاده و تحصيل ترتيب واجب نيست و بعيدنيست كه جاهل به حكم هم ملحق به ساهى باشد و اما اگر عالما و عامدا خلاف ترتيب عمل كرده باشد احتياط آنست كه در صورت امكان ترتيب را تحصيل نمايد.
مساءله 33 - واجب است طواف وسعى بعد از تقصير و يا سر تراشيدن واقع شود، بنابراين اگر عمدا آنرا مقدم بدارد واجب است برگردد اول تقصير و يا حلق كند سپس طواف و نماز و سعى را بجا بياورد و يك گوسفند كفاره بدهد، و همچنين است اگر طواف به تنهائى را عمدا جلوتر از تقصير يا حلق انجام دهد، اما اگر سعى به تنهائى را مقدم بدارد كفاره براو واجب نمى شود هرچند كه اعاده آن و تحصيل ترتيب واجب است ، و اگرطواف و سعى را به علت جهل به حكم و يا فراموش و يا سهو مقدم بر تقصير و حلق بياورد همين حكم را دارد ((يعنى واجب است ترتيب را تحصيل كند))جز اينكه كفاره بعهده اش نمى آيد.
مساءله 34 - اگر بعد از طاوف و يا بعد از سعى تقصير كند و يا سر بتراشد احتياط آنست كه براى به دست آوردن ترتيب آن دو را اعاده نمايد و اگر وظيفه متعين او سر تراشيدن بوده ((و ديگر موئى بر سرش نمانده ))بايداحتياطا تيغ را بر سر خود بكشاند.
مساءله 35 - بعد از رمى و قربانى و سرتراشى يا تقصير همه آنچه بر محرم حرام بود حلال مى شود بجز زن و عطر، و بعيد نيست كه صيد نيز براى او حلال شود بله شكار حرم را صيد كردن براى همه حرام است و اختصاصى به محرم ندارد چون حرمت آن بخاطر احترام حرام است .