بحث درباره وحی، از این جهت حایز اهمیت است که پایه شناخت کلام خدا به شمار میرود.
فهرست درس ۲
1) بحث درباره وحی
2) وحی در لغت
3) وحی در قرآن
۳.۱) اشاره پنهانی
۳.۲) هدایت غریزی
۳.۳) الهام غیبی
۳.۴) وحی رسالی
4) تفاوت وحی و غیر وحی
5) پیامبری از میان مردم
6) اقسام وحی رسالی
بحث درباره وحی
قرآن که بیانگر سخن حق تعالی و حامل پیام آسمانی است ، به وسیله وحی نازل شده است.
وحی همان سروش غیبی است که از جانب ملکوت اعلی به جهان ماده فرود آمده است.
و بىتردید این قرآن، نازل شده پروردگار جهانیان است، (192) که روح الامین آن را نازل کرده است، (193)بر قلب تو، تا از بیم دهندگان باشى، (194)به زبان عربى روشن و گویا (195)شعرا
«ذَلِکَ مِمَّا أَوْحَی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَهِ». [۲]
این [احکام و مطالب] از حکمتهایى است که پروردگارت به تو وحى کرده است، و با خدا معبودى دیگر قرار مده که نکوهیده و رانده [شده از رحمت] در دوزخ افکنده شوى. (39)اسراء
ازاین رو اساسیترین بحث در زمینه مسایل قرآنی بحث درباره وحی است، یعنی بحث درباره شناخت وحی، چگونگی برقراری ارتباط بین ملأ اعلی و ماده سفلی و این که آیا میان دو جهان ماده و مافوق ماده، امکان برقراری ارتباط هست؟ این گونه موضوعات در این زمینه مطرح است و پاسخ آنها راه را برای درک باورهای قرآنی هموار میسازد.
وحی در لغت
وحی در لغت به معانی مختلفی آمده است از جمله:
1) اشارت
2) کتابت
3) نوشته
4) رساله
5) پیام
6) سخن پوشیده
7) اعلام در خفا
8) شتاب و عجله
9) هر چه از کلام یا نوشته یا پیغام یا اشاره که به دیگری به دور از توجه دیگران القا و تفهیم شود وحی گفته میشود،
راغب اصفهانی گوید: «اصل الوحی الاشاره السریعه، [۴]
وحی پیامی پنهانی است که اشارت گونه و با سرعت انجام گیرد»
ابواسحاق نیز گفته است : «اصل الوحی فی اللغه کلها اعلام فی خفا و لذلک سمی الالهام وحیا؛ اصل وحی در لغت به معنای پیام پنهانی است، لذا الهام را، وحی نامیدهاند»
وحی در قرآن
واژه وحی در قرآن به چهار معنا آمده است :
1) اشاره پنهانی
اشاره پنهانی: که همان معنای لغوی است چنان که درباره زکریا (علیهالسّلام) در قرآن میخوانیم :
«فَخَرَجَ عَلَی قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَی إِلَیْهِمْ أَنْ سَبِّحُوا بُکْرَهً وَعَشِیًّا [۶]
، او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت : به شکرانه این موهبت، صبح و شام خدا را تسبیح کنید».
2) هدایت غریزی:
یعنی رهنمودهای طبیعی که در نهاد تمام موجودات به ودیعت نهاده شده است. هر موجودی اعم از جماد، نبات، حیوان و انسان، به طور غریزی راه بقا و تداوم حیات خود را میداند از این هدایت طبیعی با نام وحی در قرآن یاد شده است :
، پروردگارت به زنبور عسل وحی (الهام غریزی) نمود که از کوه و درخت و داربستهایی که مردم میسازند، خانههایی درست کن، سپس از همه میوهها (شیره گلها) بخور (بنوش) و راههای پروردگارت را به راحتی بپوی».
۳) الهام (سروش غیبی):
گاه انسان پیامی را دریافت میدارد که منشا آن را نمی داند، به ویژه در حالت اضطرار که گمان میبرد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید میآید که راه را بر او روشن میسازد و او را از آن تنگنا بیرون میآورد، این پیامهای ره گشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده ظاهر شده و به مدد انسان میآید از این سروش غیبی که از عنایت الهی سرچشمه گرفته، در قرآن با نام وحی تعبیر شده است. قرآن درباره مادر موسی (علیهماالسّلام) میفرماید: .
و بىتردید یک بار دیگر هم به تو احسان کردیم. (37) آن زمان که به مادرت آنچه را که باید الهام مىشد، الهام کردیم؛ (38) که او را در صندوق بگذار، پس او را به دریا بینداز تا دریا او را به ساحل اندازد، تا دشمن من و دشمن او، وى را برگیرد. و محبوبیّتى از سوى خود بر تو انداختیم تا [همگان به تو علاقه و محبت ورزند و آنچه را انجام دادم براى این بود که] با مراقبت کامل من پرورش یابى [و ساخته شوى.] (39) آن گاه که خواهرت به سوى کاخ فرعون رفت، و گفت: آیا شما را به کسى که از این نوزاد سرپرستى کند، راهنمایى کنم؟ پس تو را به مادرت برگرداندیم تا خوشحال و شاد شود و غم و غصه نخورد، و کسى [از فرعونیان] را کُشتى و ما تو را از اندوه [و نگرانى بر ارتکاب قتل آن مشرک] نجات دادیم، و چنان که باید امتحانت نمودیم، پس سالیانى در میان اهل مدین ماندى، سپس اى موسى! بر اساس تقدیر الهى [براى انتخاب شدن به مقام پیامبرى اینجا] آمدى، (40)
بر پایه این آیات، موقعی که موسی تولد یافت، مادرش نگران حال او شد، ناگهان بارقهای در خاطرش گذشت که با توکل بر خدا او را شیر دهد، هرگاه احساس خطر کرد او را در صندوقی چوبین قرار داده بر روی آب رها کند و نیز بر خاطرش گذشت که طفل به او باز میگردد و هرگز نباید اندوه ناک باشد، زیرا بر خدا اعتماد کرده و طفل را به دست او سپرده است. اینها خاطرههایی بود که بر اندیشه مادر موسی گذر کرد و بارقه امیدی بود که در دل او درخشیدن گرفت، این گونه خاطرههای روشن کننده راه و نجات دهنده از بیم و هراس ، الهام رحمانی و عنایت ربانی است که در مواقع ضرورت به یاری بندگان صالح میآید.
قرآن وحی را به معنای وسوسههای شیطان نیز به کار برده است،[۱۱]
«وَإِنَّ الشَّیَاطِینَ لَیُوحُونَ إِلَی أَوْلِیَائِهِمْ لِیُجَادِلُوکُمْ» [۱۲]
قطعاً شیاطین [شبهات ناروایى را به ضد احکام خدا] به دوستانشان القاء مىکنند تا با شما [درباره احکام خدا] مجادله و ستیزه کنند، و اگر از آنان پیروى کنید، یقیناً شما هم مشرکید. (121)
۴) وحی رسالی :
وحی بدین معنا شاخصه نبوت است و در قرآن بیش از هفتاد بار از آن یاد شده است :
«وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُرَی وَمَنْ حَوْلَهَا» [۱۴]
پیامبران مردان تکامل یافتهای هستند که آمادگی دریافت وحی را در خود فراهم ساخته اند. در این باره امام حسن عسکری (علیهالسّلام) میفرماید: «ان الله وجد قلب محمد افضل القلوب و اوعاها فاختاره لنبوته، [۱۶]
خداوند، قلب و روان پیامبر را بهترین و پذیراترین قلبها یافت و آن گاه او را برای نبوت برگزید».
این حدیث اشاره به این واقعیت دارد که برای دریافت وحی آن چه مهم است افزایش آگاهی و آمادگی برای پذیرا شدن این پیام آسمانی است، برای رسیدن به این گونه آمادگی پیامبر باید پیرایههای جسمانی را از خود بزداید و شایسته تماس با ملکوتیان شود.
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمودهاند: «و لا بعث الله نبیا و لا رسولا حتی یستکمل العقل و یکون عقله افضل من جمیع عقول امته، [۱۷]
خداوند، پیامبری برنیانگیخت، مگر آن که عقل (خرد و اندیشه) خود را به کمال رسانده باشد و خرد او از خرد تمام امتش برتر باشد».
طبق گفته صدرالدین شیرازی، پیش از آن که ظاهر پیامبر به نبوت آراسته گردد، باطن او حقیقت نبوت را دریافت کرده بود. پیامبر ابتدا باطن خود را به کمال انسانی آراسته گردانید سپس این آراستگی از باطن به ظاهر وی نمودار گشت. در واقع، پیامبر نخست سفر از خلق به حق را آغاز کرد و پس از وصول به حق، سفری ازجانب حق و همراه با حق به سوی خلق بازگشت. [۱۸]
ازاین رو، وحی چیزی نیست جز آگاهی باطن که بر اثر سروش غیبی انجام میگیرد: «قُلْ مَنْ کَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ» [۱۹]
«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ عَلَی قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ الْمُنْذِرِینَ» [۲۰]
.
تفاوت وحی و غیر وحی
[ویرایش]
پدیده وحی هم همانند الهام، به تابناک شدن درون در مواقع خاص اطلاق میشود با این تفاوت که منشا الهام بر الهام گیرنده پوشیده است، ولی منشا وحی برگیرنده وحی که پیامبرانند روشن میباشد به همین علت، پیامبران هرگز در گرفتن پیام آسمانی دچار حیرت و اشتباه نمیشوند، زیرا بر منشا وحی و کیفیت انجام آن آگاهی حضوری کاملی دارند.
زراره از امام جعفر صادق (علیهالسّلام) میپرسد: چگونه پیامبر مطمئن شد آن چه به او می رسد وحی الهی است، نه وسوسههای شیطانی؟
امام (علیهالسّلام) فرمود: «ان الله اذا اتخذ عبدا رسولا انزل علیه السکینه و الوقار فکان الذی یاتیه من قبل الله مثل الذی یراه بعینه، [۲۱]
[۲۲]
هرگاه خداوند بندهای را برای رسالت برگزیند، به او آرامش و وقار ویژهای ارزانی میدارد، به گونهای که آن چه از جانب حق بدو میرسد، همانند چیزی خواهد بود که با چشم باز میبیند»
در حدیثی دیگر سؤال شد: چگونه پیامبران دانستند که پیامبرند؟ امام (علیهالسّلام) در پاسخ فرمود: «کشف عنهم الغطا، [۲۳]
برای آنان پرده از میان برداشته شد».
به عبارت دیگر پیامبران هنگامی به پیامبری مبعوث میشوند که از مرحله علم الیقین گذشته و عین الیقین را طی کرده و به مرحله حق الیقین رسیده باشند، پس شگفتی ندارد که مردان آزموده و پاک از میان توده مردم، برای رسالت الهی برانگیخته شوند، و حامل پیام آسمانی برای مردم باشند چنان که قرآن میفرماید: «أَکَانَ لِلنَّاسِ عَجَبًا أَنْ أَوْحَیْنَا إِلَی رَجُلٍ مِنْهُمْ أَنْ أَنْذِرِ النَّاسَ وَ بَشِّرِ الَّذِینَ آمَنُوا أَنَّ لَهُمْ قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَ رَبِّهِمْ قَالَ الْکَافِرُونَ إِنَّ هَذَا لَسَاحِرٌ مُبِینٌ [۲۴]
، آیا برای مردم موجب شگفتی بود که به مردی از خودشان وحی کردیم که مردم را (از کیفر گناه) بیم ده و به کسانی که ایمان آوردهاند نوید ده که برای آنان، پیشینه نیک (و پاداش شایسته) نزدپروردگارشان است؟ (اما) کافران گفتند: این (مرد) افسونگری آشکار است» یعنی اگر مردم اندکی اندیشه کنند و به خود آیند، این گمان ناروا و نابخردانه در مورد پیامبر از آنان زدوده میشود.
پیامبری از میان مردم
[ویرایش]
خداوند برای رفع هرگونه تعجب یا توهم بی جا در مورد برانگیختن پیامبری از میان مردم میفرماید: «إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَی نُوحٍ وَ النَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ وَ أَوْحَیْنَا إِلَی إِبْرَاهِیمَ وَ إِسْمَاعِیلَ وَ إِسْحَاقَ وَ یَعْقُوبَ وَ الأسْبَاطِ وَ عِیسَی وَ أَیُّوبَ وَ یُونُسَ وَ هَارُونَ وَ سُلَیْمَانَ وَ آتَیْنَا دَاوُدَ زَبُورًا وَ رُسُلا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَ رُسُلا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسَی تَکْلِیمًا رُسُلا مُبَشِّرِینَ وَ مُنْذِرِینَ لِئَلا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَی اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَ کَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا لَکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَیْکَ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ وَ الْمَلائِکَهُ یَشْهَدُونَ وَ کَفَی بِاللَّهِ شَهِیدًا إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَ صَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلالا بَعِیدًا [۲۵]
؛ ما به تو وحی فرستادیم، همان گونه که به نوح و پیامبران پس از او وحی فرستادیم و (نیز) به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط (بنی اسرائیل) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم، و به داوود زبور دادیم، پیامبرانی که سرگذشت آنان را پیش از این برای تو باز گفتهایم و پیامبرانی که سرگذشت آنان را برای تو بیان نکردهایم و خداوند با موسی آشکارا سخن گفت (و امتیاز از آن او بود) پیامبرانی که بشارت گر و بیم دهنده بودند تا پس از این پیامبران، حجتی برای مردم بر خدا باقی نماند (و بر همه اتمام حجت شود) و خدا توانا و حکیم است ولی خداوند گواهی میدهد به آن چه بر تو نازل کرده (او) آن را به علم خویش نازل کرده است و فرشتگان (نیز) گواهی میدهند هرچند گواهی خدا کافی است بی تردید، کسانی که کفر ورزیدند و (مردم را) از راه خدا باز داشتند در گمراهی دوری گرفتار شدهاند».
بنابراین شگفتی ندارد که به یکی از افراد بشر وحی شود، زیرا پدیدهای است که بشریت با آن خو گرفته و پیوسته در طول تاریخ با آن سر و کار داشته است.
اقسام وحی رسالی
[ویرایش]
مطابق قرآن وحی رسالی سه گونه است : «وَ مَا کَانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلا وَحْیًا أَوْ مِنْ وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ وَ کَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا». [۲۶]
۱. وحی مستقیم: القای مستقیم وحی و بدون واسطه بر قلب پیامبر است. پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این باره میگوید: «ان روح القدس ینفث فی روعی» [۲۷]
یعنی : روح القدس – بنابراین که روح القدس غیر از جبرئیل باشد – بر درون من میدمد.
۲. خلق صوت: با رسیدن وحی به گوش پیامبر به گونهای که کسی جز او نشنود. این گونه شنیدن صوت و ندیدن صاحب صوت مانند آن است که کسی از پس پرده سخن میگوید، و به همین علت با تعبیر «او من وراء حجاب» از آن یادشده است. وحی بر حضرت موسی (علیهالسّلام) به ویژه در کوه طور چنین بود و نیز وحی بر پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در لیله المعراج به همین گونه انجام گرفت.
۳. القای وحی به وسیله فرشته: جبرئیل پیام الهی را بر روان پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرود می آورد، چنان که در قرآن آمده است : «نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأمِینُ عَلَی قَلْبِکَ» [۲۸]
و «فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَی قَلْبِکَ» [۲۹]
.
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۵- ۱۹۱.
۲. ↑ اسراء/سوره۱۷، آیه۳۹.
۳. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۹.
۴. ↑ راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۱۵.
۵. ↑ ابن منظور، لسان العرب، ج۱۵، ص۳۸۰.
۶. ↑ مریم/سوره۱۹، آیه۱۱.
۷. ↑ نحل/سوره۱۶، آیه۶۸و۶۹.
۸. ↑ فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.
۹. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۷.
۱۰. ↑ طه/سوره۲۰، آیه۴۰-۳۷.
۱۱. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۱۲.
۱۲. ↑ انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.
۱۳. ↑ ناس/سوره۱۱۴، آیه۶ ۴.
۱۴. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۷.
۱۵. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۳.
۱۶. ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۰۵-۲۰۶، حدیث ۳۶.
۱۷. ↑ کلینی، محمدبن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ص۱۳.
۱۸. ↑ صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ج۳، ص۴۵۴.
۱۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۹۷.
۲۰. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳ و ۱۹۴.
۲۱. ↑ محمدبن مسعود عیاشی سمرقندی، تفسیر عیاشی، ج۲، ص۲۰۱، حدیث ۱۰۶.
۲۲. ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۸، ص۲۶۲، حدیث ۱۶.
۲۳. ↑ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۱۱، ص۵۶، حدیث ۵۶.
۲۴. ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۲.
۲۵. ↑ نساء/سوره۴، آیه۱۶۷- ۱۶۳.
۲۶. ↑ شوری/سوره۴۲، آیه۵۱ و ۵۲.
۲۷. ↑ سیوطی، جلال الدین، الاتقان، ج۱، ص۱۲۷.
۲۸. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۴ ۱۹۳.
۲۹. ↑ بقره/سوره۲، آیه۹۷.
ثبت دیدگاه